کارآفرینی به معنای چیزهای زیادی است

هرگاه به اصطلاحات، کارآفرینی و کارآفرین فکر می کنیم، چندین تصویر در ذهن تداعی می شود. به عنوان مثال، رایج‌ترین احساس این است که یک فرد یا مجموعه‌ای از افراد گرد هم می‌آیند تا یک کسب‌وکار جدید با چشمان ستاره‌ها و پر از اشتیاق راه‌اندازی کنند.

در مرحله بعد، ما به این فکر می کنیم که چگونه چنین کارآفرینانی می توانند واقعاً به تاجران بزرگ تبدیل شوند، مشروط بر اینکه علاوه بر تلاش و تعهد، یک ایده قانع کننده یا یک محصول نوآورانه داشته باشند.

علاوه بر این، تاکید در سال‌های اخیر بر به اصطلاح استارت‌آپ‌هایی است که موج بعدی رشد را هدایت می‌کنند و کارآفرینانی که با درخشش، تعهد و اشتیاق خود با کمک سخاوتمندانه سرمایه‌گذاران و دولت‌ها، جهان را تغییر می‌دهند.

در واقع، با توجه به این واقعیت که یونیکورن‌ها یا استارت‌آپ‌هایی که ارزش‌های میلیارد دلاری به دست آورده‌اند، در مرکز اخبار قرار گرفته‌اند، وقتی فکر می‌کنیم کارآفرینی فریبنده و فریبنده است، می‌توان بخشید.

کارآفرینان کوچک به همان اندازه مهم هستند

با این حال، آیا این چنین است که کارآفرینی همه چیز در مورد استارتاپ ها و زرق و برق و زرق و برق تبدیل شدن به مارک زاکربرگ بعدی یا راه اندازی اوبر بعدی است؟ به احتمال زیاد نه به عنوان هر تاجری با یک ایده و مقداری بودجه را می توان به عنوان یک کارآفرین در نظر گرفت.

این بدان معناست که در حالی که همه مشاغل به فیس بوک، اوبر و گوگل تبدیل نمی شوند، سهم آنها در رشد و توسعه اقتصادی به اندازه Biggies در میان کارآفرینان مهم است.

در واقع، این واقعیت که در بسیاری از کشورهای در حال توسعه مانند هند، ما برای ادامه زندگی خود به مهارت های تجاری کارآفرینان کوچک وابسته هستیم و وجود خود را به خوبی تامین می کنیم به این معنی است که کارآفرینان کوچک به اندازه نام های بزرگی که موفق می شوند مهم هستند.

به همین دلیل است که این مقاله به جای راه‌اندازی طرح‌ها و تنظیم سیاست‌ها فقط به نفع کسانی که در زمینه‌های فناوری یا مرتبط هستند، همه کمک‌های ممکن را به کارآفرینان کوچک تعمیم می‌دهد.

همانطور که Hindol Sengupta در کتاب “Recasting India” می نویسد، اغلب کشورهایی مانند هند به دلیل مبادلات تجاری بین مردم و کارآفرینان کوچک مانند فروشندگان روزنامه، شیرفروشان، خواربارفروشان محله، فروشندگان سبزیجات اداره می شوند. شرکت‌های پیک و مهم‌تر از همه، تجار کوچک مانند آژانس‌های خدماتی که همه چیز را از لوله‌کشی گرفته تا تعمیرات برقی تا کسانی که در چیدمان وانت و بارگیری کالا و خدمات تخصص دارند، انجام می‌دهند.

سیاست های دولتی

با این حال، در حالی که کشورهای در حال توسعه مانند هند به طور سنتی به شرکت‌های کوچک و متوسط ​​(شرکت‌های کوچک و متوسط) کمک و حمایت دولتی ارائه می‌دهند، اخیراً تمایلی به ارائه خدمات به کسانی که بودجه بالایی دارند، وجود داشته است.

