مدیریت مشارکتی به خودی خود موفقیت را تضمین نمی کند و نباید به عنوان ابزاری برای ایجاد جادو در کوتاه مدت تلقی شود. قبل از اینکه سازمان بتواند برای اجرای سبک مدیریت تصمیم بگیرد، مقدمات زمینی خاصی مورد نیاز است.

موارد زیر باید رعایت شود:

 

  1. اهداف به وضوح تعریف شده: هر یک از طرفین تصمیم گیری که به عنوان شرکت کنندگان نامیده می شوند، یعنی مدیریت و کارگران باید اهداف مشخصی داشته باشند. از نظر عملیاتی نباید بین اهداف این دو تضاد وجود داشته باشد. 
  2. ارتباط شفاف: باید ارتباط شفاف و به موقع بین مدیریت و کارگران یا کارکنان وجود داشته باشد. این به ایجاد اعتماد بین دو طرف کمک می کند. کارگران همچنین با افزایش سهم خود در کار خود و در کل سازمان احساس مسئولیت می کنند. 

     

  3. انتخاب نماینده: برای کارگران مهم است که نماینده خود را از بین خود انتخاب کنند نه فردی از خارج از اتحادیه کارگری. این به دو دلیل مهم است. اول اینکه فرد بتواند مشکلات همکاران خود را بهتر درک کند و به مدیریت گزارش دهد. ثانیاً، مدیریت مشتاق است که با شخصی که در سازمان کار می کند صحبت کند و گوش دهد. 
  4. آموزش کارگران: آموزش و آگاهی در مورد سودمندی مدیریت مشارکتی برای مؤثرتر کردن آن ضروری است. آموزش بیشتر لازم است تا اطمینان حاصل شود که هر فرد در هر سطحی می داند که چه کمکی باید انجام دهد. به عنوان مثال، مشارکت در سطح مدیریت میانی در مقایسه با مشارکت در سطوح پایین یا عالی متفاوت است. 
  5. اعتماد: کارکنان و مدیریت هر دو طرف نیاز به اعتماد دارند تا بین این دو ایجاد شود. مشارکت نباید به عنوان ارعاب موضع هیچ کس تلقی شود. اگر کارگران فکر می کنند که وضعیت آنها تحت تأثیر نامطلوب قرار می گیرد، از مشارکت خودداری می کنند. به همین ترتیب، اگر مدیران مشکوک باشند که اختیارات خود را از دست خواهند داد، از مشارکت خودداری خواهند کرد. 
  6. افزایش مشارکت کارگران: مشارکت کارگران باید در هر سطح افزایش یابد تا آنها را تشویق به مشارکت معنادار کند. علاوه بر این، پیشنهادات و توصیه های آنها باید با وقار و احترام مورد توجه قرار گیرد. هیچ چیز نمی تواند انگیزه بخش تر از عملی شدن توصیه شما باشد. 
  7. اقدام حقوقی: از آنجایی که مدیریت مشارکتی مستلزم تغییرات ساختاری و فرهنگی است که زمان بر است. مقاومت در برابر تغییر توسط کارکنان به ویژه کسانی که آن را تهدیدی برای موقعیت و اقتدار خود در سازمان می دانند وجود دارد. اگر اجازه داده شود با سرعت طبیعی شکل بگیرد، نشان دادن نتایج به زمان نیاز دارد. بنابراین، اقدامات قانونی در مورد کارکنان خاطی لازم است. 
  8. تضمین بازگشت سرمایه: مشارکت نباید به قیمت ارزش های سازمان باشد. باید به دقت برنامه ریزی شود؛ کارکنان باید زمان مشخصی را برای مشارکت و بقیه را به حوزه کاری خاص خود اختصاص دهند.

مدیریت مشارکتی ممکن است راه حلی برای هر نوع سازمانی باشد. این یک چالش بزرگ در سازمان های بزرگ با اندازه کارکنان بزرگ است. اجرا باید با دقت برنامه ریزی شود و به تدریج اجرا شود.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 + چهارده =