آیا دموکراسی زیاد برای تجارت مضر است؟ آیا دموکراسی به رشد کمک می کند یا مانع آن می شود؟

چرا بیانیه درباره دموکراسی باعث ایجاد بحث بزرگی در میان نخبگان هندی شد

اخیرا، نایب رئیس NITI (موسسه ملی برای دگرگونی هند)، راجیو کومار، ابراز تاسف کرد که دموکراسی بیش از حد مانع اصلاحات اقتصادی و مانع از رشد اقتصادی می شود.

او تا آنجا پیش رفت که گفت که دموکراسی زیاد برای تجارت مضر است.

دلایل ظاهری طغیان او اعتراضات مداوم کشاورزان و اتحادیه های کارگری علیه قوانین مختلف کشاورزی و کار مصوب دولت مرکزی بود.

این اظهارات وی مورد حمایت و پشتیبانی بسیاری از اقتصاددانان و مفسران راست گرای راستگرا مانند گورچاران داس قرار گرفت، که به نظر می رسید با این بیانیه موافق بودند که آنچه اکنون هند به آن نیاز دارد قدرت و اقتدار بیشتری برای بوروکرات ها و قدرت های موجود برای اطمینان از کسب و کار طرفدار است. قوانین بدون هیچ مانعی از سوی آژیتاتورهای مزاحم و فعالان حقوق مدنی تصویب می شوند.

در واقع، کومار فقط احساسی را بازتاب می داد که سابقه ای طولانی در فضای اقتصادی و سیاسی هند دارد، در حالی که نخبگان برجسته تجاری و سیاسی از زمان سال های گاندی-نهرو استدلال می کردند که آنچه هند به آن نیاز دارد یک سرمایه داری استبدادی به سبک چینی است که در آن کسب و کارها هستند. بدون نیاز به پاسخگویی به جامعه.

موفقیت غرب ثابت می کند که دموکراسی برای رشد اقتصادی لازم است

بنابراین، آیا دموکراسی بیش از حد مانع رشد می شود؟ در حالی که وسوسه انگیز است که از معجزه چینی الهام بگیریم و اعلام کنیم که ما به دموکراسی نیاز نداریم، شواهد غیر از این است وقتی که به نمونه هایی از دموکراسی های غربی نگاه کنیم که دقیقاً به این دلیل که از سرمایه داری بازار آزاد با دنبال کردن برابری پیروی کرده اند ابرقدرت شده اند. ، آزادی و آزادی.

به عبارت دیگر، نگاهی گذرا به تاریخ ایالات متحده و کشورهای اروپایی بلافاصله این تصور را که دموکراسی برای تجارت بد است را رد می کند، زیرا در همه این موارد، اقتصاد بازار آزاد دست در دست هم با مفاهیم دمکراتیک حاکمیت پیش رفت.

در واقع، مدل‌های آزاد در بازار آزاد به این موضوع اشاره دارد که چگونه دموکراسی برابری‌خواهانه ضروری است و چه بیشتر، پیش نیازی برای رشد اقتصادی.

ایده پشت این فلسفه این است که بازارها زمانی شکوفا می شوند که رقابت سالم بین مشاغل وجود داشته باشد و دفاع از حقوق طبیعی مردم به عنوان سنگ بنای اقتصاد سیاسی در نظر گرفته شود.

بنابراین، ادعای اینکه دموکراسی بیش از حد برای تجارت مضر است آسان است و این نکته را کاملاً نادیده می گیرد که چرا سرمایه داری در غرب شکوفا شد و چرا غرب بقیه را پشت سر گذاشت و بعد از رنسانس پیش رفت .

چرا تاریخ اصلاحات اقتصادی هند از بیانیه موضوع پشتیبانی می کند؟

با این حال، استدلال هایی وجود دارد که از راجیو کومار و سایر اقتصاددانانی حمایت می کند که دموکراسی بیش از حد را به عنوان مانعی برای رشد اقتصادی ابراز می کنند.

