چگونه فناوریهای پیشرفته میتوانند تصمیمگیری بهتر و کارآمدتر را امکانپذیر کنند
چگونه امواج متوالی تغییرات تکنولوژیکی منجر به تصمیم گیری های مرتبط با شغل بهتر شد
با هر تکرار تغییر تکنولوژیکی، تصمیم گیری، خواه حرفه ای یا شخصی یا مرتبط با تجارت و سیاست های دولتی، بهتر و کارآمدتر می شود . زیرا تصمیمگیری در هر زمینهای بر اساس اطلاعات رشد میکند و زمانی که اطلاعات و دادههای بهتری در دسترس تصمیمگیرندگان باشد، میتوان تصمیمات آگاهانه و آگاهانه اتخاذ کرد.
به عنوان مثال، اجازه دهید با تصمیم گیری مربوط به انتخاب شغل و درخواست شغل شروع کنیم. اگر در دهه 1950 جویای کار بودید، به احتمال زیاد مجبور بودید به تماسهای فردی و همچنین اطلاعات موجود در برخی از مقالات رایج که واقعاً برای همه، بهویژه کسانی که در مناطق روستایی و مناطق حاشیهنشینی هستند، در دسترس نبودند، تکیه کنید.
اکنون، فرض کنید که در دهه 1970 جویای کار بودید، سپس میتوانید برای آگهیهای شغلی به روزنامهها و مجلات اختصاصی تکیه کنید و در نتیجه پیشرفتی را نسبت به چند دهه قبل نشان دهید، زمانی که چنین اطلاعاتی کمیاب بود.
با عطف به دهههای 1990 و 2000، بدون شک جویندگان کار به دلیل ظهور اینترنت که عصر اطلاعات فراوان و رایگان را با یک کلیک ماوس آغاز کرد، آگاهتر و آگاهتر خواهند بود.
بنابراین، با پیشرفت تکنولوژی، شانس شما برای اطلاع از آخرین روند استخدام و استخدام نیز افزایش می یابد. به سرعت به زمان حال بروید، جایی که اطلاعات مربوط به مشاغل به معنای واقعی کلمه در دسترس است، بدون اینکه مجبور باشید از تخت یا خانه خود بلند شوید. این می تواند به عنوان نمونه ای از این که چگونه فناوری تصمیم گیری کارآمد را ممکن می سازد دیده شود.
تصمیم گیری بهتر و کارآمد برای کسب و کار
با عطف به تصمیمگیری تجاری، ERP یا سیستمهای برنامهریزی منابع سازمانی پیشآمدهای برای هوش مصنوعی (هوش مصنوعی) و سایر فناوریهایی بودند که بر تجزیه و تحلیل دادهها و دادههای بزرگ متکی هستند.
در واقع، برای کسانی از شما که پس از سال 2000 به دنیا آمدهاید، این احتمال وجود دارد که از هیجان انگیز بودن ERP در چشم انداز کسب و کار آگاه نباشید. به عنوان مثال، ERP اولین پلتفرم مبتنی بر فناوری بود که تصمیم گیرندگان تجاری را قادر ساخت تا دید پرنده ای از کل شرکت داشته باشند به این معنی که آنها دیگر مجبور نیستند به گزارش های وقت گیر در مورد عملکرد از عملکردهای مختلف مانند فروش، منابع انسانی، تولید، تکیه کنند. کیفیت و مدیریت
به طور مشابه، با پیشرفت فناوری، تصمیمگیریها نیز به همین ترتیب انجام شد و در زمان حاضر، به نظر میرسد که عنصر انسانی به زودی با یادگیری ماشین و هوش مصنوعی که از انسانها گرفته میشود، زائد میشود.
علاوه بر این، حتی در یک سطح عملکرد خرد مانند HR، فناوریهای پیشرفته تضمین میکنند که مدیران منابع انسانی میتوانند به سادگی زمان لازم برای انجام صدها رزومه را کاهش دهند و در عوض، روی بهترین رزومههای مطابقت تمرکز کنند و همچنین از هوش مصنوعی برای تصمیم گیری آخرین مایل
این را می توان به عنوان نمونه ای از این که چگونه تصمیم گیری تجاری دیگر وابسته به عدم تقارن اطلاعات نیست که می تواند ذهن تصمیم گیرندگان را منحرف کند دیده شود.
