استراتژی های بازاریابی برای عصر تکه تکه شدن مصرف کننده و عصر دیجیتال

استراتژی های بازاریابی برای عصر تکه تکه شدن مصرف کننده و عصر دیجیتال

تکه تکه شدن بخش های مصرف کننده و ظهور بیش از حد شخصی سازی

ما در عصر تکه تکه شدن زندگی می کنیم که در آن بازارهای مصرف به قدری خاص و دقیق هستند که استراتژی های بازاریابی مرسوم بی اثر هستند.

هر جا که به اطراف خود نگاه می کنیم، متوجه می شویم که بازارهای مصرف دیگر یکپارچه نیستند یا می توان آنها را به دسته بندی های جمعیتی، منطقه ای یا بر اساس درآمد طبقه بندی کرد.

علاوه بر این، با ظهور تلفن های هوشمند و اینترنت، دیگر نمی توان مصرف کنندگان را با هم جمع کرد زیرا فرصت های سفارشی سازی و بازاریابی خرد چندین برابر شده است. به عبارت دیگر، بازاریابان با کار غیرقابل رغبتی روبرو هستند که استراتژی‌های بازاریابی برای بازارهای خاص و در جایی که شخصی‌سازی، انحصار و سفارشی‌سازی فوق‌العاده به‌جای استثنا، هنجار هستند، ابداع کنند.

به عنوان مثال، برای مدت طولانی، به نظر می رسید که بخش های مصرف کننده ثروتمند و مصرف کننده بسیار ثروتمند می توانند با یک استراتژی بازاریابی اختصاصی مورد هدف قرار گیرند.

مصرف تجربی، مصرف آرمانی و پیام های رسانه ای 24 ساعته

با این حال، همانطور که از رفتار مصرف‌کننده و انتخاب‌های مصرف‌کننده‌ای که این بخش‌ها انجام می‌دهند مشاهده می‌شود، HNIs یا افراد دارای ارزش خالص بالا به سمت انحصار و شخصی‌سازی فوق‌العاده گرایش دارند، جایی که بیشتر بر جنبه‌های «تجربه‌ای» تمرکز می‌کنند.

به عبارت دیگر، کسانی که در بالای هرم درآمد قرار دارند می‌خواهند در مصرف خود به همان اندازه انحصاری و پیچیده باشند، به این معنی که بازاریابان اکنون چالش دیگری برای ایجاد استراتژی‌های بازاریابی بسیار شخصی دارند.

از سوی دیگر، حتی انتهای میانی و پایینی هرم درآمدی نیز تکه تکه شده است. دیگر اینطور نیست که بازاریابی پایین هرم که برای مدت طولانی تصور می شد تا آنجا که به رفتار مصرف کننده مربوط می شود یکپارچه است، اکنون صادق باشد.

با افزایش تحرک شهری و مهاجرت روستایی، این بخش به آرزو تبدیل شده است که از نظر بازاریابان هم خوب و هم بد است.

این خوب است زیرا سهم بیشتری از درآمد قابل تصرف آنها در حال حاضر صرف مصرف و بیشتر از آن برای کالاهای یقه سفید می شود.

بد است زیرا بازاریابان دیگر نمی توانند آنها را در یک بخش جمع کنند و از مصرف کنندگان انتظار داشته باشند که مطابق با آن پاسخ دهند. علاوه بر این، با دسترسی به رسانه های 24 ساعته در تمام رسانه ها، این مصرف کنندگان از نظر کیفیت محصول و ارزش ویژه نام تجاری خاص تر و خواستارتر می شوند.

یادآوری نام تجاری، ارزش ویژه برند و کیفیت محصول

در واقع، بازاریاب‌ها دیگر نمی‌توانند محصولات را بدون بررسی‌های دقیق کیفیت به همه بخش‌ها وارد کنند و بیشتر از آن، ارزش ویژه برند کالاهایشان برای بخش‌های میانی و پایین‌تر هرم درآمد نیز مهم است. این بدان معناست که این بخش‌های مصرف‌کننده در حال حاضر به جای اینکه صرفاً به دنبال پایین‌ترین قیمت یا آنچه در فروشگاه محله‌شان موجود است، یادآوری برند و یادآوری ذهنی را برای همه برندها به نمایش بگذارند.

