پس از مطالعه مطالب زیادی در مورد مدیریت مشارکتی و اجرای آن، سوالات زیادی در ذهن خواننده ایجاد می شود. آیا مدیریت مشارکتی واقعاً سودمند است؟ جنبه های مثبت و منفی چیست؟ چه چالش هایی در اجرا وجود دارد؟ چه تأثیری بر ROI می‌گذارد، بالاخره تغییر هزینه دارد! اینها و خیلی چیزهای دیگر، من مطمئن هستم. برای دریافت پاسخ به خواندن ادامه دهید.

مزایای مدیریت مشارکتی

بدون شک رویکرد مشارکتی به مدیریت، سهام یا مالکیت کارکنان را افزایش می دهد. اما مقدار بیشتری در آن وجود دارد. نکات زیر همین را روشن می کند.

 

  • افزایش بهره وری: افزایش بیان در تصمیم گیری به این معنی است که در حال حاضر یک احساس قوی وجود دارد. کارمند اکنون مسئولیت را بر عهده می گیرد و مسئولیت را بر عهده می گیرد. کمتر جدید یا تفویض یا نظارت از سوی مدیر وجود دارد. ساعات کار ممکن است خود به خود بدون هیچ اجبار یا اجباری از جانب مدیریت طولانی شود. همه اینها منجر به افزایش بهره وری می شود. 

     

  • رضایت شغلی: در بسیاری یا سازمان هایی که از مدیریت مشارکتی استفاده می کنند، اکثر کارکنان از شغل خود راضی هستند و سطح رضایت آنها بسیار بالاست. این به ویژه زمانی است که مردم می بینند پیشنهادات و توصیه های آنها در حال اجرا یا عملی شدن است. از نظر روان‌شناختی، این به فرد کارمند می‌گوید که «او نیز در تصمیم‌گیری حرفی برای گفتن دارد و او نیز جزء لاینفک سازمان است و نه یک کارگر صرف». 

     

  • انگیزه: افزایش بهره وری و رضایت شغلی نمی تواند وجود داشته باشد مگر اینکه انگیزه بالایی در کارمند وجود داشته باشد. برعکس آن نیز صادق است! تصمیم گیری غیرمتمرکز به این معناست که همه حرفی برای گفتن دارند و همه مهم هستند. 

     

  • کیفیت بهبود یافته: از آنجایی که ورودی ها یا بازخوردها از افرادی می آید که بخشی از فرآیندها در پایین ترین سطح یا اجرا هستند. این بدان معناست که حتی جزئی ترین جزئیات نیز مورد توجه و گزارش قرار می گیرد. هیچ نقص یا خللی گزارش نشده باقی نمی ماند. بنابراین کنترل کیفیت آغاز می شود و در پایین ترین سطح تضمین می شود. 

     

  • کاهش هزینه ها: نیاز کمتری به نظارت وجود دارد و تاکید بیشتری بر گسترش مهارت ها، مدیریت شخصی است. این و کنترل کیفیت به این معنی است که هزینه ها به طور خودکار کنترل می شوند. 

معایب مدیریت مشارکتی

هر چیزی یک طرف دیگر دارد. مدیریت مشارکتی نیز از آن مستثنی نیست. در حالی که این سبک رهبری یا تصمیم گیری منجر به مشارکت بهتر همه کارکنان می شود، بدون شک معایبی نیز وجود دارد.

 

  • تصمیم گیری کند می شود: مدیریت مشارکتی مخفف افزایش مشارکت است و زمانی که افراد زیادی در تصمیم گیری دخیل هستند، روند قطعا کند می شود. ورودی ها و بازخوردها از هر طرف شروع به ریختن می کنند. بررسی صحت اندازه گیری ها زمان می برد و این بدان معناست که سرعت تصمیم گیری کند می شود. 

     

  • موضوع امنیتی: مسئله امنیتی در مدیریت مشارکتی نیز از این واقعیت ناشی می شود که از مراحل اولیه افراد زیادی با حقایق و اطلاعات زیادی شناخته شده اند. این اطلاعات ممکن است در مراحل بعدی به اطلاعات حیاتی تبدیل شوند. بنابراین نگرانی بیشتری از افشای اطلاعات وجود دارد. 

به نظر می رسد مزایا از معایب بیشتر است. اما این تضمینی نیست که فرد باید کورکورانه آن را برای سازمان خود بپذیرد. سازمان ها متفاوت هستند و بنابراین فرهنگ، منابع انسانی. برای تعیین یک سبک تصمیم گیری و اتخاذ آن، درک عمیق هر دو مورد نیاز است.

بدون نظر

پاسخ دهید