مطالعه تاریخ اغلب به عنوان مهم برای درک حال و همچنین آینده ذکر می شود. مطالعه مدیریت دولتی نیز بدون درک تکامل و پیشرفت تمدن ها کامل نمی شود.
رویکرد تاریخی به مدیریت دولتی بر سیستمها، فرآیندها و سیاستهای اداری اعمال شده در گذشته تمرکز میکند و سپس سعی میکند آنها را به نحوی مرتبط در زمینه زمان حال تفسیر کند . دو روی سکه وجود دارد که محققان استدلال کردهاند، در حالی که این رویکرد ممکن است جزئیات غنی در مورد آنچه در گذشته کار میکرد و چه چیزی در گذشته نبود، ارائه دهد، اما نویسندگانی مانند جان پیر و بی گای پیترز میگویند که مطالعه تاریخ نمیتواند اطلاعات قابل استفادهای را ارائه دهد. اکنون قابل استفاده است و دانشجویان مدیریت دولتی نباید چنین تصورات نادرستی داشته باشند. نکته مهمی که باید به آن توجه داشت این است که محققان باید بدانند چه زمانی باید گذشته را مرور کنند و چه زمانی از آن جدا شوند تا نظریهها و نتیجهگیریهای مرتبط را به دست آورند.
مطالعه تاریخ مدیریت حتی در پرتو استدلال متضاد بالا از اهمیت کمتری برخوردار نمی شود. این امر همچنان مهم است زیرا تحولات جامعه در طول زمان و اعصار، تأثیر پایداری بر کیفیت و کمیت خدمات عمومی ارائه شده دارد.
این رویکرد به دانش پژوهان و دانشجویان کمک می کند تا درک کنند که دولت چگونه مدیریت و عملکرد خود را با تغییر زمان تنظیم کرد و چه پیامدهایی داشت. مطالعه گذشته همچنین اطلاعات مهمی در مورد اینکه چرا برخی از روشها، سیاستها، سیستمها و غیره اتخاذ شدهاند و به کدام نیازها پرداختهاند، ارائه میدهد.
با توجه به اهمیت رویکرد تاریخی که در مطالعات مدیریت دولتی ایجاد شده است، اکنون خواهیم دید که رویکرد حقوقی به مدیریت دولتی چه بوده است. پیمودن مسیر قانونی برای مدیریت دولتی به ساختار قانونی و سازمان دهی قدرتمند نهادهای دولتی وارد می شود. همانطور که از نام آن پیداست، این رویکرد خود را با قوانین، قوانین، مقررات، کدها، وظایف رسمی و غیره مرتبط میکند. همچنین قدرت، محدودیتها و اختیارات اختیاری مقام و تصمیمات قضایی را تشریح میکند. بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا مانند آلمان، فرانسه، بلژیک و سایر کشورها مسیر قانونی را برای تحصیل مدیریت دولتی در پیش گرفته اند.
این به خوبی برای این کشورها کار می کند زیرا آنها دارای دو تقسیم بندی مجزا از قوانین هستند، قانون اساسی و دیگر اداری. قانون اساسی عمدتاً به روابط متقابل قوه بین قوای مقننه، مجریه و قضاییه می پردازد و بخش اداری مربوط به عملکرد سازمان های عمومی است.
رویکرد حقوقی چارچوب قانونی را که در آن اداره دولتی در آن عمل میکند روشن میکند، اما سایر جنبههای مهم و غیررسمی مانند پویاییهای جامعهشناختی و روانشناختی را در بازی حذف میکند و بنابراین از سوی بسیاری از محققان رویکردی ناقص تلقی میشود.. با این حال، بسیاری دیگر از طرفداران آن بودند و در ایالات متحده، فرانک جی گودنو، یکی از مدافعان مهم این رویکرد قانونی بود. او در کتاب خود سیاست و اداره، نظریه منتسکیو در مورد جدایی قدرت را در کتاب اسپریت دی لویس که سه شاخه قدرت را پیشنهاد میکرد، به چالش میکشد. قوه مقننه، مجریه و قضائیه، اما استقلال قوه قضائیه از اداری را تنها به رسمیت شناختن قدرت قضایی برجسته کرد. به عقیده گودنو، این به خودی خود کافی نبود و آن شکل افراطی این نظریه در هیچ سازمان سیاسی مشخصی قابل اجرا نبود. گودناو و کارهای بعدی او بر نحوه شکل گیری اداره عمومی آمریکا در سال های بعد تأثیر زیادی گذاشته است.
بدون نظر