اگرچه سرمایه اجتماعی توسط صاحب نظران مختلف به روش های مختلف تعریف شده است، اما در بیشتر موارد می توان آن را برآیند روابط اجتماعی نامید. این نه تنها شامل منافع مالی می شود، بلکه شامل مزایای انتظاری نیز می شود که از همکاری بین گروه ها و افراد مختلف به دست می آید.
تفاوت عمده بین سرمایه مالی و سرمایه اجتماعی این است که سرمایه اجتماعی روابط مثبت را تقویت می کند و در نتیجه رضایت و اعتماد را افزایش می دهد. سرمایه اجتماعی حتی پس از برخورداری از مزایای بسیار، می تواند نتایج ناخواسته ای نیز به همراه داشته باشد. بله، جای تعجب است اما درست است که وقتی طرف دیگر سرمایه اجتماعی را تحلیل می کنیم، ممکن است متوجه شویم که می تواند باری را بر دوش جامعه بگذارد.
اجازه دهید بحث کنیم که چگونه سرمایه اجتماعی می تواند برای جامعه مضر باشد و پیامدهای منفی را به همراه داشته باشد.
سرمایه اجتماعی تولید کننده پیامدهای منفی عموماً سرمایه اجتماعی منفی نامیده می شود . نکات منفی بالقوه شامل محدودیت در آزادی فردی، ادعاهای بیش از حد در مورد اعضای گروه و حذف افراد خارجی است. علاوه بر این، به جای تمرکز بر ایجاد پیوند بین دو جهان – غنی و فقیر، بر پر کردن شکاف بین آنها تأکید می کند. نتیجه این است که شکاف بین این دو را عمیق تر می کند. همچنین مانعی در تحرک اجتماعی ایجاد می کند.
افرادی که در شرکتهای اجتماعی کار میکنند باید از قوانین و مقررات خاصی پیروی کنند و قرار است فقط آنچه را که انتظار میرود انجام دهند. رشد شخصی و ایده های جدید آنها در بیشتر موارد مورد استقبال قرار نمی گیرد. در چنین سناریویی، این حس به وجود می آید که گویی نتایج ناخواسته ای ایجاد می کند. اگرچه هر ویژگی سرمایه اجتماعی نتایج مطلوبی را به همراه دارد، اما در کنار آن، مسئولیتی نیز ایجاد می کند.
سرمایه اجتماعی به معنای پر کردن شکاف بین فقیر و غنی است. بله، قطعاً شرایط اقتصادی فقرا را بهبود می بخشد، اما شکاف بین این دو را نیز افزایش می دهد. افرادی که از سرمایه اجتماعی بهره می برند تقریباً تحرک خود را از دست می دهند. تغییر جزئی در وضعیت آنها وجود دارد، اما آنها در طول زندگی خود در همان شغل گیر کرده اند. جدای از این، خارجی ها کاملاً حذف می شوند. این بدان معناست که تنها بخش خاصی از جامعه می تواند از مزایای سرمایه اجتماعی بهره مند شود. رابرت دی. پاتنام، نویسنده کتاب «بولینگ تنهایی»، سرمایه اجتماعی را به کاهش مشارکت سیاسی آمریکا مرتبط میکند. به گفته وی، نهاد سیاسی و دموکراسی تحت سلطه گروه های اجتماعی است و این امر منجر به پیامدهای نامطلوب می شود. در شرایط عادی،
آثار بعدی رابرت دی. پاتنام نیز بر این واقعیت تأکید دارد که افزایش سرمایه اجتماعی می تواند منجر به افزایش تنوع نژادی در جوامع شود . تأثیر منفی سرمایه اجتماعی در جامعه نیز قابل مشاهده است. پیش از این، زنان در سطوح مشابه مردان رای نمی دادند، اما تفاوت بین آنها تقریباً در حال کاهش است. سرمایه اجتماعی در دسترس همه انواع جوامع صرف نظر از ماهیت آنهاست و کم کم راهی برای مشارکت زنان در سیاست محلی می شود. اکنون سناریو این است که آنها بیشتر درگیر سیاست هستند و روش غیررسمی برای فعالیت دارند. چیزی که منفی است، مشارکت آنها در سیاست نیست، بلکه شیوه آنهاست که این فعالیت را از رادار دور نگه می دارد. آنها بر سیاست ملی یا بین المللی متمرکز نیستند.
جدای از این، چندین اثر منفی دیگر از سرمایه اجتماعی در حوزه اینترنت، جامعه مدنی و دستاوردهای آموزشی وجود دارد.
بدون نظر