از عصر فراوانی تا عصر کمبود

دوران فراوانی به پایان رسیده است و ما وارد دوران کمبود می شویم. درست از نفت و مواد معدنی گرفته تا آب و غذا، همه منابعی که برای نیرو بخشیدن و سوق دادن تمدن خود به سمت مدرنیته و پیشرفت استفاده کرده‌ایم رو به زوال است. این بدان معناست که مدیران و رهبران کسب و کار باید با قرن افول و کمبودها و کمبودها بیدار شوند و استراتژی های خود را بر اساس آن برنامه ریزی کنند. به عنوان مثال، در بسیاری از شرکت های چندملیتی، اکنون تمرکز بر کاهش هزینه های بیهوده و تمرکز به جای صرفه جویی در منابع و کارایی است. به عبارت دیگر، بسیاری از شرکت‌ها در حال ابداع استراتژی‌هایی هستند که در آن بودجه‌های خود را برای رفاه کارکنان و تفریح ​​کارکنان و همچنین اقداماتی ارائه می‌کنند که می‌تواند از منابع بهینه استفاده کند.. این به یک تغییر پارادایم تبدیل شده است که در آن تمرکز بر استفاده حداکثری از منابع موجود به جای سوزاندن تمام نفت و مصرف همه منابع است. در حال حاضر، بسیاری از شرکت‌ها اقداماتی را ارائه کرده‌اند که استفاده سریع از منابع را که قبلاً معمول بود کاهش می‌دهد و اکنون از کارکنان و مدیران خود می‌خواهند که از منابع عاقلانه و مسئولانه استفاده کنند.

چگونه رهبران و مدیران کسب و کار می توانند از کارایی، نوآوری و بهره وری استقبال کنند

بیداری در قرن افول همچنین به این معنی است که شرکت ها و شرکت های تولیدی به ویژه باید فرآیندهای عملیاتی خود را بهینه کنند تا از همان مقدار منابع مورد استفاده بیشتر استخراج کنند. به عنوان مثال، دیگر اینطور نیست که شرکت های تولیدی بتوانند منابع گرانبها را در فرآیندهای خود هدر دهند، بدون اینکه تولید آنها را افزایش دهند. این به این دلیل است که تا زمانی که کارایی و بهره‌وری بیشتر نباشد، پولی که برای منابع صرف می‌شود به دلیل افزایش هزینه‌های مواد خام افزایش می‌یابد که با گران‌تر شدن نهاده‌ها، به حاشیه سود می‌خورد. بنابراین، این شرکت‌ها روش‌های نوآورانه و کارآمدی را برای تولید معرفی می‌کنند که به ازای هر واحد ورودی، بازدهی بیشتر و یا به عبارتی خروجی بیشتر و خروجی بهتر را به دست می‌آورند. در واقع، این تنها راهی است که آنها می توانند از کاهش منابع آتی جان سالم به در ببرند، زیرا در غیر این صورت با کاهش و کاهش حاشیه سود و تمایل عمومی به سمت دور شدن به سمت شرکت های متوسط ​​و دارای مدیریت باقی می مانند. جای تعجب نیست که بسیاری از شرکت‌ها برای پاداش دادن به مبتکران و مدیرانی که کارایی، نوآوری و بهره‌وری را مأموریت خود می‌دانند، به جای آنهایی که در استفاده بیهوده و اسراف‌آمیز از منابع افراط می‌کنند، تلاش بیشتری می‌کنند.

انتقال به پارادایم پایدار

علاوه بر این، عصر کمبود همچنین به این معنی است که تمرکز بر حفظ و تجدید منابع است نه صرفاً استفاده از همه منابع. این را می‌توان در روشی که دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزشی آموزش عالی در حال معرفی دوره‌هایی در زمینه مدیریت پایداری و زیست‌محیطی به‌عنوان وسیله‌ای برای القای روح شیوه‌های تجاری پایدار در بین نسل‌های آینده معرفی می‌کنند، مشاهده کرد. علاوه بر این، تمرکز بر پایداری و حفاظت باید در سر همه کارکنان قرار گیرد و اینجاست که رهبران و مدیران کسب‌وکار با چشم‌اندازی روشن و منسجم و همچنین منسجم می‌توانند به امور کمک کنند. به عبارت دیگر، جهان دیگر آن چیزی نیست که از نظر استفاده از منابع و مواد به آن عادت داشت و بنابراین، این پیام که ما باید در مورد استفاده از منابع واقع بین باشیم باید از بالا به تمام لایه های سلسله مراتب سازمانی نفوذ کند. چالش کلیدی که رهبران کسب و کار فردا با آن روبرو خواهند شد این است که چگونه با کمتر کار کنند و بیشتر تولید کنند و چگونه پارادایم صنعتی فعلی را به قرن بیست و یکم منتقل کنند که در آن استفاده عاقلانه از منابع و کارایی بیشتر همراه با نوآوری و بهره وری است. کلمات شعارگونه.

اندیشه های پایانی

در نهایت، این جنبه از کمبود در سطح فردی نیز بر ما تأثیر می‌گذارد و از آنجایی که این مقاله بر جنبه تجاری موضوع تمرکز دارد، در مورد آنچه که همه ما به عنوان اعضای مسئول و کارآمد جامعه می‌توانیم برای حفظ جوامع خود و ترک آن‌ها انجام دهیم، بحث خواهیم کرد. چیزی برای نسل های آینده به جای استفاده از همه منابع برای خودمان بدون فکر برای آینده.

بدون نظر

پاسخ دهید