امروزه هر یک از کارآفرینان صاحب کسب و کارها و همچنین شرکت ها، دیدگاه خود را نسبت به چشم انداز و برنامه ریزی تجاری خود تغییر داده اند. شرکتها، چه بزرگ و چه کوچک، دیگر به تنهایی در بازارهای داخلی فعالیت نمیکنند، زیرا کل بازار جهانی را که فقط در انتظار تصرف شدن است، در اختیار دارند. جهانی شدن تجارت بینالملل را افزایش داده است که به دلیل انقلاب الکترونیکی و اینترنتی امکانپذیر شده است. هر شرکتی طرح های تجاری بلندپروازانه ای را برای بازارهای داخلی خود ترسیم می کند و همچنین هدف قرار دادن جذاب ترین بازارهای خارجی برای محصولات خود با دید بلندمدت اکثر برنامه های تجاری را جبران می کند.
امروزه بیشتر سازمان ها جهانی فکر می کنند و شبکه هایی را در سطح جهانی راه اندازی می کنند و این منجر به افزایش تجارت بین المللی می شود.
دیدگاه شرکت تولید چند ملیتی نسبت به بازارها و تجارت جهانی با سایر سازمان های کوچکتر کاملاً متفاوت است. آنها معمولاً تمایل دارند ابتدا بازارهای خود را شناسایی کنند . برای اینکه بتوانند بازارهای در حال رشد را تامین کنند، مکان های تولیدی مناسبی را شناسایی می کنند که بهترین مزیت هزینه را از نظر نیروی کار و همچنین سایر منابع به آنها می دهد.
با استفاده از مدلهای مختلف شبکه زنجیره تامین، و همچنین راهاندازی گزارشهای مختلف تحقیقات بازار، آنها تصمیم میگیرند تا کارخانههای تولید یا مونتاژ را بر اساس تجزیه و تحلیل و طراحیهای دقیق شبکه راهاندازی کنند. بر این اساس شاهد راه اندازی یا انتقال کارخانه های تولیدی از منطقه ای به منطقه دیگر هستیم. بسیاری از شرکتهای آمریکایی و اروپایی در مالزی، هند، هنگکنگ، سنگاپور، اندونزی، فیلیپین مکانهای تولیدی راهاندازی دارند، زیرا این شرکتها به ارائه نیروی کار ماهر با هزینههای ارزانتر معروف هستند و در بازارهای رو به رشد و غیره نیز موقعیت ایدهآلی دارند.
سپس شرکت های دیگری در ایالات متحده و اروپا و سایر نقاط جهان وجود دارند که به برون سپاری یا تولید قراردادی اعتقاد دارند. چندین شرکت ECM / EMS در مقیاس بزرگ مانند Sanmina، Solectron، Foxcon، Flextronics و غیره وجود دارند که تأسیسات تولیدی را برای زمینه الکترونیک راه اندازی کرده اند و به برندهای پیشرو در سراسر جهان پاسخ می دهند. در زمینه الکترونیک و کامپیوتر، به نظر می رسد ساخت قراردادی از دهه 1980 بسیار رواج یافته است.
حتی در حوزه داروسازی نیز در دو تا سه دهه اخیر تغییرات متعددی از نظر تولید به چشم می خورد. شرکت های چند ملیتی به طور فزاینده ای تولید داروهای فله را به کشورهایی که ارزان تر هستند به ویژه برای کشورهایی مانند چین، هند و فیلیپین و غیره برون سپاری کرده اند.
افزایش تجارت بین المللی و فروش و تلاش های بازاریابی در بازارهای جدید به تجارت بین المللی انگیزه بخشیده است . سازمانهای مختلف در حین برنامهریزی برای تصرف بازار جدید، رویکردهای متفاوتی دارند. در حالی که شرکت های چند ملیتی بسیار بزرگ مانند Procter & Gamble، Unilever، IBM، Microsoft و غیره مستقیماً با ایجاد شبکه ها و دفاتر خود در کشورهای خارجی به بازارهای جدید نزدیک شده اند، شرکت های دیگری نیز وجود دارند که به دنبال سرمایه گذاری مشترک با داخلی هستند. شرکای تجاری و ورود سرمایه گذاری مستقیم خارجی به کشور. این رویکرد از کشوری به کشور دیگر متفاوت است و به ویژه به سیاست کشورهای خارجی در قبال سرمایه گذاری مستقیم خارجی و حمایت آنها از بازیگران جهانی برای خرید در کشور بستگی دارد.
با این حال، سازمانهایی با اندازه متوسط و کوچک وجود دارند که بازارهای جدید را با رویکردی کاملاً واضح در تولید داخلی، محصولات برای بازارهای صادراتی و صادرات به بازارهای جدید کشف میکنند. چنین سازمان هایی بیشتر بر راه اندازی شبکه بازاریابی در بازارهای جدید تمرکز می کنند. گزینه های مختلفی وجود دارد که توسط سازمان های مختلف بسته به طرح های تجاری آنها دنبال می شود.
چندین گزینه مختلف در دسترس صادرکنندگان برای بازاریابی محصولات خود و مدیریت صادرات به کشور خارجی وجود دارد. بسیاری از شرکت ها نمایندگان فروش یا نمایندگانی را منصوب می کنند که محصولات را بازاریابی می کنند، سفارشات را رزرو می کنند و بر اساس کمیسیون کار می کنند. نوع دوم مدلی که بسیاری از سازمان ها دنبال می کنند، تعیین توزیع کننده کشوری است که سهام را خریداری کرده و در بازار محلی به فروش می رساند. با این حال، نوع دیگری از بازاریابی صادراتی شامل فروش محموله به نمایندگان است که در آن محموله به عاملی صادر می شود که مالک سهام نیست اما آن را در موجودی انبار نگه می دارد و در بازار می فروشد و درآمد را مستقیماً به شرکت باز می گرداند.
بدون نظر