هزینههای زیرساختی یکی از محورهای بحث در مناظرههای ریاستجمهوری دونالد ترامپ بوده است . او همیشه این عقیده را مطرح کرده است که زیرساخت ها در ایالات متحده در حد مطلوب نیستند. او معتقد است که پل ها، ریل ها، جاده ها و بنادر در ایالات متحده در وضعیت فرسوده ای قرار دارند. او معتقد است که این وضعیت بد زیرساخت ها میلیاردها دلار برای کسری تجاری آمریکا هزینه دارد. بنابراین، او پیشنهاد کرد که زیرساختها در شهرها با سرعت بسیار زیاد ساخته شود. به نظر او، این امر «آمریکا را دوباره بزرگ خواهد کرد».
نظری که دونالد ترامپ ابراز می کند ممکن است بیشتر به سیاست و کمتر به اقتصاد مربوط باشد. استدلال های اقتصادی علیه اصلاحات اساسی 2 تریلیون دلاری پیشنهادی در زیرساخت کاملاً قانع کننده است. در این مقاله نگاه دقیق تری به این استدلال ها خواهیم داشت.
مسئله شماره 1: رشد مستقیماً متناسب با هزینه است
هزینه های زیرساختی تنها به این دلیل به رشد اقتصادی منجر می شود که ما رشد را اشتباه اندازه گیری می کنیم. کلمه رشد اقتصادی به معنای هزینه کردن مبهم شده است. تولید ناخالص داخلی مجموع تمام هزینه هایی است که در یک دوره زمانی معین اتفاق می افتد. ساخت زیرساخت نیاز به مقداری هزینه دارد. بنابراین، تولید ناخالص داخلی کشور در دوره ای که زیرساخت ها ساخته می شود، افزایش می یابد. با این حال، این رشد پایدار نیست. هنگامی که هزینه ها متوقف می شود، رشد تولید ناخالص داخلی نیز متوقف می شود. از این رو، هزینه های هنگفت تنها به توهم رشد و نه رشد پایدار دست می یابد.
تعداد فزاینده ای که توسط سیاستمداران استفاده می شود تا ادعا کنند که برنامه آنها موفق بوده است. این به آنها کمک میکند تا دوباره انتخاب شوند، در حالی که مردم عادی باید هزینه زیرساختها را همراه با بهره برای سالهای بیشتر پس بدهند.
موضوع شماره 2: سایر فعالیت های اقتصادی باید کاهش یابد
دلیل اینکه هزینه های زیرساختی بسیار محبوب است، تعصب دید است. این بدان معناست که وقتی پل ها و ایستگاه های قطار ساخته می شوند، مردم می توانند آنها را ببینند. با این حال، آنها قادر به دیدن چیزهایی نیستند که ساخته نشدند زیرا پولی که روی پل خرج شده است. اگر پل ساخته نمی شد، پول آن صرف کالاها و خدمات دیگر می شد. از این رو، سود حاصل از پل با از دست دادن سایر کالاها و خدمات جبران می شود. با این حال، سیاستمدارانی مانند دونالد ترامپ تنها در مورد سود صحبت می کنند و در عین حال ضرر را نادیده می گیرند. هزینه های زیرساختی فقط منابع اقتصادی موجود را تغییر جهت می دهد. با این حال، به نظر می رسد که مردم عادی که از این جزئیات بی اطلاع هستند، به شدت از رهبران سیاسی و پروژه های زیربنایی آنها حمایت می کنند.
مسئله شماره 3: علاقه مندی سیاسی
از دیدگاه یک سیاستمدار، هزینه های زیرساختی ابزار بسیار خوبی است. آنها دقیقاً می توانند انتخاب کنند که می خواهند به چه کسی امتیاز بدهند. به عنوان مثال، اگر دونالد ترامپ بداند که اوهایو یک ایالت حیاتی برای انتخابات بعدی است، می تواند پروژه های زیرساختی را در اوهایو معرفی کند.
از آنجایی که این پروژهها معمولاً شامل نیروی کار محلی میشوند، مردم اوهایو در آن دوره شاهد افزایش اشتغال خواهند بود. همچنین، به نظر می رسد که اقتصاد در همان دوره در حال رشد باشد. از این رو، مردم اوهایو سود خواهند برد. با این حال، این منفعت به ضرر سایر افراد کشور خواهد بود. به عنوان مثال، ممکن است هزینههای حیاتی در هاوایی به تعویق بیفتد زیرا رئیسجمهور میخواهد امتیازات سیاسی در اوهایو کسب کند. بنابراین، کل هزینههای زیرساختی مربوط به دزدی از پیتر برای پرداخت پول به پل و اطمینان از رای دادن پل به شما در انتخابات آینده است!
سیاستمداران نمی توانند مزایای سایر برنامه های هزینه را به کد پستی مورد نظر خود هدایت کنند. در نتیجه، هزینه های زیرساختی ترجیح داده می شود.
موضوع شماره 4: مخارج زیرساختی باعث ترویج سرمایه گذاری نادرست می شود
بازار مکانیزمی دارد که تضمین می کند تنها بهترین پروژه ها انتخاب می شوند. این به این دلیل است که پروژه هایی که حداکثر بازدهی را دارند، آنهایی هستند که ابتدا انتخاب می شوند. فقط در صورت باقی ماندن پول به پله دوم و سوم پروژه ها می رود. با این حال، زمانی که سیاستمداران پروژه ها را انتخاب می کنند، چنین نیست. همانطور که در نکات قبلی اشاره شد، اولویت های سیاستمداران بر اساس صرفه اقتصادی پروژه ها نیست.
بازار آزاد پروژه هایی مانند استادیوم های المپیک یونان را انتخاب نمی کرد. یونان مبالغ هنگفتی را صرف این پروژه ها کرد که تا امروز هیچ سود اقتصادی ندارند. بنابراین ضروری است که هزینه های زیرساختی در دستان خصوصی باقی بماند. پروژه های ساخته شده خودپایدار و از نظر اقتصادی مقرون به صرفه خواهند بود. کشورهای زیادی در سراسر جهان وجود دارند که به لطف چنین پروژه های ویترینی ضرر می کنند. هند ده ها میلیارد دلاری را که ندارد برای ساخت قطار گلوله خرج می کند. آمریکا همچنین در حال برنامهریزی برای انجام غیرممکنها و ساختن دیواری است که هزاران مایل طول خواهد داشت، هزینههای میلیاردی برای آنها خواهد داشت و تقریباً هیچ منفعتی برای آنها نخواهد داشت.
مسئله شماره 5: هزینه های زیرساخت را می توان به راحتی حذف کرد
در نهایت، سیاستمداران پروژه های زیربنایی را ترجیح می دهند زیرا می توان به راحتی از این پروژه ها اختلاس کرد. بیشتر پروژه های دولتی به پیمانکاران خصوصی واگذار می شود. این پیمانکاران معمولاً از بستگان سیاستمداران برجسته هستند. از این رو، سیاستمدارانی که تصمیم به ساخت این پروژه ها می گیرند، از شرکت هایی که برنده پروژه های پیمانکاری فرعی هستند، رشوه دریافت می کنند. نیازی به گفتن نیست که پروژه ها بیش از حد قیمت گذاری شده اند و خود شرکت ها حتی پس از پرداخت رشوه به سیاستمداران دست به قتل می زنند.
بدون نظر