مدیریت مشارکتی یک ابزار تصمیم گیری موثر است. اغلب این مدیران هستند که آن را به شیوه اشتباه اجرا می کنند.
مدیریت مشارکتی خواستار تغییر است و این تغییر نمی تواند یک شبه رخ دهد. قبل از اینکه کارکنان به سودمندی سبک مدیریت پی ببرند، به صبر و ثبات نیاز دارید.
مشکلات دیگری نیز وجود دارد که اغلب با مدیران پیش می آید. مشکلات ممکن است به دلیل موارد زیر ایجاد شوند:
- مدیران اغلب آن را به عنوان پایان و نه به عنوان یک ابزار می بینند.
- این سردرگمی وجود دارد که آیا مدیریت مشارکتی به معنای دموکراتیک شدن است یا خیر.
- مدیران گاهی اوقات فرآیند را به نفع خود دستکاری می کنند.
مدیریت مشارکتی ممکن است به دلایل زیر شکست بخورد:
- مقاومت در برابر تغییر: مدیریت مشارکتی خواستار تغییر در کل فرهنگ سازمانی است. کارمندان مسن تر به ویژه در برابر تغییر مقاومت می کنند و از آن استقبال نمی کنند. آنها آن را وسیله ای برای کاهش قدرت خود می دانند. از آموزش نیز استقبال نمی شود.
- گرایش کارگران به انحراف: مدیران باید از تمایل کارگران به صرف وقت بیشتر برای تدوین استراتژیها به جای تمرکز بر کار آگاه باشند. این نیاز به مراقبت دارد. مجدداً در صورت مشاهده ناکارآمدیهای موجود، مدیریت سطح بالا ممکن است از این سبک پشتیبانی نکند.
- راه حل یک مرحله ای: مدیریت مشارکتی همیشه نمی تواند یک راه حل یک مرحله ای برای هر مشکلی باشد. غالباً مدیر نیاز دارد که بدون مشورت یا مشورت با دیگران تصمیمی را به خود واگذار کند یا تصمیم بگیرد. برای مثال، مواردی که اقدامات انضباطی مورد نیاز است، واجد شرایط مدیریت مشارکتی نیستند.
- اندازه سازمان: اجرای این سبک مدیریت در سازمان هایی که از نظر اندازه بزرگ هستند دشوارتر است. اندازه بزرگ به این معنی است که تعداد زیادی لایه مدیریتی وجود دارد. این اغلب ثبت نظرات و پیشنهادات را دشوار می کند. دشوارتر می تواند اجرای همان باشد.
- سوء استفاده از اختیار: مدیران گاهی اوقات به شغل خود به عنوان یک مجوز به جای مسئولیت نگاه می کنند. آنها حاضر نیستند مقداری اختیار را به زیردستان خود بدهند که روند تصمیم گیری را کند و خفه می کند. اغلب چنین مدیرانی از بارگذاری بیش از حد مسئولیت ها شکایت دارند. این ایده مدیریت مشارکتی را با شکست مواجه می کند.
- سوء تفاهم مشارکت: این یکی دیگر از دلایل شکست مدیریت مشارکتی است. مدیران گاهی اوقات درک نمی کنند که مدیریت مشارکتی با تفویض یا توزیع مسئولیت یکسان نیست. آنها متوجه نمی شوند که سبک مشارکتی شامل در نظر گرفتن پیشنهادات و توصیه های کارکنان با احترام و وقار است.
مشارکت یعنی انزوا هیچ فایده ای برای سازمان ندارد. آن وقت صرفاً اتلاف وقت و منابع است. اکثر سازمان ها آن را یک هدف و نه یک ابزار صرف می دانند. هنگامی که این اتفاق افتاد، مشارکت می تواند به عنوان یک ابزار موثر برای حل مشکل استفاده شود.
بدون نظر