معرفی

مفهوم دانش به عنوان بلوک پایه برای دستیابی به مزیت رقابتی در مطالعات مدیریت بسیار رایج شده است. همه دانش ها باید از یک تکه اطلاعات شروع شوند. برای تبدیل اطلاعات به دانش یک جنبه حیاتی وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. این مربوط به زمان بازیابی اطلاعات است. اطلاعات باید در زمانی بازیابی شوند که بر اساس شرایطی که قرار است تحت آن اعمال شوند، مرتبط هستند. گاهی اوقات موقعیت‌ها می‌توانند متفاوت از موقعیت‌های گذشته باشند که نیاز به بررسی دقیق اطلاعات موجود دارند. در برخی شرایط دیگر، شرایط موجود می تواند به قدری متفاوت باشد که نیاز به اطلاعات کاملاً جدید باشد. بنابراین اطلاعات گذشته از زمان خود برای کاربرد منسوخ است.

دانش دو جنبه دارد:

  1. مدیریت دانش – این بر کارایی استفاده از دانش متمرکز است
  2. ایجاد دانش – این بر تولید دانش جدید متمرکز است

مدیریت دانش

دیدگاه مبتنی بر منابع شرکت، این تصور را که تا آن زمان وجود داشت مبنی بر اینکه دانش داخلی در رابطه با فعالیت‌های بازار کسب‌وکار پایین‌تر است، تغییر داد. تئوری های استراتژی قبلی موجود به موقعیت بازار و انتخاب استراتژیک اهمیت می دادند.

از سوی دیگر، دیدگاه مبتنی بر منابع مدعی شد که مزیت رقابتی از قابلیت‌ها و دانش متمایز به دست می‌آید. بر اساس این نظریه، دانش و شایستگی های سازمان، منابع مهم موفقیت کسب و کار در دنیای کنونی جهانی است. پیگیری برای ارتقا و تقویت قابلیت ها به عنوان نقطه کانونی اصلی برای شرکت ها ظاهر می شود. در این شرایط است که مفهوم مدیریت دانش مطرح شده و در بین مدیریت ارشد به رسمیت شناخته شده است.

ایجاد دانش

جنبه دوم دانش یعنی خلق دانش به عوامل زیر بستگی دارد:

  • اصالت و جامعیت اطلاعات
  • استخراج نتیجه ای از اطلاعات
  • دانش تازه به دست آمده زمانی که استخراج مشاهده و رمزگشایی می شود
  • موقعیت‌هایی که در مرز یک تابع مشخص هستند که دانش را قابل استفاده می‌سازد

سازمان دانش محور

برای ایجاد و مدیریت دانش، سازمان باید دانش محور شود. این امر با ایجاد یک زمینه سازمانی که به پیشرفت سریع دانش جدید کمک می کند امکان پذیر است. این زمینه سازمانی رهبری، فرهنگ، ساختار و زیرساخت سازمان را در بر می گیرد.

در یک سازمان دانش محور، انتظار می رود که بافت سازمانی ویژگی های ذکر شده زیر را نشان دهد:

  • رهبری – آینده نگری و سبک رهبری است که یادگیری و نوآوری را تشویق می کند و فرهنگ سازمانی، ساختار و زیرساخت مناسب برای یادگیری را ارتقا می دهد.
  • فرهنگ – به شدت آزمایش و تبادل ایده ها و یادگیری ارزش ها را تشویق می کند
  • ساختار – تبادل ایده‌ها را با تمرکز قابلیت‌ها با هم پیش می‌برد و به طور همزمان دارای سیستم‌هایی است که اجازه می‌دهد ایده‌ها در کل سازمان منتقل شوند.
  • زیرساخت – تشکیل و استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات برای حفظ و انتقال دانش.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دو × 3 =