بهشتی جدید برای سرمایه غربی
از زمان باز شدن اقتصاد جهانی در دهه 1990، چندین کشور جهان سوم در آسیا و آفریقا شروع به آزادسازی و ادغام خود در سیستم اقتصادی جهانی کردند. این بدان معناست که به دلیل سیاستهای تجاری دوستانه که توسط دولتها در این کشورها دنبال میشود، فرصتهای بیشتری برای شکوفایی کارآفرینان در این کشورها و خارج از کشور وجود دارد. این همچنین تأثیری بر تحریک سرمایهگذاری و رشد سرمایهگذاریهای جدید داشت یا به دلیل سرمایهگذاریهای سرمایهگذاری خطرپذیر از غرب یا به دلیل راههای سرمایهگذاری که در داخل تولید میشوند یا منبع آن هستند. در حالی که گشایش بازارهای مالی کشورهایی مانند هند به روی سرمایه خارجی به اولی کمک کرد.
موانع و سرمایه داری همراه
با این اوصاف، همچنین باید توجه داشت که علیرغم آزادسازی و رویکرد آزادسازی این کشورها، موانع متعددی بر سر راه کارآفرینان با ورود به دنیای تجارت باقی ماند. به عنوان مثال، اگرچه هند در دهه گذشته شاهد یک رونق استارتاپی بود، اما تا همین اواخر، کارآفرینان مجبور بودند با تشریفات اداری و بوروکراسی دست و پنجه نرم کنند که به این معنی بود که اغلب با تأخیر در تأمین مجوزها و مجوزها برای شروع سرمایه گذاری خود مواجه می شدند. .
علاوه بر این، در عجله اولیه برای باز کردن سرمایهگذاریهای جدید، بسیاری از کارآفرینان در اقتصادهای نوظهور آسیا مانند اندونزی، تایلند و هند به «سرمایهداری دوستدار» متوسل شدند که به این معنی بود که آنها موفق نشدند به این دلیل که ایده تغییر بازی یا کسبوکارشان را داشتند. مدلها برتر بودند، اما به این دلیل که تماسهای مناسب و ارتباطات مناسب داشتند که تضمین مجوزها، بودجه و سایر جنبهها را برای آنها آسانتر میکرد.
استارتآپهای در حال فروپاشی
بنابراین، این سرمایهگذاریها اغلب با صدای بلند شروع میشد و زمانی که درآمدهای پیشبینیشده محقق نشد، به دلیل نقص در مدل کسبوکارشان یا به دلیل این واقعیت که بیشتر پیشبینیهای استراتوسفری که برای تأمین منابع مالی انجام میدادند، با ناهنجاری پایان یافتند. و انتظارات غیر واقعی رشد و درآمد. همچنین بحران اقتصادی جهانی در سال 2008 که شاهد سقوط بسیاری از چنین سرمایهگذاریهایی بود، به دلیل پایان یافتن منابع مالی و همچنین به دلیل این واقعیت که بسیاری از این سرمایهگذاریها مبتنی بر رویههای تجاری مشکوک بودند، کمکی به مسائل نکرد. بهعلاوه، تنظیمکنندههایی که تا به حال از این جنجالها آگاه بودند، به سرعت شروع به بررسی عمیقتر این سرمایهگذاریها کردند که به این معنی بود که آنها نمیتوانستند برای حفظ خود به تنهایی به ارتباطات خود تکیه کنند. به علاوه،
داستان های موفقیت
البته این بدان معنا نیست که تمام سرمایه گذاری های جدیدی که در دوران رونق اقتصادی راه اندازی شده اند، لزوماً مبتنی بر رویه های ناقص و فاسد بوده اند. به عنوان مثال، بسیاری از شرکتهای آسیایی وجود دارند که نه تنها در حوزه کسبوکار انتخابی خود رهبر شدند، بلکه برندهای خود را جهانی کردند و موفق شدند در بازار جهانی برنده شوند. در واقع، این واقعیت که برندهای آسیایی اکنون به دلیل ارزش و قابلیت های ذاتی ارزش آفرینی شناخته شده اند، نمونه ای از موفقیت صنعت فناوری اطلاعات هند، موفقیت شرکت های چینی مانند علی بابا، و رشد چشمگیر شرکت های آمریکای لاتین و آفریقایی است. با این حال، این واقعیت همچنان باقی است که پس از مجسمه نیم تنه سال 2008،
یک رونق جدید؟
در نهایت، وضعیت کنونی این است که شرکتهای تجارت الکترونیک مانند Flipkart، Snapdeal و Myntra در هند میلیاردها دلار بودجه در سالهای اخیر جذب کردهاند. در حالی که نمی توان آنها را با همان قلم مو رنگ کرد و به این نتیجه رسید که مدل های تجاری آنها مشکوک است، واقعیت این است که اکثر این شرکت های تجارت الکترونیک از جمله اوبر پیش بینی ها و تخمین های رشد درآمد خود را بر اساس تجارت آتی و همچنین فروش ناخالص انجام می دهند که پس از تخفیف نمی توان گفت. سود زیادی به همراه داشته باشد. در واقع، این واقعیت که چندین سؤال در مورد پایداری این شرکتها مطرح میشود، مطمئناً باید به سرمایهگذاران و تحلیلگران صنعت هشدار دهد که آیا این شرکتها به سرنوشت شرکتهای Dotcom که در طی ترکیدن حباب فناوری و دیگر استارتآپها سقوط کردند، نخواهند رسید. پس از بحران 2008 سقوط کرد.
بدون نظر