اینفلوئنسر مارکتینگ چیست و چرا برای بازاریابان در عصر دیجیتال بسیار مهم است
با افزایش اهمیت رسانه های اجتماعی، بازاریابان به بازاریابی تأثیرگذار روی می آورند
ما در زمانهایی زندگی میکنیم که رسانههای اجتماعی فراگیر هستند و نه تنها برای افراد، بلکه برای نهادهای تجاری نیز مهم هستند. در واقع، هیچ کسبوکاری نمیتواند در رسانههای اجتماعی حضور نداشته باشد که به معنای داشتن اجباری حساب فیسبوک و توییتر و همچنین اینستاگرام است.
با این حال، داشتن چنین حسابهایی در سایتهای رسانههای اجتماعی به خودی خود یک هدف نیست و نیاز به بازاریابی و تبلیغات پایدار است که در حسابهای رسانههای اجتماعی اتفاق میافتد. این امر باعث ایجاد بازاریابی دیجیتال با مجموعه قوانین و کدهای خاص خود شده است.
یکی از جنبههای کلیدی دیجیتال مارکتینگ، اینفلوئنسر مارکتینگ است که در آن افراد مشهور، رهبران کسبوکار مشهور، رهبران فکری، و سایر کارشناسان مختلف محصولات و برندها را در ازای پرداخت هزینه یا به صورت حرفهای تایید میکنند.
علاوه بر این، برای هر کسی که وارد لینکدین (که یک سایت شبکه حرفهای برتر است) وارد شده است، میدید که چگونه رهبران فکری کلیدی و تأثیرگذاران که مشتاقانه در انتظار پستهایشان هستند، اغلب یک محصول یا یک برند را تأیید میکنند یا به همین دلیل، آنها را از بین میبرند.
در واقع، این افراد دقیقاً به این دلیل به عنوان اینفلوئنسر شناخته می شوند که می توانند مصرف کننده و همچنین عادات آنلاین و آفلاین میلیون ها و حتی میلیاردها مصرف کننده را با نظرات و بررسی های ارزشمند خود تحت تأثیر قرار دهند.
اینفلوئنسر مارکتینگ چگونه کار می کند
اگر قیاسها و مثالهایی را در نظر بگیریم، تصور کنید که یک سلبریتی هالیوود مانند تام کروز برند شما را تأیید کند یا سفیر برند باشد.
در واقع، هیچ چیز جذابتر و جذابتر از بازیگران مشهور و رهبران تجاری برای مصرفکنندگان نیست، علاوه بر این که ورزشکاران وزن خود را برای کمپینهای بازاریابی وام میدهند.
به طور مشابه، عصر دیجیتال مجموعه جدیدی از چنین شخصیتهای مهمی را ایجاد کرده است که نظرات، سخنرانیها، پستهای وبلاگ، و حتی لایکهای رسانههای اجتماعی، توییتها و سایر اشکال تأییدیهها میتوانند بر رفتار مصرفکننده بخش بازار هدف تأثیر بگذارند.
با توجه به این واقعیت که پستها و نظرات اینفلوئنسرها اغلب توسط میلیونها کاربر فیسبوک و توییتر به اشتراک گذاشته میشوند و دوباره توییت میشوند، به این معنی است که چنین محصولات و مارکهایی که به این شیوه به بازار عرضه میشوند، در بین مصرفکنندهها بهخوبی یادآوری برند را دارند.
علاوه بر این، این واقعیت که بازاریابی ویروسی می تواند از طریق اینفلوئنسرها اتفاق بیفتد، اهمیت آنها را برای بازاریابان نشان می دهد.
به همین دلیل است که بسیاری از سازمانها اغلب محصولات و کالاهایی را قبل از انتشار برای اینفلوئنسرها ارسال میکنند تا اینفلوئنسرها بتوانند بازخورد مورد نظر خود را در صفحات رسانههای اجتماعی و لینکدین خود ارائه دهند.
بازاریابی ویروسی و قدرت جمعیت
همانطور که قبلاً ذکر شد، در مورد بازاریابی ویروسی صحبت می کنیم، عصر دیجیتال نیاز دارد که برندها در ذهن مصرف کنندگان جاسازی شوند و چه راهی بهتر از انتشار پست ها و توییت های مربوط به چنین برندهایی در ذهن مشتریان وجود دارد.