همانطور که گفته شد، همانطور که گفته می شود، عادت های قدیمی سخت می میرند و از این رو، برخی از بخش های مصرف کننده هنوز هم برای استراتژی های بازاریابی یکپارچه در دسترس هستند.

این بخش‌های مصرف‌کننده مانند شهروندان سالخورده، طبقه متوسط ​​در مناطق شهری، و 40 مورد، سطح راحتی و ثبات را انتخاب می‌کنند، به این معنی که می‌توان آنها را بر این اساس دسته‌بندی، تقسیم‌بندی و هدف‌گذاری کرد.

در واقع، این آرامشی است برای بازاریاب‌های مضطرب که می‌توانند خیالشان راحت باشد که این بخش‌ها به برندهایشان وفادار هستند و تا زمانی که راحتی با برندهایشان ادامه دارد، به مارک‌های آزمایش شده زمان پایبند خواهند بود.

البته، همین را نمی توان در مورد فرزندانشان گفت که اکنون به همه سرگرمی ها و رسانه های جهانی دسترسی دارند، به این معنی که آنها به طور فزاینده ای سفارشی سازی و شخصی سازی را انتخاب می کنند که در آن تقسیم کردن آنها به بخش های وسیع دیگر با توجه به انتخاب هایشان کارساز نیست.

بازاریابان، مصرف کنندگان و مکالمه همزیستی

یکی از جنبه های کلیدی عصر تکه تکه شدن این است که یک رابطه همزیستی بین استراتژی های بازاریابی و بازارها وجود دارد.

از آنجایی که بازاریابان به فناوری در قالب تجزیه و تحلیل داده های بزرگ و الگوریتم های مبتنی بر هوش مصنوعی یا هوش مصنوعی برای هدف قرار دادن مصرف کنندگان روی می آورند، مصرف کنندگان نیز به نوبه خود تکه تکه می شوند و جایگاه بیشتری پیدا می کنند.

بنابراین، بازاریابی در عصر دیجیتال یک خیابان دو طرفه بسیار شخصی است که در آن بازاریابان استراتژی های خود را به خوبی تنظیم می کنند و به نوبه خود، مصرف کنندگان با پراکندگی بیشتر در رفتار مصرف کننده خود پاسخ می دهند.

در حالی که در زمان‌های قبلی، مکالمه بین تبلیغ‌کنندگان و مصرف‌کنندگان متوقف می‌شد، در عصر دیجیتال، با فناوری‌های پیشرفته، گفتگو و به نوبه خود، پراکندگی مصرف‌کننده منجر به شخصی‌سازی فوق‌العاده شده است.

دلیل اصلی پراکندگی بازارهای مصرف این است که همه می خواهند در رفتار مصرف کننده خود متمایز و فردگرا باشند.

علاوه بر این، آن‌ها می‌بینند که ثروتمندان و افراد بسیار ثروتمند انحصاری‌تر می‌شوند و سپس بقیه به آرزویی تبدیل می‌شوند که باعث ایجاد الگوهای مصرف کپی‌کت می‌شود.

پارادوکس فناوری مبتنی بر شخصی سازی بیش از حد و لمس شخصی

علاوه بر این، با مرفه تر شدن کشورهای در حال توسعه، مصرف کنندگان در این کشورها آرزومندتر شده اند.

علاوه بر این، تلفن هوشمند قدرت بی‌نظیری را در دست مصرف‌کنندگانی قرار داده است که در حال حاضر نه تنها افرادی با دامنه توجه کوتاه هستند، بلکه افراد بسیار خواستار هستند که به لطف قدرت جمعیت در رسانه‌های اجتماعی می‌توانند شانس برندها را ایجاد کنند یا آنها را از بین ببرند.

این امر باعث شکل‌های جدیدتر تبلیغات مانند هدف‌گیری Intrusive Black Ops و توجه مداوم بازاریابان به طوفان‌های توییت رسانه‌های اجتماعی و پست‌های فیس‌بوک شده است.

تناقض در اینجا این است که فناوری و شخصی‌سازی با سفارشی‌سازی بیشتر و بازاریابی ریز که توسط فناوری هدایت می‌شود رقابت می‌کند و در عین حال، نیاز به لمس انسان و توجه شخصی مهم‌تر می‌شود.

برای نتیجه گیری، عصر بازاریابی انبوه به پایان رسیده است و بازاریابان اکنون با عصر تکه تکه شدن مصرف کننده روبرو هستند.

بدون نظر

پاسخ دهید