زمان واقعی و حکمرانی هوشمند
حتی در سطح دولتی، داشبوردهای بلادرنگ و دادههای بهروز شده که بهطور مداوم در دسترس هستند، نیاز به گزارشهای سطح میدانی را که زمان بر است، از بین برده است و در عوض، با استفاده از راهحلهای حکمرانی هوشمند، وزیران ارشد و نخستوزیر به سادگی میتوانند تمام اطلاعات را در اختیار داشته باشند. در اختیار گرفتن تصمیمات آگاهانه.
در واقع، در حالی که این مورد در دنیای غرب برای چند دهه در حال حاضر وجود داشت، اقتصادهای نوظهور مانند هند نیز در حال رسیدن به چنین حکمرانی زمان واقعی هستند که اکنون در بسیاری از ایالات در سراسر کشور و مهمتر از آن، در سطح مرکزی نیز اتخاذ شده است.
به زودی، سناریویی خواهیم داشت که در آن مدیران شهری و برنامهریزان منطقهای در دولت به شبکه شهر هوشمند متصل میشوند که تمام عملکردهای متفاوت مدیریت شهری را در یک پایگاه اطلاعاتی متمرکز ادغام میکند و سپس میتواند به آنها در تصمیمگیریهای حیاتی کمک کند.
در واقع، پارادایم نوظهور شهر هوشمند همه چیز در مورد تصمیم گیری در زمان واقعی از طریق Big Data و نرم افزار مبتنی بر هوش مصنوعی است که داده ها را از سراسر شهر در یک مکان واحد و متمرکز جمع می کند.
به نوبه خود، هر یک از وظایف دولت مانند امور مالی، منابع آب، جمع آوری زباله، مدیریت ترافیک و پارکینگ، پلیس و ادارات رفاه نسخه های خود را از ردیابی مبتنی بر برنامه و سنسور برای تصمیم گیری جامع و جامع خواهند داشت.
فناوری تأثیر عدم تقارن اطلاعات را کاهش می دهد
همانطور که قبلاً ذکر شد، فناوری اطلاعات را برای هر کسی که میتواند به آن دسترسی داشته باشد، در دسترس قرار میدهد و از این رو، لایههای ناکارآمدی زمانبر ایجاد شده را که میتواند ماشینهای اداری را مسدود کند، از بین میبرد.
به عبارت دیگر، واسطهها و کسانی که از نگهداشتن اطلاعات سود میبرند، میتوانند با تصمیمگیری شفاف و پاسخگو بر اساس ورودیهای تمام نقاط داده در این زمینه، بیکار شوند.
البته اگرچه این امر آرمان گرایانه به نظر می رسد، اما این یک واقعیت است که ما در مسیر تصمیم گیری سازمانی و دولتی کارآمد هستیم و علیرغم اینکه کشورهایی مانند هند کاملا آنلاین نیستند، افرادی هستند که در تلاش هستند تا این امر را به یک برنامه تبدیل کنند. واقعیت
با این حال، این واقعیت باقی میماند که فناوری نمیتواند معمای موانع فرهنگی تعیینشده برای تصمیمگیری کارآمد را حل کند و اینجاست که ما به رویاپردازان بیشتری نیاز داریم تا وارد عمل شوند و گذار به پذیرش فناوریها را هموارتر کنند.
نتیجه
به عبارت دیگر، تا زمانی که فناوری وجود دارد، نباید به دلیل نگرشهای ریشهدار و تعصبات علیه استفاده از آن، از بین برود.
برای نتیجه گیری، رویای یک اقتصاد کاملا دیجیتال تنها زمانی تحقق می یابد که دروازه بانان فناوری با کاربران نهایی ترکیب شوند تا به همه اجازه دهند در مدل تصمیم گیری به کمک فناوری نوظهور شرکت کنند .
بدون نظر