این بدان معناست که یک اینفلوئنسر بهراحتی میتواند اطمینان حاصل کند که پستهای فیسبوک و توییتها میلیونها بار به اشتراک گذاشته میشوند و در نتیجه مصرفکنندگان با بازاریابی و تبلیغات زیادی بمباران میشوند که به فکر خرید چنین محصولاتی هستند.
در واقع، وقتی تمام هدف بازاریابی دیجیتال جلب توجه و یادآوری نام تجاری است، اینفلوئنسرها با «قدرت جذب جمعیت» خود میتوانند به خوبی به اهداف بازاریابان خدمت کنند.
علاوه بر این، بازاریابی ویروسی در اینجا متوقف نمیشود و وقتی رسانههای جریان اصلی پستها و توییتهایی را دریافت میکنند که ویروسی شدهاند، پوشش رسانهای و فضایی را در سایتهای رسانههای آنلاین خود و همچنین در روزنامهها فراهم میکنند و از این طریق تأثیر را “تقویت” میکنند و ارائه میکنند. صدای فراگیر» به پیامهای اصلی بازاریابی و کمپینهای تبلیغاتی.
به همین دلیل است که اینفلوئنسرها مورد توجه بازاریابان و تبلیغکنندگان قرار میگیرند تا از اجرای خوب کمپینهایشان اطمینان حاصل کنند.
معایب اینفلوئنسر مارکتینگ
با این اوصاف، ما باید نسبت به بازاریابی بیش از حد ویروسی بدون محتوا نیز احتیاط کنیم، زیرا اینفلوئنسرهایی که نظرات آنها بسیار مورد توجه است، می توانند به راحتی برندها و محصولات را در صورت عدم مطابقت با استانداردهای آنها، رد کنند. به همین دلیل است که برخی از بازاریابان ترجیح میدهند قبل از مشارکت دادن اینفلوئنسرها در تلاشهای بازاریابی خود صبر کنند تا کشش ایجاد شود.
آنچه برای اینفلوئنسر شدن لازم است
بنابراین، برای تبدیل شدن به یک تأثیرگذار کلیدی یا یک رهبر فکری چه چیزی لازم است؟ برای شروع، فرد باید در برخی از حوزه های تجاری یا اجتماعی متخصص باشد و همچنین می تواند یک مقاله نویس یا عضو اندیشکده باشد که دیدگاه های او مرتباً توسط رسانه ها جستجو می شود.
علاوه بر این، آنها همچنین سخنرانان در راه اندازی محصولات و اجلاس های تجاری هستند که در آن در بحث های اصلی میزگرد حضور دارند.
البته، در حالی که این امر دیده شدن اینفلوئنسرها را تضمین می کند، آنها باید کارشناسانی باشند که نظرات و دیدگاه های آنها به خوبی سنجیده و عمیقاً مورد بررسی قرار گرفته باشد. به عبارت دیگر، همانطور که سلبریتی بودن صرفاً ستاره بودن را تضمین نمی کند، یک تأثیرگذار کلیدی باید فردی باشد که بحث برانگیز نباشد و یک متخصص واقعی در زمینه های مختلف باشد.
این بدان معناست که او نباید یک “کیسه هوای داغ” باشد و به همین دلیل است که برخی از برندهای کالاهای مصرفی پیشرو اغلب به جای رویکرد “Catch All”، اینفلوئنسرها را به عنوان سفیران برند خود انتخاب می کنند.
نتیجه
در نهایت، اینفلوئنسر مارکتینگ نیز باید با توجه صمیمانه به شکایات مصرفکننده دنبال شود، زیرا اینفلوئنسرهای معروف، صداقت خود را به خطر نمیاندازند یا شهرت خود را صرفاً به خاطر بازاریابی یک نام تجاری یا محصول قربانی نمیکنند.
علاوه بر این، با توجه به اینکه رسانههای اجتماعی توسط خرد جمعیت هدایت میشوند، این احتمال نیز وجود دارد که یک برند به همان سرعتی که اوج گرفت از نردبان شهرت پایین بیاید و از این رو، بازاریابان باید در اینجا با دقت قدم بردارند.
برای نتیجه گیری، اینفلوئنسر مارکتینگ اینجا باقی مانده است و بهتر است سازمان ها به نفع خود با آن سازگار شوند.
بدون نظر