برای مثال، جدای از چین، که پسر پوستر برای چنین استدلال‌هایی است، تجربه هند با اصلاحات تقریباً آرام بوده است و هر گام رو به جلو با دو گام به عقب دنبال می‌شود، زیرا اقدامات اصلاحی با مخالفت شدید گروهی متشکل و مختلط مواجه می‌شود. سهامدارانی که جامعه مدنی را نمایندگی می‌کنند و بیش از حد مشتاق بودند که از اصلاحات جلوگیری کنند.

در واقع، این بیانیه را باید در این زمینه دید، زیرا از زمانی که هند در دهه 1990 لیبرال‌سازی را آغاز کرد، دولت‌های متوالی، صرف نظر از احزابی که آنها را اداره می‌کردند، خود را با تظاهرات‌ها و اعتراض‌های مکرر حتی در پارلمان و مجالس قانون‌گذاری ایالتی از چپ و چپ درگیر کردند. دیگر گروه های مخالف

علاوه بر این، دلیل اینکه هند به رغم اصلاحات همچنان عقب مانده است، بوروکراسی بیش از حد و تشریفات اداری است که زندگی را برای کارآفرینان و تجار دشوار می کند.

در واقع، همانطور که هر سال رتبه‌بندی سهولت انجام کسب‌وکار منتشر می‌شود، واضح است که آنچه اکنون هند به آن نیاز دارد یک رویکرد انضباطی است که مشت آهنین تصمیم‌گیری را با چهره انسانی اصلاحات اقتصادی ترکیب می‌کند.

یافتن مسیر میانی: مشت آهنین تصمیم گیری با چهره انسانی در هند کار می کند

بنابراین، بیانیه راجیو کومار دارای استدلال‌های موافق و مخالف است و یک ارزیابی متوازن می‌تواند پیروی از مدل اروپایی یا بهتر بگوییم فرانسوی اقتصاد سیاسی باشد که در آن هر اقدامی که توسط دولت تصویب می‌شود، چه در داخل و چه در خارج از قوه مقننه به طور گسترده مورد بحث قرار می‌گیرد.

به عبارت دیگر، آنچه هند به آن نیاز دارد، دموکراسی است که مشورتی و مشورتی باشد تا رویارویی.

البته، فرانسه و سایر کشورهای اروپایی هر زمان که قوانین اقتصادی که Pro Market هستند با اعتراض روبرو می شوند و از این رو، کاری که هند باید انجام دهد این است که بین مدل های موجود از همه کشورها انتخاب و انتخاب کند.

ما می‌توانیم از روش چینی تفکر بلندمدت با مدل آمریکایی بازارهای آزاد در کنار ساختارهای اروپایی حاکمیتی که بر کارایی تأکید دارند، استفاده کنیم.

به این ترتیب، ما پا به پای آرمان‌های نهضت آزادی خود خواهیم بود که بر بادهای همه کشورها نشأت می‌گرفت و از بین نمی‌رفت و در عوض، از بین بهترین‌ها انتخاب می‌کردیم.

ناگفته نماند که دموکراسی با کنترل‌ها و تعادل‌هایش برای جلوگیری از سرمایه‌داری استبدادی که جامعه را بدتر می‌کند، ضروری است و در عین حال، کسب‌وکارها را از فعالیت‌های سودآور به دلیل فلج بیش از حد اداری منصرف نمی‌کند.

حرکت از استدلالی پر سر و صدا به مشورتی مشورتی

در نهایت، این یک واقعیت است که دموکراسی هند بیش از حد پر سر و صدا است و از این رو، به جای استدلالی بودن، چیزی که ما نیاز داریم این است که در رویکرد خود تجاری باشیم.

بدون دموکراسی حقوقی وجود ندارد و در عین حال با اعتراضات زیاد رشدی وجود ندارد.

ترفند این است که میانه را پیدا کنیم و تاریخ هند مملو از نمونه هایی است که ما مسیر میانه را پیدا کرده ایم و در طول اعصار تکامل یافته ایم.

برای جمع بندی، نیازی نیست که کورکورانه از کسی پیروی کنیم و در عین حال نیازی به دوری از دنیا نداریم.

بدون نظر

پاسخ دهید