هوش هیجانی برای تیم های با عملکرد بالا
سالها تحقیق نشان میدهد که هوش هیجانی مؤلفهای حیاتی است که یک فرد با عملکرد بالا را از یک عملکرد متوسط متمایز میکند. اعضای تیم با هوش هیجانی بالا به توسعه سازمان های با عملکرد بالا و سیستم های موفق کمک می کنند. یافته های تحقیقات ثابت می کند که هوش هیجانی دو برابر ضریب هوشی در پیش بینی نتایج عملکرد اهمیت دارد و بهبود عملکرد مستقیماً با میزان هوش هیجانی یک فرد ارتباط دارد.
هوش هیجانی صلاحیت شناخت، درک و درک احساسات خود و دیگران در یک سازمان است. چهار ویژگی کلیدی هوش هیجانی که مستقیماً بر عملکرد تیم تأثیر می گذارد در زیر آورده شده است:
خودآگاهی : موفقیت تیم تا حد زیادی به میزان خودآگاهی اعضای تیم بستگی دارد و اینکه آیا آنها می توانند احساسات خود را کنترل یا مدیریت کنند یا خیر.
خودتنظیمی : خودتنظیمی توانایی فرد برای اعمال کنترل یا تنظیم بر روی احساسات خود و استفاده مؤثر یا سازنده از آن است.
آگاهی اجتماعی : توانایی تمرین همدلی اجتماعی با دیگران از طریق درک دیدگاه ها، نگرانی های عاطفی و نیازهای دیگران است. زمانی که اعضای تیم نسبت به یکدیگر همدلی داشته باشند، انتظار می رود عملکرد تیم تا حد زیادی بهبود یابد.
ارتباط موثر : ارتباط موثر در یک تیم به دلیل بهبود در ارتباطات و همکاری بین اعضای تیم منجر به نتایج همسو و بهبود بهره وری تیم می شود.
بیایید 6 نشانه یک تیم عاطفی را درک کنیم:
-
- هنجارها برای اعضای جدید تیم مجدداً روشن می شوند : با پیوستن یک عضو جدید به تیم، اعضای موجود تیم مجدداً هنجارهای تیم را روشن می کنند و بررسی می کنند که آیا آن را به درستی درک کرده اند و آیا به خوبی کار می کند یا خیر. برای آنها یا نه
-
- کنجکاوی عنصر اصلی برای تقویت روابط در یک تیم است: کنجکاوی یا پرس و جو ابزاری کلیدی برای ایجاد فضای مناسب یا محیط برای به اشتراک گذاشتن ایده ها یا تبادل دیدگاه ها در تیم در نظر گرفته می شود که به نوعی به تقویت روابط کمک می کند. در یک تیم.
-
- تیمهای باهوش عاطفی از نظر روانشناختی آرامتر هستند و احساس امنیت میکنند: اعضای تیمهای باهوش عاطفی از نظر روانشناختی آرامتر هستند و تصور میکنند که این تیم به اندازهای ایمن است که بتوانند افکار خود را ابراز کنند یا احساسات خود را بدون ترس از سرزنش یا تنبیه بیان کنند. . هوش هیجانی ارتباط مستقیمی با بهزیستی روانشناختی یا ثبات اعضای تیم دارد و چنین تیم هایی نقش حیاتی در ایجاد و اجرای ایده های پیشرفت در شرکت دارند.
-
- تیمهای باهوش عاطفی در ایجاد تعادل بین وظایف و روابط مهارت دارند: تیمهای باهوش عاطفی در کنار گذاشتن رابطه با دستیابی به وظایف با تعیین اهداف و تلاش برای تحقق آن مهارت دارند. تعالی در کار را می توان با انجام الزامات یک کار در یک محیط مشارکتی بر اساس بنای اعتماد و همکاری متقابل به دست آورد.
-
- اولویت با ارزیابی نتایج و یادگیری از نتایج است : تیم های هوشمند برای شناسایی دلایل شکست و عواملی که منجر به موفقیت یک تیم شده اند اهمیت زیادی قائل هستند.
-
- اعضای تیم باهوش عاطفی مهارتهای شنیداری قوی را تمرین میکنند: اعضای تیم باهوش عاطفی شنوندگان فعالی هستند و سعی میکنند برای درک جزئیات پیچیده و رسیدگی مؤثرتر به موقعیت، طولانیتر گوش دهند.
چگونه تیم های باهوش عاطفی بسازیم
یک رهبر می تواند با تسهیل محیط همکاری و تعالی، نقشی اساسی در ایجاد تیم هایی با عملکرد بالا و باهوش عاطفی ایفا کند. رهبر میتواند راههای ارتباط اعضای تیم با یکدیگر را بهبود بخشد و روابط تقویتکننده برای ایجاد انگیزه در تیمهای با عملکرد بالا برای بهرهوری برتر ایجاد کند.
رهبر باهوش عاطفی نقش یک الگوی الهام بخش را ایفا می کند و اعضای تیم را برای بهره وری برتر و دستیابی به نتایج بهتر در کار تشویق می کند . رهبر نقش مهمی در پرورش احساس همدلی و وابستگی متقابل بین اعضای تیم و اجتناب از احتمال درگیری به دلیل تضاد عقاید یا اختلافات شخصی دارد.
یک رهبر هوش هیجانی اعضای تیم را از طریق موارد زیر بهبود می بخشد:
-
- محیطی برای به اشتراک گذاری بازخورد را تسهیل و تشویق می کند، به طوری که اعضا با نقاط قوت و ضعف شخصی و حرفه ای خود آشنا می شوند.
-
- توجه به وضعیت عاطفی و همچنین طرز فکر اعضای تیم. ارائه حمایت و درک لازم برای آرامش اعضای تیم و ایجاد آسودگی در آنها برای سازگاری با محیط تیم.
-
- تشویق به شفافیت در ارتباطات و اجازه دادن به اعضای تیم برای برقراری ارتباط آزادانه بدون هیچ گونه احساس ترس از مجازات شدن برای عبارات خاص خود.
-
- با قدردانی و قدردانی از تلاش های سخت اعضای تیم. شناخت کار خوب و ایجاد انگیزه در آنها برای عملکرد بهتر از طریق مشوق های انگیزشی.
از آنجایی که احساسات جزئی از زندگی هر فردی است و نمی توان آن را از زندگی حرفه ای تفکیک کرد، مدیریت احساسات به طور موثر و حساس در محل کار به نیاز روز تبدیل می شود. با توجه به پروژه تحقیقاتی گوگل که در سال 2012 در مورد اینکه چرا تیم های خاص بهتر از سایرین عمل می کنند، به این نتیجه رسیدند که در تیم های با عملکرد برتر، اعضای تیم ها خود را از نظر روانی ایمن می دانند. به این دلیل بود که آنها اجازه داشتند خود را آشکارا بیان کنند و همچنین توسط سایر اعضای تیم یا رهبران آنها شنیده می شد. آنها ریسک کردن، اشتباه کردن و به چالش کشیدن نظرات دیگران برای تکامل ایده های بهتر را اشکالی ندارد.
تیمهای روانشناختی با عملکرد بالا، درک بهتری از احساسات خود و دیگران دارند. علاوه بر این، آنها میتوانند احساسات خود را در جهتهای سازنده به نفع کلی تیم تجزیه و تحلیل، تنظیم و هدایت کنند.
از این رو، می توان نتیجه گرفت که هوش هیجانی نقش مهمی در افزایش بهره وری کل تیم و در توسعه سازمان های با عملکرد بالا ایفا می کند. هوش عاطفی نیاز به پرورش و تمرین مداوم دارد.
بدون نظر