زنان بخش مهمی از سازمان‌های مدرن را تشکیل می‌دهند. تمرکز آنها از نقش‌های شغلی سنتی، فصلی و زنانه به نقش‌های شغلی عمومی یا به اصطلاح «مرد محور» تغییر کرده است. مشارکت آنها در نیروی کار را نمی توان نادیده گرفت. زنان جوان تقریباً در تمام جنبه های شغلی از مردان پیشی می گیرند.

با این حال، زن و مرد با وجود تحصیلات مشابه، کار در نقش های مشابه و اهمیت تقریباً یکسانی برای شغل خود، آرزوها و اهداف متفاوتی دارند. نه به این دلیل که یکی بر دیگری برتری دارد، بلکه به دلیل تفاوت کامل آنها با یکدیگر، اهداف شغلی متفاوتی دارند.

از آنجایی که سازمان‌ها توانایی پرداخت جنسیت خاص را ندارند، باید در جهت ایجاد یک استراتژی روشن برای ایجاد برند کارفرمای خود در یک محیط کاری با تنوع جنسیتی کار کنند. به طور دقیق‌تر، آن‌ها باید برند خود را با توجه به آرزوهای شغلی مردان و زنان سفارشی کنند تا مزیت رقابتی داشته باشند.

اهمیت شغل برای مردان و زنان

مانند مردان، حتی زنان نیز اهمیت بیشتری در شغل خود قائل هستند. مطالعه انجام شده توسط مرکز تحقیقاتی پیو نشان می دهد که 66 درصد از زنان بین 18 تا 34 سال می گویند که موفقیت در یک حرفه یکی از مهمترین چیزهای زندگی آنها است در حالی که تنها 59 درصد از مردان می گویند که شغل آنها بسیار مهم است.

اگرچه زنان از درصد مردان در نیروی کار پیشی نگرفته‌اند، اما در عرصه آموزش، مردان را از مدت‌ها قبل پشت سر گذاشته‌اند. باز هم نکته اینجا بحث این نیست که چه کسی برتر از چه کسی یا چه کسی توانمندتر است. بلکه برای این است که نشان دهد به زودی زنان نیمی از نیروی کار را به دست خواهند آورد. و این عاملی است که شرکت ها نمی توانند آن را نادیده بگیرند، اگر بخواهند بهترین استعدادها را جذب کنند. برای ایجاد یک برند کارفرمای قوی، آنها باید سیاست ها و استراتژی های خود را تنظیم کنند.

سفارشی کردن استراتژی برند کارفرما

زمانی که شرکت ها بدانند مردان و زنان از شغل خود چه می خواهند، استراتژی برند کارفرما را می توان سفارشی کرد. همچنین، درک ترس‌ها و رد کردن‌های آن‌ها به تطبیق بیشتر استراتژی کمک می‌کند.

Universum، یک آکادمی برندسازی کارفرمایی اخیراً گزارشی منتشر کرده است که نشان می‌دهد هم مرد و هم زن تعادل کار و زندگی را بالاتر از هر ویژگی دیگری قرار می‌دهند. صرف نظر از زمینه شغلی، آنها می خواهند خود را با شرکت هایی مرتبط کنند که تعادل بین کار و زندگی را ارائه می دهند. و فراتر از این، آنها آرزوها و الزامات متفاوتی دارند.

این مطالعه در 12 اقتصاد بزرگ جهان روی 240000 دانشجوی بازرگانی و مهندسی از دانشگاه های پیشرو در سراسر جهان انجام شد. بنابراین، بیایید اکنون ببینیم که مردان و زنان از کارفرمایان خود چه می خواهند و بزرگترین ترس آنها چیست.

چه چیزی زنان را الهام می بخشد؟

پس از تعادل بین کار و زندگی، عوامل متعددی وجود دارد که زنان را برای کار در یک سازمان ترغیب می کند. این شامل:

 

  • امنیت شغلی: زنان خواهان امنیت در شغل خود هستند. آنها تعهد را بیش از هر چیزی ارزش قائل هستند. 

     

  • عنصر بین المللی: زنان جوان نمی خواهند در یک شهر یا منطقه خاص محصور بمانند. در عوض، آنها می خواهند جهان را کشف کنند و فرصت های کاری را از مرزها عبور دهند. این مطالعه نشان می دهد که عنصر بین المللی به جذابیت یک نقش شغلی خاص می افزاید. 

     

  • مؤلفه اخلاقی: زنان بیشتر از مردان به انجام یک کار خیر بزرگتر علاقه دارند. آنها برای مؤلفه اخلاقی شغل خود ارزش بیشتری قائل هستند. بر اساس مطالعه یونیورسوم، درصد زنانی که می‌خواهند به عنوان بخشی از شغل خود به یک کالای بزرگ خدمت کنند، تقریباً 11 درصد بیشتر از همتایان مرد خود است. 

     

  • تنوع جنسیتی: زنان جویای کار انتظار دارند که در سازمان هایی که می خواهند در آن کار کنند، تنوع جنسیتی وجود داشته باشد. در حالی که تنها 5 درصد از مردان به تنوع جنسیتی در محل کار اهمیت می دهند، بیش از 20 درصد از زنان آن را بسیار مهم می دانند. 

     

  • پایداری محیطی: باز هم، زنان متخصص از آن به عنوان یک عامل بسیار مهم یاد می کنند که آنها را برای کار در یک سازمان ترغیب می کند. تقریباً 10 درصد زنان بیشتر از همتایان مرد خود به پایداری محیط زیست اهمیت می دهند. 

