سیستم های پاداش متفاوت و پیامدهای آنها
بحث در مورد اینکه آیا کارآفرینان/صاحبان باید با چند برابر بیشتر از کارمندان ردهبندی پاداش دریافت کنند، مدتی است که بالا گرفته است. آنچه در سالهای اخیر بر آتش سوخت افزوده است، بحث پاداش مدیران و پاداش سهامداران در مقایسه با سیستمهای پاداش برای کارگران و کارمندان عادی بوده است. بحران اقتصادی جهانی مستمر به دلیل پاداش های بیش از حد برای بانکداران و مدیران عامل است که از مزایای پرداختی به کارگران با کمترین دستمزد توسط چندین برابر که بیش از حد بالا بوده است، مقصر بوده است.. به عنوان مثال، گزارش شد که مدیر عامل خردهفروش معروف آمریکایی، وال مارت، غرامتی را 150 برابر بیشتر از کمترین دستمزد کارگر دریافت کرده است. به طور طبیعی، این موضوع به محل بحث تبدیل شد، زیرا بسیاری استدلال می کردند که کمک های مدیریت ارشد، هرچند مثال زدنی، نمی توانست آنقدر خیره کننده باشد که مجبور به پرداخت چنین مبالغ استراتوسفری شوند. علاوه بر این، همچنین استدلال شد که سطوح بالای پاداشها برای مدیریت ارشد، آنها را تشویق میکند تا ریسکهای بیشتری را نسبت به سازمانهایشان بپذیرند، زیرا پاداشها مستقیماً با نوع و نوع ریسکی که آنها به امید بهتر شدن انجام میدهند مرتبط است. برمی گرداند.
برخی از افکار در مورد چرا کارآفرینان متفاوت هستند
جنبه دیگر در مورد سیستم های پاداش متفاوت، سیستم منحرفی است که به کارآفرینان و صاحبان شرکت ها پول بیشتری نسبت به کارمندان درجه یک می دهد. برای مثال، در بسیاری از شرکتها معمول است که کارآفرینان و مالکان مقادیر زیادی از سهام یا سهامی را که مالکیت اکثریت آنها را در شرکتها ایجاد میکنند، در اختیار داشته باشند. این بدان معنی است که آنها بیشتر از کارمندان درجه یک دریافت می کنند که با وجود اینکه گزینه های سهام در اختیار آنها قرار می گیرد از نوع پاداشی که کارآفرینان و مالکان دارند برخوردار نیستند. طرفداران این خط استدلال این موضع را دارند که کارآفرینان و مالکان بیشتر از کارکنان ریسک می کنند زیرا موفقیت و شکست شرکت ها مستقیماً بر پاداش آنها تأثیر می گذارد. برای مثال، کارآفرینان و مالکان پول خود را می گذارند یا سرمایه خود را افزایش می دهند و ریسک بیشتری می کنند و هر گونه شکست شرکت مستقیماً بر دارایی ها و سرمایه آنها تأثیر می گذارد. از سوی دیگر، کارکنان به دلیل عدم عملکرد خود و یا شکست شرکت ها هیچ ضرری ندارند. این رایجترین دلیلی است که برای سیستمهای پاداش متفاوت برای کارآفرینان/صاحبان و کارمندان ایجاد شده است.
دیدگاهی در مورد سیستم های پاداش مدیریتی
لازم به ذکر است که سیستم های پاداش برای مدیران ارشد و کارآفرینان در مقایسه با کارکنان دو جنبه متفاوت است. در حالی که هیچکس کارآفرینان و مالکان را به خاطر دریافت بیشتر یا بازدهی بیشتر برای سرمایهگذاری خود سرزنش نمیکند زیرا آنها ریسک بیشتری را میپذیرند، موضوع دستمزد مدیریتی که به طور نامتناسبی بالاتر از کارمندان است، مطمئناً باعث نگرانی است. این به این دلیل است که سیستم تشویقی که مدیران را تشویق میکند تا ریسکهای غیرمجاز را به خاطر دریافت پاداش دریافت کنند، انگیزههای نادرستی برای آنها ایجاد میکند تا با ثروت شرکتها بازی کنند. این دقیقاً همان چیزی است که در آستانه بحران مالی جهانی اتفاق افتاد، زیرا بانکداران برای پذیرش ریسک بیشتر تشویق می شدند. جدا از آن، تئوری پایه روابط استخدامی بیان می کند که هر گاه کارکنان درجه یک در مقایسه با مدیران و مدیران ارشد، بادام زمینی حقوق دریافت می کنند، نتیجه خالص آن بیگانگی و نارضایتی در بین آنها است. بنابراین، بحثی که در اینجا مطرح میشود این است که سیستمهای پاداش مناسب باید با در نظر گرفتن منافع همه و نه تنها مدیریت ارشد یا مدیریت میانی طراحی شود.
اندیشه های پایانی
در نهایت، طمع به هر شکلی خوب است تا زمانی که در محدوده باشد و زمانی که حرص نامحدود به یک هنجار تبدیل شود، ساختار جامعه و تجارت را از بین میبرد و پیامدهای واضح سیستمهای پاداش متفاوت این است که باید نظارتی بر مدیران اجرایی شود. غرامت و همچنین برخی از اقداماتی که به کارآفرینان و مالکان به طور عادلانه پاداش می دهد بدون ایجاد شکاف بزرگ بین آنها و کارکنان.
بدون نظر