در دهه 1960، ادوین لاک نظریه انگیزش تعیین هدف را مطرح کرد. این تئوری بیان می کند که تعیین هدف اساساً با عملکرد کار مرتبط است. بیان می کند که اهداف خاص و چالش برانگیز همراه با بازخورد مناسب به عملکرد بالاتر و بهتر وظایف کمک می کند.

به عبارت ساده، اهداف نشان می دهد و به یک کارمند جهت می دهد که چه کاری باید انجام شود و چقدر تلاش لازم است.

ویژگی های مهم تئوری هدف گذاری به شرح زیر است:

 

  • تمایل به کار برای دستیابی به هدف منبع اصلی انگیزه شغلی است. اهداف واضح، خاص و دشوار، عوامل انگیزشی بزرگتر از اهداف آسان، کلی و مبهم هستند. 

     

  • اهداف مشخص و واضح منجر به خروجی بیشتر و عملکرد بهتر می شود. اهداف بدون ابهام، قابل اندازه گیری و روشن همراه با ضرب الاجل برای تکمیل، از سوء تفاهم جلوگیری می کند. 

     

  • اهداف باید واقع بینانه و چالش برانگیز باشند. این به فرد احساس غرور و پیروزی در هنگام رسیدن به آنها می دهد و او را برای رسیدن به هدف بعدی آماده می کند. هرچه هدف چالش برانگیزتر باشد، به طور کلی پاداش بیشتر و اشتیاق برای دستیابی به آن بیشتر می شود. 

     

  • بازخورد بهتر و مناسب نتایج، رفتار کارکنان را هدایت می کند و به عملکرد بالاتر نسبت به عدم وجود بازخورد کمک می کند. بازخورد وسیله ای برای کسب شهرت، شفاف سازی و تنظیم مشکلات هدف است. به کارکنان کمک می کند تا با مشارکت بیشتری کار کنند و منجر به رضایت شغلی بیشتر می شود. 

     

  • مشارکت کارکنان در هدف همیشه مطلوب نیست. 

     

  • با این حال، مشارکت در تعیین هدف، هدف را قابل قبول تر می کند و منجر به مشارکت بیشتر می شود. 

تئوری هدف گذاری احتمالات خاصی دارد مانند:

  1. خودکارآمدی : خود کارآمدی عبارت است از اعتماد به نفس و ایمان فرد به اینکه پتانسیل انجام وظیفه را دارد. هر چه سطح خودکارآمدی بالاتر باشد، تلاش‌های فرد در هنگام مواجهه با وظایف چالش برانگیز بیشتر خواهد بود. در حالی که سطح خودکارآمدی پایین تر، تلاش های فرد کمتر می شود یا حتی ممکن است در هنگام مواجهه با چالش ها دست از کار بکشد.
  2. تعهد هدف: نظریه تعیین هدف فرض می کند که فرد به هدف متعهد است و هدف را ترک نمی کند. تعهد هدف به عوامل زیر بستگی دارد:
    1. اهداف باز، شناخته شده و پخش می شوند.
    2. اهداف باید توسط فرد تعیین شود و نه تعیین شده.
    3. اهداف تعیین شده فرد باید با اهداف و چشم انداز سازمانی سازگار باشد.

مزایای تئوری هدف گذاری

  • تئوری تعیین هدف تکنیکی است که برای افزایش انگیزه برای کارکنان برای تکمیل سریع و مؤثر کار استفاده می شود.
  • هدف گذاری با افزایش انگیزه و تلاش و همچنین از طریق افزایش و بهبود کیفیت بازخورد منجر به عملکرد بهتر می شود.

محدودیت های تئوری هدف گذاری

  • گاهی اوقات اهداف سازمانی با اهداف مدیریتی در تضاد است. تعارض هدف در صورتی که انگیزه انحراف کنش ناسازگار باشد، تأثیر زیانباری بر عملکرد دارد.
  • اهداف بسیار دشوار و پیچیده رفتارهای پرخطر را تحریک می کنند.
  • اگر کارمند فاقد مهارت‌ها و شایستگی‌ها برای انجام اقدامات ضروری برای هدف باشد، آنگاه هدف‌گذاری می‌تواند شکست بخورد و منجر به تضعیف عملکرد شود.
  • هیچ مدرکی وجود ندارد که ثابت کند هدف گذاری باعث بهبود رضایت شغلی می شود.

بدون نظر

پاسخ دهید