بازاریابی فشاری و کششی در زمینه مدل های کسب و کار آنلاین، موبایل و داده های بزرگ
معمولاً بازاریابی به عنوان کل طیف فعالیت هایی در نظر گرفته می شود که شامل جذب مشتری، حفظ و جستجوی مشتری می شود. در این زمینه، ما به دریافت پیام های بازاریابی و تبلیغاتی عادت داریم که ما را ترغیب می کنند و ما را به خرید و مصرف محصولات ترغیب می کنند.
این مفهوم سنتی بازاریابی فشاری است که در آن پیامهای بازاریابی در مورد محصولات جدید و نسخههای جدید اغلب به ایمیل، ایمیل ما و سایر کانالها راه پیدا میکنند.
در واقع، بهطور سنتی، بازاریابی همیشه بهعنوان بازاریابی فشاری توصیف میشود که در آن بازاریابان تبلیغات و پیامهای بازاریابی را بر اساس پارامترهای گسترده و گسترده و همچنین عمیق و گسترده مانند جمعیتشناسی، جنسیت، سطح درآمد، جغرافیا و برخی ترجیحات شخصیسازی شده برای مصرفکنندگان هدف قرار میدهند. در پروفایل مصرف کننده با توجه به این پارامترها.
با این حال، در سالهای اخیر، افزایشی در بازاریابی کششی وجود داشته است که در آن بازاریابان در « هل کردن » محصولات به مصرفکنندگان متوقف نمیشوند و در عوض، مصرفکنندگان را به سمت خرید محصولات و مصرف برندها بر اساس قابلیتهای پیشگیرانه و پیشبینانه « کشش » میکشند.
این کار به این صورت است که بازاریابان شروع به گرفتن یک پایگاه داده مصرفکننده میکنند و سپس طبقهبندیها و دستهبندیهای مختلف را همانطور که قبلاً توضیح داده شد تعیین میکنند و سپس شروع به استفاده از دادههای بزرگ برای پیشبینی اینکه این مصرفکنندگان در آینده چه چیزی میخرند، میکنند. به عبارت دیگر، زمانی که با بازاریابی فشار سنتی که در آن محصولات و برندها ابتدا تصور میشوند و سپس مصرفکنندگان هدف قرار میگیرند، در تضاد است، بازاریابی کششی به این معنا که مصرفکنندگان و رفتار مصرفکنندهی آیندهشان پیشبینی و حس میشوند و همچنین شهودی متفاوت است.
برای مثالهایی از بازاریابی فشاری و کششی، تبلیغات محصولات روزمره مانند خمیر دندان، اقلام خوراکی و FMCG یا کالاهای مصرفی سریع را در نظر بگیرید. در این موارد، بازاریابان فهرستی از مصرف کنندگان بالقوه تهیه می کنند و سپس تحقیقات بازار را برای تعیین بازار هدف احتمالی برای برندها و محصولات آغاز می کنند.
هنگامی که بازار هدف شناسایی شد، بازاریابان شروع به “هل کردن” محصولات به سمت مصرف کنندگان می کنند که در آن تبلیغات و پیام های بازاریابی بر اساس تحقیقات بازار، بخش های مصرف کننده را هدف قرار می دهند. بنابراین، به دنبال تولید تقاضا برای عرضه محصولات و مارک هایی است که به سمت مصرف کنندگانی که در مرکز جهان بازاریابان قرار دارند، سوق داده می شود.
در مقابل، بازاریابان عصر جدید فراتر از فشار دادن به محصولات و برندها می روند و در عوض، مشتریان را به دنیای خود می کشانند که در آن نیازها و ترجیحات آینده آنها برآورد و ارزیابی می شود و سپس تبلیغات و پیام های بازاریابی آنها را هدف قرار می دهد.
به عبارت دیگر، فرآیند بازاریابی ماهیتی پیشبینیکننده و شهودی دارد که در آن بازاریابان این قدرت را دارند که تغییرات در ترجیحات مصرفکننده را پیشبینی کنند و آنچه را که مصرفکنندگان قرار است در آینده انجام دهند حس و شهود کنند. این با بازاریابی فشاری سنتی به این معنا متفاوت است که مصرفکنندگانی که دوباره در مرکز جهان بازاریابان قرار دارند به صورت دایرهای بیرونی کشیده میشوند در حالی که در بازاریابی فشاری، محصولات به شکل دایرهای به سمت داخل به سمت مصرفکنندگان هدایت میشوند.
