با کمک حواس خود می توانیم دنیایی را که در آن زندگی می کنیم درک کنیم. مطالعه حس یا حواس از دیدگاه روانشناسی بسیار مهم است زیرا به دلیل آن آگاهی امکان پذیر است. اجازه دهید نقشی را که اندامهای حسی مختلف در فرآیند حس بازی میکنند، درک کنیم.
چشم انداز
بینایی حیاتی ترین حس است زیرا بدون دید مناسب زندگی بسیار دشوار خواهد بود. برای اینکه بینایی در حال انجام باشد یک محرک اصلی لازم است و آن نور است. نور از امواج الکترومغناطیسی خاصی تشکیل شده است که توانایی حرکت در خلاء را نیز دارد. امواج الکترومغناطیسی از میدان های مغناطیسی و الکتریکی تشکیل شده اند. به دلیل امواج الکترومغناطیسی ارتباط با فضانوردان از زمین امکان پذیر است. این امواج نور نامیده می شوند که بینایی را ممکن می کند و چشم اندام حسی در تبدیل نور به اطلاعات معنی دار کمک می کند. در قسمت جلویی چشم قرنیه است که امواج نور را خم می کند و به دلیل شکل محدب آن روی عدسی می افتد.
چشم انسان دارای سه لایه است
-
- صلبیه : صلبیه از قرنیه تشکیل شده و وظیفه محافظت، حمایت و نگهداری از چشم را بر عهده دارد.
-
- مشیمیه : مشیمیه شامل عنبیه، مردمک و عدسی است که تغذیه چشم را تضمین می کند و چشم را با اکسیژن نگه می دارد.
-
- شبکیه چشم : شبکیه از میله ها و مخروط ها تشکیل شده است که امکان همگرایی تصاویر را در یک کل فراهم می کند.
قرنیه به تمرکز پرتوها کمک می کند زیرا نور از طریق مردمک وارد چشم می شود. مردمک نقش یک دروازه بان را ایفا می کند که نور مورد نیاز برای داشتن دید مناسب از تصویر را تنظیم می کند. عنبیه قسمت رنگدانهای در اطراف مردمک است که رنگ چشم فرد را تامین میکند و به همان اندازه به عنوان اسفنکتر یا توقف مردمک عمل میکند. نور به دلیل انقباض یا گشاد شدن مردمک که توسط عضلات عنبیه انجام می شود وارد چشم می شود. عدسی که در پشت مردمک قرار دارد، عملکردی مشابه عملکرد دوربین دارد. همراه با قرنیه، عدسی تصویر را برای دیده شدن توسط شبکیه تنظیم می کند. بینایی در واقع در شبکیه با کمک مخروط ها و میله هایی که سایه و رنگ تصویر را ایجاد می کنند، رخ می دهد. سپس تصویر به تکانه های عصبی تبدیل می شود که سپس از طریق اعصاب بینایی برای پردازش اطلاعات به مغز منتقل می شود. قشر بینایی تصویر را برای استخراج معنا تفسیر می کند. دید رنگی به دلیل سلول های گیرنده نوری متشکل از میله ها و مخروط ها رخ می دهد. مخروط ها به دید در روز کمک می کنند در حالی که میله ها به دید در شب کمک می کنند. مخروط ها مسئول دید رنگی هستند در حالی که میله ها مسئول سایه ها و تصاویر نور هستند. بینایی رنگی هم در ارتباط و هم در ادراک نقش مهمی دارد. مخروط ها دارای حسگرهای رنگی هستند که به نوارهای رنگی در امتداد مناطق قرمز، سبز و آبی پاسخ می دهند. رنگ ها دارای سه ویژگی مهم یعنی روشنایی، رنگ و اشباع هستند. ترکیبی از این سه ویژگی به دید رنگی کمک می کند. جدا از این،
آزمون
حس شنوایی به سیستم شنوایی نسبت داده می شود که با کمک گوش امواج صوتی مختلف را جمع آوری و تفسیر می کند. گوش دارای سه قسمت گوش داخلی، گوش خارجی و گوش میانی است که با انجام اعمال تخصصی به ما امکان می دهد امواج صوتی مختلف را بشنویم.
گوش خارجی قسمت خارجی گوش است که قسمت اعظم آن دیده می شود که شامل پرده تمپان، مجرای گوش و پینا می شود. گوش بیرونی صدا را از بیرون جمع می کند و موج صوتی را تقویت می کند. امواج صوتی از مجرای گوش عبور میکنند و نوع تقویتشده صدا از طبل گوش عبور میکند و پس از آن صدا با ارتعاش از پرده تمپان وارد گوش میانی میشود.
گوش میانی دارای سه استخوان است: مالئوس که ارتعاش صدا را حس می کند و به سطح بعدی یعنی اینکوس منتقل می شود. اینکوس به عنوان پلی بین رکاب های استخوانی بعدی و مالئوس عمل می کند. رکابی امواج صوتی را از انکوس به قسمت داخلی گوش منتقل می کند. به این ترتیب گوش میانی نقش دروازه بان یا محافظی را ایفا می کند که گوش را از هر گونه آسیب ناشی از صدای بلند یا تند محافظت می کند.
گوش داخلی دارای مایع است و هنگامی که رکابی امواج صوتی را به گوش داخلی منتقل می کند، باعث حرکت مایع در حلزون می شود. حلزون گوش امواج صوتی را به سیگنال های عصبی یا الکتریکی تبدیل می کند که سپس برای پردازش اطلاعات به مغز منتقل می شود. حلزون دارای سه فضای پر از مایع است که عبارتند از کانال دهلیزی، کانال تمپان و کانال میانی. غشای بازیلیار در حلزون گوش نقش مشابهی را در شنوایی ایفا می کند که شبکیه در بینایی انجام می دهد. از طریق اعصاب شنوایی، صدا به مغز منتقل میشود و سپس به این سیگنالها یا فرکانسها پاسخ میدهد تا صدایی کامل از آنها بسازد.
مغز انسان همچنین قادر به محلی سازی صدا است، که به عنوان توانایی ما برای قضاوت صدا از منبعی که منشأ گرفته است تعریف می شود، که به کیفیت صدا و همچنین توانایی شنوایی هر دو گوش بستگی دارد.
شنوایی به دلیل محرکی که موج صوتی است اتفاق می افتد. امواج صوتی به دلیل ارتعاشی که محیطی مانند هوا یا آب را برای سفر درگیر می کند، رخ می دهد. گام با فرکانس موج صدا تعیین می شود در حالی که بلندی با دامنه موج صدا تعیین می شود. فرکانس بر حسب هرتز (هرتز) اندازه گیری می شود و یک ارتعاش برابر با یک هرتز است. از این رو، با افزایش ارتعاش موج صوتی، گامی که قادر به شنیدن آن خواهیم بود، بیشتر خواهد شد. از طرف دیگر شدت موج صوتی بر حسب دسی بل (dB) اندازه گیری می شود، به این معنی که در صورت دسی بل بیشتر، صدا بلندتر خواهد بود. حس هایی که با شنوایی مرتبط هستند عبارتند از: بلندی صدا، بلندی صدا و تن صدا (کیفیت صدا).
بدون نظر