تعیین نیروهای تغییر سازمانی

سازمان به عنوان یک سیستم، برای رویارویی موفقیت آمیز با چالش های رقابتی، به بسیاری از عوامل وابسته به هم وابسته است که بر عملکرد روزانه، تصمیمات استراتژیک و برنامه های عملیاتی آینده آن تأثیر می گذارد. این عوامل می توانند ماهیت داخلی و خارجی داشته باشند و آمادگی سازمان را برای تغییر و همچنین آمادگی آن را تعیین کنند.

نیروهای خارجی تغییر سازمانی

نیروهای خارجی تغییر از محیط بیرونی سرچشمه می گیرند. این نیروها در زیر شرح داده شده اند:

نیروهای سیاسی: با تغییرات سریع سناریوی سیاسی جهانی و تحولات در سیاست جهانی، اقتصاد جهان به همان اندازه دستخوش تحولات سریعی می شود و چالش های متعددی را در قالب تغییر در مقررات، سیاست ها و همچنین چارچوب اقتصادی در پیش روی سازمان قرار می دهد. شکل جهانی شدن و آزادسازی

نیروهای اقتصادی: نیروهای اقتصادی با ارائه فرصت ها یا چالش هایی در قالب عدم قطعیت های اقتصادی یا افزایش فشارهای رقابتی بر استراتژی مدیریت تغییر سازمان تأثیر می گذارند.

عوامل مختلفی مانند تغییرات در چرخه تجاری، نرخ تورم یا کاهش تورم رایج در اقتصاد، نوسانات نرخ بهره، رکود اقتصادی، تغییر در سیاست‌های اقتصادی یا ساختارهای مالیاتی، عوارض واردات/صادرات، نوسانات قیمت نفت در سطح جهانی، مالی. ثبات کشور و نیز از دست دادن/افزایش اعتماد مصرف کننده نسبت به شرایط اقتصادی کشور از عوامل بسیار مهم است. به عنوان مثال تغییر در بازار جهانی، اقتصادها یک اثر موج مانند ایجاد می کنند و بر بازارهای هند نیز از نظر نوسانات در بازار سرمایه، فرصت های شغلی و افزایش یا کاهش تقاضای مصرف کننده تأثیر می گذارند.

نیروهای فناورانه: پیشرفت‌ها و نوآوری‌های فن‌آوری در ارتباطات و فناوری رایانه، با تسهیل روش‌های جدیدتر کار و افزودن طیف جدیدتری از محصولات/خدمات، انقلابی در عملکرد سازمانی ایجاد کرده است، بنابراین نیاز به توسعه چارچوبی برای مدیریت تغییرات به طور مؤثر و فعالانه در پاسخگویی به چالش های ناشی از این تغییرات ناشی از نیروهای فناورانه است.

پیشرفت در حوزه فناوری به توسعه کلی اقتصادی کشور و همچنین موفقیت یا شکست سازمان در فضای رقابتی کمک زیادی می کند. یکی از نمونه های درخشان سنگاپور است که علیرغم عدم دسترسی به منابع طبیعی، به عنوان یکی از اقتصادهای قدرتمند در دوران اخیر ظاهر شده است. با استفاده از فناوری اطلاعات در تصمیم گیری استراتژیک و برنامه ریزی کلی، امروزه سنگاپور جایگاه اولین اقتصاد کاملاً شبکه ای جهان را دارد که در آن همه خانه ها، ادارات اداری، مدارس/کالج ها/موسسات حرفه ای، مشاغل و شعب دولتی به صورت الکترونیکی به هم متصل هستند. .

نیروهای دولتی: مقررات دولتی و همچنین میزان مداخله ممکن است بر نیاز به تغییر تأثیر بگذارد. نیروهای دولتی زیر شرح داده شده اند که نیاز به تغییر سازمانی را تعیین می کنند:

 

  1. مقررات زدایی: مقررات زدایی با تمرکززدایی قدرت یا مداخلات اقتصادی در سطح ایالت یا کاهش دخالت دولت در اقتصاد همراه است. به عنوان مثال، در نتیجه مقررات زدایی، چند بخش/صنعت مانند بیمه، بانک، نفت و بسیاری دیگر که قبلاً تحت کنترل مستقیم دولت بودند، اکنون به بازیگران یا شرکت های خصوصی واگذار می شوند. 

     

  2. ارز خارجی: نرخ ارز مستقیماً بر تجارت بین‌المللی تأثیر می‌گذارد، زیرا تغییرات در نرخ ارز بر ساختار پرداخت ارز تأثیر می‌گذارد. مسائل یا محدودیت‌های مربوط به نرخ ارز ممکن است دولت را مجبور به تحمیل محدودیت‌های وارداتی بر اقلام منتخب یا مقررات‌زدایی اقتصادها برای جذب ارز برای مقاصد سرمایه‌گذاری کند. 

     

  3. قوانین ضد تراست: قوانین ضد تراست توسط اکثر دولت ها برای محدود کردن/محدود کردن شیوه های تجاری ناعادلانه اجرا می شود. به عنوان مثال، این محدودیت ها در هند با تصویب قانونی به نام انحصارها و شیوه های تجارت محدود (MRTP)، 1971 اعمال شده است. 

     

  4. موافقت نامه های تعلیق: موافقت نامه های تعلیق توافق هایی هستند که بین دولت ها برای معافیت از عوارض ضد دامپینگ نهایی می شود. 