بنابراین، دنیایی از تفاوت بین بازاریابی فشاری و کششی وجود دارد و این دومی در سالهای اخیر به طور عمده به دلیل ابزارها و نرمافزارهای پیچیدهای که از طریق Big Data در اختیار بازاریابان قرار میگیرد، رشد چشمگیری داشته است.
علاوه بر این، با ظهور اینترنت و تلفنهای هوشمند، مصرفکنندگان را میتوان راحتتر به دنیای بازاریابان کشاند، زیرا این کانالها به بازاریابان توانایی جذب مصرفکنندگان را میدهند تا اینکه محصولات را به تنهایی تحت فشار قرار دهند.
در واقع، در حالی که نمیتوان مشتریان را به طور کامل از طریق جزوهها، تبلیغات تلویزیونی و اسپاتهای رادیویی که ماهیت عمومی دارند جذب کرد، اینترنت و تلفنهای هوشمند به بازاریابان این امکان را میدهند که به شیوهای خردتر و سفارشیتر و همچنین هدفمندتر به مشتریان دسترسی پیدا کنند.
علاوه بر این، اینترنت و تلفنهای هوشمند به بازاریابان اجازه میدهد نرمافزار Big Data را با فناوریهای ذاتی تعبیهشده در این رسانهها و کانالها ترکیب کنند و از این رو، قدرت بیسابقهای را بر مصرفکنندگان به آنها میدهد.
در واقع، در حالی که بازاریابی فشاری ثابت و یک طرفه بود، بازاریابی کششی پویا و دوطرفه است به این معنی که مصرفکنندگان را میتوان راحتتر جذب کرد، زیرا آنها با کمپینهای بازاریابی به شیوهای پویا “تعامل” میکنند که به آنها اجازه میدهد با هم ارتباط برقرار کنند و ترجیحات خود را آشکار کنند. بازاریابان به شیوه ای “زمان واقعی”.
بنابراین، بازاریابها میتوانند کمپینهای بازاریابی را طراحی کنند که شخصیتر و سفارشیتر باشند و احتمال کشاندن مصرفکنندگان به مدار جهان برند را افزایش دهند.
همانطور که از بحث تا کنون مشاهده می شود، بازاریابی کششی چیزی است که در آن مصرف کنندگان و حرکت های آینده آنها با استفاده از Big Data پیش بینی و پیش بینی می شود و سپس با استفاده از کانال های آنلاین و تلفن همراه، آنها به سمت خرید محصولات بر اساس اصول تقسیم بندی مشتری کشیده می شوند، بلکه آنها را جذب می کنند. همچنین بر اساس روشها و فرآیندهای هدفگیری مشتری خرد و خرد است.
اگرچه برخی از کارشناسان این را به عنوان بازاریابی فشاری با استفاده از فناوری پیشرفتهتر توصیف میکنند، برای اهداف این مقاله، میتوان با اطمینان گفت که اصطلاح بازاریابی کششی مناسب این عصر جدید فروش بهتر است.
در نهایت، با توجه به قدرت فوقالعاده Big Data و راحتی کانالهای آنلاین و تلفن همراه، تعجبآور نخواهد بود که در آینده، استراتژیهای بازاریابی را بهروزرسانی کنیم که پویاتر و تعاملیتر هستند. در حال حاضر هر کسی که از اینترنت برای خرید و گوشی های هوشمند برای خرید محصولات استفاده می کند، می داند که بازاریابی سفارشی چگونه کار می کند.
بنابراین، با فناوریهای پیچیدهتر، ممکن است بتوان در ذهن مصرفکنندگان کاوش کرد و پیشبینی کرد که در آینده چه کاری انجام خواهند داد که بسیار جلوتر از بازاریابی سنتی سنتی است که به تحقیقات بازار انجام شده قبل از عرضه محصولات بستگی دارد و در عوض، به آن تکیه میکنند. تحقیقات بازار که ماهیت پویا و زمان واقعی دارد.
بدون نظر