با توجه به دیدگاه تجاری، بررسی فرهنگ در چهار سطح مختلف یعنی ملی، تجاری، صنعتی و سازمانی با ارزش است.
- فرهنگ ملی متشکل از ارزش ها، افکار، فرضیات، اعتقادات و آداب و رسوم متمایز مشترک ساکنان یک کشور است که رفتار آنها را هدایت می کند. به عنوان مثال، کشورهای اسکاندیناوی ارزش بسیار مهمی برای آزادی فردی قائل هستند. آنها با تلاش ها برای آوردن شناسنامه هایی که به عنوان تجاوز به آزادی آنها تلقی می شود، مخالفت کردند. در مقایسه، کارت شناسایی در بسیاری از کشورهای دیگر به طور گسترده مجاز است.
- فرهنگ کسب و کار متشکل از ارزش ها، افکار، فرضیات، اعتقادات و آداب و رسوم متمایز مشترک ساکنان یک ملت است که فعالیت های تجاری را در آن کشور هدایت می کند. ویژگی های فرهنگ کسب و کار می تواند بر مشتریان، مدیران اجرایی، حامیان مالی و دولت ها تأثیر بگذارد. می تواند به طور جدی بر اخلاق تجاری تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، کشورهایی وجود دارند که به صراحت ترجیح می دهند روابط دوستانه و خانوادگی را در عملیات تجاری نشان دهند. در چنین کشورهایی این نگرش ها به طور گسترده پذیرفته شده و همچنین مورد نیاز است. زیرا در برخی از ملت های دیگر، چنین نگرش نسبت به کار را می توان ناپسند تلقی کرد.
- فرهنگ صنعت به عنوان ارزشها، افکار، فرضیات، اعتقادات و آداب و رسوم مشترک متمایزکننده توصیف میشود که بر شیوهای که سازمانها در یک صنعت خاص کسب و کار خود را انجام میدهند، تأثیر میگذارد. برای مثال، مؤسسات دانشگاهی در سرتاسر جهان جنبههای فرهنگی مشخصی مانند ایمان به آزادی آموزشی دارند، صرف نظر از اینکه به کدام فرهنگ ملی تعلق دارند. یقیناً تفاوتهایی بین فرهنگهای مؤسسات دانشگاهی در کشورهای مختلف وجود خواهد داشت که ناشی از تنوع در فرهنگهای ملی است.
- فرهنگ سازمانی متشکل از ارزش ها، افکار، فرضیات، ایمان و آداب و رسوم متمایز مشترک است که بر روشی که افراد در یک سازمان وظایف را انجام می دهند، تأثیر می گذارد. این بر جنبه هایی مانند فرهنگ ملی، فرهنگ تجارت و فرهنگ صنعت متکی است. مطمئناً این در مورد یک سازمان جهانی بسیار پیچیده تر است. چنین سازمانی باید تجارت خود را در سراسر مرزهای ملی انجام دهد و این امر مستلزم رسیدگی به بسیاری از تفاوت های فرهنگی مختلف ملی و تجاری است. بنابراین اداره یک کسب و کار فراملی باید چندین نوع جنبه فرهنگی را در نظر بگیرد. تفاوتهای فرهنگی در رفتار مصرفکننده، رویکردها به کار و قدرت و مشورتهای اخلاقی نمونههای معمولی هستند.
هر یک از این سطوح فرهنگ با دیگران ارتباط متقابل دارند و بر آنها تأثیر می گذارند . به عنوان مثال، فرهنگ سازمان مبتنی بر جنبه هایی خواهد بود که شامل فرهنگ ملی، فرهنگ کسب و کار کشور، فرهنگ صنعتی که سازمان جزء تشکیل دهنده آن است و عوامل سازمانی مشخصی مانند اندازه و ویژگی تجارت، روش مدیریت. در حین مطالعه تأثیرات جنبه های مختلف فرهنگ بر استراتژی یک سازمان برای حفظ مزیت رقابتی، باید به سطوح مختلف فرهنگ توجه شود.
بدون نظر