     

  5. حمایت گرایی: به دلیل فشارهای رقابتی فزاینده، اکثر دولت ها سعی می کنند قوانین خاصی را اجرا کنند یا برای حفاظت از صنایع در معرض تهدید خود مداخله کنند. به عنوان مثال، دولت هند با اعمال برخی موانع تجاری، از صنایع محلی مانند صنایع دستی و نساجی محافظت می کند. این موانع تجاری ممکن است به شکل قوانین ضد دامپینگ، وضع تعرفه ها یا عوارض واردات، سهمیه بندی مقدار و یارانه های دولتی مختلف باشد. 

فشارهای رقابتی: افزایش رقابت جهانی و چالش های ناشی از فشارهای رقابتی، سازمان ها را مجبور می کند تا استراتژی های خود را برای تضمین حضور جهانی خود تغییر دهند. شرکت‌های بزرگ ژاپنی مانند نیسان، تویوتا و میتسوبیشی، به‌طور مداوم عملیات تولید و مونتاژ خود را به کشورهای آسیای جنوب شرقی منتقل کرده‌اند تا به مزیت رقابتی در قالب کاهش هزینه نیروی کار و صرفه‌جویی در مقیاس دست یابند.

تغییرات در نیازها و ترجیحات مشتریان: تغییرات در نیازهای مشتریان، سازمان ها را وادار می کند تا محصولات خود را به طور مداوم برای پاسخگویی به تقاضاهای در حال تغییر مشتریان تطبیق داده و نوآوری کنند.

نیروهای داخلی تغییر سازمانی

نیروهای سیستمی: یک سازمان از یک سیستم و چندین زیرسیستم تشکیل شده است که به هم مرتبط هستند، درست مانند نحوه عملکرد یک سیستم انسانی. زیرسیستم های یک سازمان در تعامل مستقیم هستند و بر رفتار سازمانی نیز تأثیر می گذارند. تغییر در هر زیرسیستم منجر به تغییر در فرآیندهای سازمانی موجود و همسویی کامل و همچنین رابطه می شود.

فرآیندهای اداری موجود ناکافی: هر سازمان با پیروی از مجموعه ای از رویه ها، قوانین و مقررات خاص عمل می کند. با تغییر زمان، یک سازمان باید قوانین و فرآیندهای اداری موجود خود را تغییر دهد که در صورت عدم موفقیت، نارسایی اداری ممکن است منجر به ناکارآمدی سازمان شود.

گمانه‌زنی‌های فردی/گروهی: در اصطلاح انسان‌شناختی، چنین برداشت می‌شود که انسان حیوانی اجتماعی است که خواسته‌ها و نیازهایش با تغییر زمان تغییر می‌کند، که منجر به تفاوت در انتظارات فردی و گروهی می‌شود. عوامل مختلفی در جنبه مثبت مانند میزان جاه طلبی یک فرد، انگیزه پیشرفت، رشد شغلی، شایستگی های شخصی و حرفه ای و عوامل منفی مانند ترس ها، عقده ها و ناامنی های شخصی از جمله عوامل بین فردی و بین گروهی هستند که بر عملکرد سازمانی به صورت روزانه و همچنین عملکرد کلی آن تأثیر می گذارد.

تغییرات ساختاری: این تغییرات ساختار سازمانی موجود و همچنین طراحی کلی آن را تغییر می دهد. تغییرات ساختاری را می توان به عنوان یک حرکت استراتژیک از سوی سازمان برای بهبود سودآوری و دستیابی به مزیت هزینه در نظر گرفت. این تغییرات ممکن است به شکل کوچک سازی، طراحی مجدد مشاغل، تمرکززدایی و غیره باشد. به عنوان مثال، IBM برای انجام اصلاحات در سیستم و رویه های موجود خود و برای دستیابی به اثربخشی هزینه، استراتژی کوچک سازی را اعمال کرده است.

تغییرات در فناوری: در یک سازمان، تغییرات تکنولوژیکی ممکن است به شکل تغییرات در فرآیندهای کاری، تجهیزات، سطح/درجه اتوماسیون، توالی کار و غیره باشد.

تغییر متمرکز بر افراد: در این زمینه، تمرکز عمده بر افراد و شایستگی‌های موجود، استراتژی‌های برنامه‌ریزی منابع انسانی، تغییرات ساختاری و جهت‌گیری مجدد کارکنان و جایگزینی یک کارمند است که به معنای انتقال یک کارمند به عرصه کاری متفاوت است که در آن مهارت‌های او وجود دارد. مناسب ترین هستند. همچنین ممکن است مستلزم ایجاد سیاست ها و رویه های جدید استخدام در راستای تغییرات در فناوری باشد.

مسائل مربوط به سودآوری: این نیز می تواند یکی از دلایل اصلی باشد که سازمان را مجبور به تغییر ساختار (کوچک کردن یا تغییر اندازه) یا مهندسی مجدد خود می کند. سازمان ممکن است به دلیل از دست دادن درآمد، بهره وری پایین یا از دست دادن سهم بازار، مشکلات سودآوری داشته باشد.

محدودیت منابع: ناکافی بودن منابع ممکن است منجر به یک نیروی تغییر قدرتمند برای سازمان شود.

بدون نظر

پاسخ دهید