انگیزه افراد برای کار چیست؟ پول ممکن است دلیل اصلی باشد، اما فراتر از حد معینی نمی تواند. سازمان ها برای افزایش سطح انگیزه کارکنان خود، موارد مختلفی را امتحان کرده اند. توانمندسازی کارکنان یکی از آنهاست.

توانمندسازی کارکنان به این معناست که به یک کارمند فرصت داده می‌شود تا مبتکرانه باشد، بدون به خطر انداختن اهداف، مأموریت و چشم‌انداز سازمان، ریسک کند. گفتار وی در فرآیند تصمیم گیری افزایش یافت. این می تواند برای یک فرد خاص یا برای کل سازمان باشد. در مورد دوم به آن مدیریت مشارکتی می گویند.

این توانمندسازی کارکنان دارای مزایا و معایبی است. در حالی که گفته شده و مشاهده شده است که مدیریت مشارکتی ممکن است منجر به افزایش بهره وری، انگیزه، رضایت شغلی و ارتقای کیفیت شود. همچنین ممکن است روند تصمیم گیری را کند کند و از نظر سهولت دسترسی به اطلاعاتی که به کارکنان ارائه می دهد، یک تهدید امنیتی بالقوه عمل کند.

از دیدگاه سازمانی، مزایا و معایب زیر ممکن است با توانمندسازی کارکنان مرتبط باشد.

مزایای توانمندسازی کارکنان

  • منجر به رضایت شغلی بیشتر، انگیزه، افزایش بهره وری و کاهش هزینه ها می شود.
  • همچنین منجر به خلاقیت و نوآوری می شود زیرا کارکنان این اختیار را دارند که به تنهایی عمل کنند.
  • کارایی کارکنان به دلیل افزایش مالکیت در کارشان افزایش می یابد.
  • نیاز کمتر به نظارت و تفویض اختیار.
  • تمرکز بر کیفیت از سطح تولید تا تحویل و خدمات واقعی کالا.
  • زمانی که کارمندان توانمند شوند، کارآفرین تر می شوند و شروع به ریسک های بیشتری می کنند. هر چه ریسک بیشتر باشد، شانس موفقیت بیشتر است.

معایب توانمندسازی کارکنان

در سطح فردی، توانمندسازی کارکنان به این معنی است که شما جزء جدایی ناپذیر سازمان هستید. این ممکن است خودخواهی یا تکبر را در کارگران جوانه بزند.

جدای از معایب در سطح سازمانی، چالش های خاصی نیز در سطح فردی ظاهر می شود. سرپرستان اغلب از انزجار کارگران توانمند شکایت دارند. نکات زیر مخالف توانمندسازی کارکنان است:

  • خودخواهی / تکبر: تکبر کارگری می تواند دردسر بزرگی برای سرپرستان و مدیران ایجاد کند. ممکن است در تفویض اختیار مشکلاتی پیش بیاید. کارمندان از گزارش دادن در مورد کار خود اجتناب می کنند و بازخورد می تواند منفی باشد.
  • امنیت: از آنجایی که اطلاعات می آید و توسط همه به اشتراک گذاشته می شود، نگرانی هایی در مورد نشت داده های حیاتی وجود دارد.
  • ریسک: خلاقیت و نوآوری به ظرفیت تحمل ریسک بیشتری نیاز دارد و شانس موفقیت و شکست برابری دارد. کارگران اغلب فاقد تخصص برای اجرا هستند، که ممکن است هزینه زیادی داشته باشد.
  • دموکراسی صنعتی: اتحادیه های کارگری و کارگران توانمند شده اند و ممکن است از آن سوء استفاده کنند. اعتصاب ها و قفل کردن ها بیشتر می شود. همچنین، اتحادیه‌های کارگری بینش‌هایی در مورد مدیریت و عملکرد آن‌ها به دست می‌آورند و همان را درز می‌کنند.

مدیریت مشارکتی یا توانمندسازی کارکنان به معنای انتقال بی وقفه اختیارات نیست. باید به صورت کنترل شده و منظم باشد. هر جنبه باید به دقت مورد مطالعه قرار گیرد و سطوح مشارکت تصمیم گیری شود. به عنوان مثال، سطح مشارکت کارگران دانش با یک کارگر طبقه متفاوت است.

بدون نظر

پاسخ دهید