اینها عواملی هستند که زنان بیشتر از همه آنها را مطلوب می دانند. با این حال، لیست به اینجا ختم نمی شود. آنها همچنین به دنبال هدف، نوآوری، استقلال، رهبری و مزایای زایمان هستند.

چه چیزی مردان را تشویق می کند؟

باز هم مردان تعادل کار و زندگی را مهمترین ویژگی شغلی خود می دانند. پس از این، آنها ارزش بیشتری به موارد زیر می دهند:

 

  • رهبری: بر خلاف زنان، مردان برای تحقق شخصی اهمیت بیشتری قائل هستند. آنها برای رهبری و فرصت های مدیریتی بیش از هر چیز ارزش قائل هستند. در واقع، 43 درصد از مردان در مقایسه با تنها 32 درصد از زنان، مایلند در مشاغل خود یا مدیر یا رهبر باشند. 

     

  • چالش فکری: مردان در مقایسه با همتایان زن خود به دنبال نقش های شغلی چالش برانگیزتر هستند. این به این دلیل است که آنها می خواهند به عنوان کارآفرین یا متخصص در زمینه های خود شناخته شوند. 

     

  • نوآوری: شرکت هایی که برای نوآوری، سرعت و عملکرد ارزش قائل هستند، همان هایی هستند که مردان را جذب می کنند. مردان جویای کار تاکید زیادی بر پیشرفت، توسعه، گسترش و اختراع دارند. 

     

  • پرستیژ: سازمان های معتبر شاهد هجوم مردان بیشتری هستند زیرا مردان جویای کار شهرت یک سازمان را بسیار مهم می دانند. در واقع، 38 درصد مردان در یک سازمان بیش از 28 درصد زنان به آن ارزش می دهند. 

     

  • مسئولیت/پاسخگویی: مردان جویای کار می خواهند مسئولیت های بیشتری را در محل کار بر عهده بگیرند. آنها آن را راهی برای بزرگ شدن و رشد سریع می دانند. 

اینها عوامل عمده ای هستند که مردان را برای پیوستن به یک سازمان ترغیب می کنند. با این حال، عوامل دیگری نیز وجود دارد، مانند پاداش و مزایا، ترفیعات و استقلال که برای آنها مهم است.

عوامل بی انگیزه و ترس

مطالعات و نظرسنجی‌های مختلف نشان داده‌اند که نسل جوان می‌خواهد برای شرکت‌هایی کار کند که ارزش‌هایشان با ارزش‌های آن‌ها همخوانی دارد، که محیط کاری مساعدی را فراهم می‌کند، جایی که آنها می‌توانند یاد بگیرند و رشد کنند، به جامعه کمک کنند، و رشد شخصی و حرفه‌ای داشته باشند، که به نیازهای آنها توجه کنند. و به آنها اجازه دهید تا به دنبال علایق خود باشند.

بزرگترین ترس آنها عدم رشد، نداشتن هدف و فرصت هایی برای یادگیری و به نمایش گذاشتن پتانسیل های پنهان خود است. آنها نمی خواهند در JD ها و نقش های خاص محدود بمانند. بلکه می خواهند مناطق دیگر را نیز کشف کنند.

موقعیت نام تجاری کارفرما

جوانان مشاغلی می خواهند که با باورها و علایق شخصی آنها همخوانی داشته باشد. بنابراین، به عنوان یک کارفرما، باید خود را به طور جداگانه برای جویندگان کار مرد و زن معرفی کنید. این نیاز به درک عمیقی از آنچه آنها نیاز دارند، علاقه مندی آنها و آنچه که می خواهند دنبال کنند نیاز دارد.

این فقط وظیفه مدیران منابع انسانی یا استخدام کنندگان نیست. بلکه به یک تلاش جمعی و استراتژی ساده تر برای موقعیت برند کارفرمای شما نیاز دارد. مطمئن شوید که:

 

  • به جای محصولات و خدمات خود، به هدف خود اعتماد و تلاش بیشتری کنید. این بدان معناست که شما به عنوان یک کارفرما باید ارزش بیشتری برای نوآوری، پایداری زیست محیطی و سود بیشتر قائل شوید. 

     

  • روی رشد شخصی کارکنان سرمایه گذاری کنید. به استعدادهای بالقوه اجازه دهید بدانند که کارکنان شما چقدر برای شما مهم هستند و چه برنامه هایی برای رشد و توسعه شخصی آنها دارید. 

     

  • مولفه اخلاقی، ایمنی و امنیت شغلی را به اشتغال اضافه کنید. اینها ویژگی هایی است که زنان جویای کار به دنبال آن هستند. آنها تمایل دارند در مقایسه با همتایان مرد خود برای مدت طولانی تری به شغل خود پایبند باشند. 

     

  • نمونه‌هایی را نشان دهید که توضیح می‌دهند چقدر نوآور و غیر متعارف هستید. فقط این کلمات وزوز را نگیرید. بلکه نمونه‌های واقعی را تولید کنید که نشان می‌دهد چگونه این کار را انجام می‌دهید. 

همچنین ممکن است به دنبال جایگاهی باشید که فکر می کنید در موقعیت شما به خوبی کار می کند. با این حال، نتیجه این است که آنچه برای مردان مفید است ممکن است برای زنان مفید نباشد. و شما نمی توانید هیچ یک از اینها را نادیده بگیرید. بنابراین، استراتژی برند کارفرمای خود را برای جذب دو نیمی از جمعیت کاری تنظیم کنید.

بدون نظر

پاسخ دهید