در واقع، این واقعیت که به راحتی می توان در هیاهوی رسانه ای گم شد و همچنین تسلیم وسوسه ناامید کردن افراد پر زرق و برق و زرق و برق شد به این معنی است که بسیاری از کشورهای جهان سوم سیاست هایی را دنبال می کنند که به نفع برخی از کارآفرینان است و نه همه کارآفرینان.

با این حال، این طور نیست که کارآفرینان کوچک نادیده گرفته شده باشند. طرح‌هایی مانند اعتبارات خرد و مفاد وام کسب‌وکارهای کوچک به این معنی است که حتی کارآفرینانی که کوچک و نوپا هستند، برای اداره کسب‌وکارشان حمایت می‌شوند.

با این حال، با توجه به مد شده است که شراب خوری و غذا خوردن تک شاخ ها و فراموش کردن دیگران، اصلاح جدی در مسیری که دولت های کشورهای جهان سوم در پیش گرفته اند و خواستار تغییر اولویت های خود به روزهای گذشته است. دهه 1980 و 1990 زمانی که کارآفرینان کوچک تشویق شدند.

نه بازگشت به رفاه

این بدان معنا نیست که دولت ها باید دوباره به سمت رفاه و وام های بلاعوض به تجار خرد بپردازند. در واقع، این چیزی است که باید به هر قیمتی از آن اجتناب کرد، زیرا چنین نگرش‌های رفاهی فقط خطر اخلاقی را ترویج می‌کنند، جایی که تمایل به حفظ سود و انتقال زیان به دیگران ما را در آشفتگی فرو می‌برد که برخی می‌گویند تغییر از سوسیالیسم به سرمایه‌داری را تسریع می‌کند. .

بنابراین، آنچه ما می‌گوییم این است که اگرچه برای سرمایه‌گذاران و سازمان‌های دولتی خوب است که غول‌های بزرگ در میان کارآفرینان را نادیده بگیرند، اما وظیفه آنها این است که کارآفرینان کوچک را نیز دست نگه دارند و پرورش دهند.

به این فکر کنید که اگر دسته‌هایی از تاجران کوچک که قبلاً ذکر شد، به دلیل عدم حمایت و رزق و روزی، کار خود را رها کنند یا سرمایه‌گذاری خود را تعطیل کنند، چقدر دشوار خواهد بود. تحقیقات نشان داده است که چنین کارآفرینان کوچک بیش از هر چیز نیاز به تامین مالی به صورت روزانه یا هفتگی یا ماهانه دارند که به نقدینگی کوتاه مدت و نیازهای سرمایه در گردش تبدیل می شود.

در واقع، در حالی که کارآفرینان کوچک ممکن است نیازی به میلیون ها بودجه نداشته باشند، آنها همچنین افرادی هستند که اغلب برای تامین نیازهای مالی روزانه خود در دام کوسه های قرضه و وام دهندگان ربوی هستند.

نتیجه

این بدان معناست که دولت واقعاً می‌تواند به چنین کارآفرینانی بدون هزینه‌های هنگفت و سیاست‌هایی که دسترسی به منابع مالی از بانک‌ها را آسان‌تر می‌کند، برخی یارانه‌ها برای جبران هزینه‌های آنها، تصویب سریع‌تر و تسویه سریع‌تر درخواست‌هایشان کمک کند و مهم‌تر از همه، چنین کارآفرینان کوچکی را تشویق کند تا از فناوری استفاده کنند تا بتوانند مقیاس خود را افزایش دهند و از هم افزایی و کارایی صرفه جویی در مقیاس بهره ببرند.

بیش از هر چیز، کارآفرینان کوچک نباید صرفاً به این دلیل که ارتباطات عمده ای ندارند یا توانایی به رخ کشیدن ایده های خود را به شیوه ای دوستانه رسانه ای ندارند، مورد آزار و اذیت قرار گیرند. در نتیجه، واضح است که کشورهای در حال توسعه در مسیر رشد باید دارای توانمندسازهای کلان و خرد برای رشد باشند و کارآفرینان کوچکی که در دسته دوم قرار می‌گیرند به اندازه نام‌های خیمه شب بازی مهم هستند.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

12 − سه =