کشورهای سراسر جهان برای ارتقای صادرات تلاش می کنند. تقریباً هر کشوری مشوق های مالی به صادرکنندگان ارائه می دهد. کشورهایی مانند چین دارای مناطق ویژه اقتصادی هستند که در آن از صادرکنندگان مالیات دریافت نمی شود. به همین ترتیب، سایر کشورها بانک ها و آژانس های بیمه ویژه ای دارند که توسط دولت برای تسهیل رشد صادرات تبلیغ می شوند.

این ما را به اهمیت صادرات می رساند. اگر دولت این همه منابع را خرج می کند و این همه مشوق برای صادرکنندگان فراهم می کند، باید برای یک کشور مهم باشند. در این مقاله به مزایای اقتصادی حاصل از صادرات خواهیم پرداخت.

استفاده از مزیت نسبی

اصل اساسی محرک تجارت بین المللی مزیت نسبی است. برخی از کشورها دارای برخی منابع طبیعی هستند در حالی که برخی دیگر منابع متفاوتی در اختیار دارند. مورد کشوری مانند عربستان سعودی را در نظر بگیرید. روغن آن بسیار بیشتر از آن چیزی است که ممکن است استفاده کند. با این حال، منابع بسیار کمی دیگر وجود دارد که بتوان از آنها در داخل استفاده کرد. این صادرات است که به عربستان سعودی اجازه می دهد زندگی مرفهی داشته باشد. آنها نفت اضافی را صادر می کنند و همه کالاهای دیگر را وارد می کنند. به طور مشابه، کشورهایی مانند هند و چین که بیشترین جمعیت شاغل را دارند خدمات نیروی کار خود را صادر می کنند. از این رو، برای هر کشوری مهم است که شایستگی اصلی خود را بشناسد و بر صادرات آنها تمرکز کند.

کمک به تولید ناخالص داخلی

صادرات خالص تفاوت بین واردات و صادرات است. اگر عدد خالص صادرات مثبت باشد به تولید ناخالص داخلی کشور اضافه می شود. از سوی دیگر، اگر عدد خالص صادرات منفی باشد، از تولید ناخالص داخلی کشور کم می شود. زیرا کالاهایی که به خارج از کشور ارسال می شوند نیز در داخل کشور تولید می شوند. از آنجایی که تولید ناخالص داخلی فقط تولید داخلی را در نظر می گیرد، صادرات قطعا منجر به افزایش تولید ناخالص داخلی می شود.

اخیراً، کشورها شروع به استفاده از تولید ناخالص داخلی به عنوان معیاری برای تعیین نرخ رشد اقتصادی کرده‌اند. از این رو صادرات اهمیت بیشتری پیدا کرده است زیرا به نظر می رسد مستقیماً با رشد اقتصادی مرتبط است.

افزایش اشتغال

صادرات منجر به تولید داخلی می شود. تولید داخلی نیاز به نیروی کار داخلی دارد. از این رو صادرات منجر به افزایش اشتغال در کشور می شود. به غیر از اشتغال مستقیمی که از طریق صادرات ایجاد می شود، یک اثر سرریز نیز وجود دارد.

این بدان معناست که کارگران صادراتی پس از دریافت حقوق، پول خود را نیز برای مصرف کالا و خدمات خرج می کنند. این امر منجر به ایجاد مشاغل بیشتر می شود. در نتیجه کل اقتصاد توسعه می یابد. اقتصاددانان اغلب در توضیح این نکته از چین مثال می زنند. نرخ بیکاری در چین پس از اعمال سیاست های صادرات محور به شدت کاهش یافته است.

همچنین، اقتصاددانان اغلب برای اثبات نظر خود به مثال ایالات متحده اشاره می کنند. پس از جنگ جهانی دوم، ایالات متحده صادرکننده غالب کالا به جهان بود. این دوره شاهد افزایش گسترده اشتغال در ایالات متحده بود. با این حال، به زودی آمریکا به واردات ارزان از کشورهایی مانند چین، ژاپن و کره وابسته شد. اکنون، نرخ بیکاری در آمریکا به شدت افزایش یافته است. از آنجایی که تولید کالا در آمریکا اتفاق نمی افتد، کارگر آمریکایی بیکار است!

به همین دلیل است که کشورها اکنون نگران کاهش صادرات هستند. کاهش صادرات به عنوان یک شاخص اولیه از رکود اقتصادی قریب الوقوع تلقی می شود.

بهبودی از رکود

صادرات ابزار بسیار مهمی برای رشد اقتصادی یک کشور است. این بدان معناست که می توان از صادرات نیز برای رهایی از رکود استفاده کرد. منطق پشت این ساده است. در دوران رکود، احساسات منفی در کل اقتصاد وجود دارد. کارخانه ها و دفاتر افزایش دستمزد را متوقف می کنند. در نتیجه، مصرف کنندگان شروع به به تعویق انداختن خرید خود می کنند. نتیجه این است که یک چرخه معیوب شکل می گیرد و تولید متوقف می شود.

در همین زمان، کشورهای دیگر در سراسر جهان از رکود اقتصادی رنج نمی برند. از این رو مصرف کنندگان در این کشورها مایل به خرج هستند. اینجاست که صادرات وارد عمل می شود. صادرکنندگان کشورهای مستعد رکود می توانند کالاهای خود را به کشورهایی با شرایط اقتصادی مساعد ارسال کنند. این امر باعث افزایش تولید ناخالص داخلی و کاهش بیکاری می شود. این اقتصاد را قرار می دهد

افزایش صادرات یکی از موثرترین راه ها برای غلبه بر رکود است.

کسب درآمد ارزی

دلار مهمترین ارز در جهان امروز است. این یک ارز ذخیره است. این بدان معنی است که معاملات بین المللی یا به دلار یا طلا انجام می شود. کالاهای اساسی مانند نفت و طلا فقط بر حسب دلار یا طلا قیمت گذاری می شوند. از این رو همه کشورها برای بقای خود به دلار نیاز دارند.

صادرات تنها راه کسب دلار است. به همین دلیل است که صادرات برای پرداخت بدهی یک ملت حیاتی تلقی می شود. یک اقتصاد پر رونق می تواند ناگهان در غیاب دلار منفجر شود. زیرا آنها قادر به واردات کالاهای اساسی نخواهند بود. از این رو صادرات به عنوان رکن حیاتی اقتصاد مورچه محسوب می شود. به همین دلیل است که دولت‌ها در سرتاسر جهان طرح‌های ویژه‌ای برای تشویق صادرات ایجاد می‌کنند.

همچنین باید توجه داشت که صادرات باید با سود انجام شود. برخی از کشورها به محصولات خود یارانه می دهند تا در بازار بین المللی ارزان شوند و صادرات را تحریک کنند. این به نفع اقتصاد نیست. این به این دلیل است که در پایان، این به منزله دادن چیزهای رایگان است! یارانه ها باعث افزایش صادرات نمی شود آنها به سادگی پولی را که توسط سایر صنایع در کشور به دست آمده است، می دهند. یارانه ها بیشتر جنبه سیاسی دارند. آنها قرار است به ضرر اکثریت عده ای سود ببرند.

بدون نظر

پاسخ دهید