مطالعه حافظه انسان از قدیم الایام موضوع مورد توجه مکتب روانشناسی شناختی بوده است. خاطرات انسانی همه افراد هرگز نمی تواند یکسان باشد. حافظه انسان به فرآیند کسب، ذخیره، نگهداری و بازیابی اطلاعات اشاره دارد. حافظه انسان توانایی ذخیره و یادآوری اطلاعات آموخته شده قبلی را دارد، اما عملکردهایی که حافظه انسان انجام می دهد ممکن است به دلیل فراموشی یا سایر اختلالات حافظه عاری از نقص نباشد. اختلالات حافظه ناشی از بیماری ها می تواند بر کیفیت زندگی و توانایی های شناختی کلی فرد تأثیر بگذارد.

در روانشناسی، حافظه انسان سه مرحله را دنبال می کند:

 

    1. مرحله رمزگذاری (ثبت): این مرحله اول حافظه انسان است که در مورد پردازش اطلاعات دریافتی و تلفیق آنها می باشد. مغز انسان با فرآیند رمزگذاری، اطلاعات را از دنیای بیرون از طریق اندام های حسی دریافت می کند که به صورت محرک های فیزیکی و شیمیایی منتقل می شود. در این مرحله اطلاعات به شکل قابل استفاده یا معنادار تغییر می کند.

 

 

    1. ذخیره سازی: در این مرحله دوم، اطلاعات برای مدت بسیار طولانی در حافظه انسان ذخیره می شود. یک رکورد دائمی از اطلاعات در اثر رمزگذاری در حافظه انسان ایجاد می شود.

 

 

    1. بازیابی (یادآوری یا شناخت): در این مرحله، اطلاعات را می توان بر حسب نیاز موقعیت یا در پاسخ به یک نشانه داده شده، فراخوانی یا بازیابی کرد. اطلاعات ذخیره شده به یاد می آید یا در آگاهی خودآگاه ما استخراج می شود.

 

مشکلات ممکن است در هر مرحله از این فرآیند رخ دهد. حواس پرتی روند رمزگذاری یا استخراج اطلاعات از دنیای بیرون را مختل می کند. مشکلات ممکن است حتی در مراحل ذخیره سازی و بازیابی رخ دهد.

خاطرات انسان می تواند برای یک دوره بسیار کوتاه دوام داشته باشد، ممکن است فقط برای چند ثانیه باشد، یا ممکن است برای یک دوره کوتاه مدت باقی بماند، در حالی که برخی از خاطرات برای مدت زمان بسیار طولانی ممکن است هفته ها، ماه ها یا حتی چندین سال در مجموع باقی بمانند، که معمولا خارج از سطح آگاهی خودآگاه خود باقی می مانند و هر زمان که لازم باشد می توان آن را به آگاهی خودآگاه بازگرداند. اطلاعات رمزگذاری شده را می توان با عبور از یک فرآیند بازیابی به طور معناداری مورد استفاده قرار داد. عواملی که بر فرآیند بازیابی حافظه تأثیر می‌گذارند، انواع اطلاعات مورد استفاده و نشانه‌هایی هستند که برای بازیابی اطلاعات در دسترس هستند.

مدل مرحله ای حافظه که توسط اتکینسون و شیفرین در سال 1968 ارائه شد

مدل مرحله ای حافظه به عنوان اصلی ترین مطالعه ای در نظر گرفته می شود که سعی در توضیح عملکرد حافظه انسانی دارد. این نظریه سه مرحله مختلف حافظه انسان را مشخص می کند: حافظه حسی، حافظه کوتاه مدت و حافظه بلند مدت.

 

    1. حافظه حسی: این اولین مراحل حافظه است که اطلاعات استخراج شده از محیط خارجی را برای مدت بسیار کوتاهی ذخیره می کند، تقریباً برای اطلاعات دیداری کمتر از یک ثانیه و در مورد اطلاعات شنیداری بین 3 تا 4 ثانیه. حافظه حسی نمی تواند توسط آگاهی آگاهانه ما کنترل شود و در عملکردهای شناختی سطح بالاتر ما دخالت ندارد.

 

 

    1. حافظه کوتاه مدت:این حافظه فعال نیز نامیده می شود، زیرا با اطلاعاتی سروکار دارد که در ذهن ما تازه هستند و در حال حاضر درباره آنها فکر می کنیم و آگاهی داریم. طبق روانشناسی فرویدی، این نوع حافظه به عنوان ذهن آگاه شناخته می شود. حافظه ذخیره شده در حافظه کوتاه مدت (STM) تقریباً 20 تا 30 ثانیه باقی می ماند و سپس در صورت فراموش نشدن به مرحله بعدی می رود که حافظه بلند مدت است. حافظه کوتاه مدت فقط می تواند تعداد کمی از آیتم ها را برای مدت زمان بسیار کوتاهی در خود نگه دارد. اطلاعات یا موارد را می توان از طریق فرآیندی که تمرین نامیده می شود از حافظه کوتاه مدت به حافظه بلند مدت منتقل کرد. نمونه ای از تمرین می تواند زمانی باشد که شخصی شماره تلفن را به اشتراک می گذارد و شما و شما مدام آن را با خود تکرار می کنید تا زمانی که چیزی مناسب برای یادداشت آن در جایی پیدا کنید. در طول این مدت،

 

 

  1. حافظه بلندمدت: طبق روانشناسی فرویدی، حافظه بلند مدت به ناخودآگاه یا پیش آگاهی مربوط می شود. در این مرحله فرآیند ذخیره سازی اطلاعات به صورت پیوسته صورت می گیرد. اطلاعاتی که در حافظه بلند مدت (LTM) ذخیره می شود ، معمولاً خارج از آگاهی ما باقی می ماند، اما می توان هر زمان که نیاز باشد به حافظه کاری بازگردانده می شود. حافظه‌های بلندمدت ظرفیت ذخیره‌سازی باورنکردنی دارند، مانند اینکه برخی از خاطرات در تمام طول عمر ما از زمان ایجاد آن‌ها در ذهن ما ذخیره می‌شوند. حافظه بلند مدت می تواند انواع مختلفی داشته باشد: 

     

      • حافظه اعلانی یا آشکار: این نوع حافظه در ذهن خودآگاه ذخیره می شود و نیاز به یادآوری آگاهانه دارد. حافظه صریح بیشتر به حافظه معنایی (مثلاً پایتخت فرانسه پاریس است که اطلاعات متنی است) و حافظه اپیزودیک که به شکل تجربیات شخصی است (مثال: من می‌توانم مونالیسا را ​​در حالی که در پاریس بودم ببینم) دسته‌بندی می‌شود.

     

     

      • حافظه رویه ای/ ضمنی: حافظه رویه ای یا ضمنی مبتنی بر ذخیره آگاهانه اطلاعات یا بازیابی اطلاعات نیست، اما ماهیت ضمنی دارد. این نوع حافظه برای کسب مهارت های حرکتی جدید مورد استفاده قرار می گیرد. برخی از مثال‌های حافظه ضمنی، یادگیری دوچرخه‌سواری است، زیرا فرد آگاهانه نحوه دوچرخه‌سواری را به خاطر نمی‌آورد، اما خود به خود اتفاق می‌افتد.

     

چگونه حافظه اطلاعات را سازماندهی می کند؟

حافظه اطلاعات مرتبط را از طریق فرآیندی به نام خوشه بندی به صورت گروه بندی می کند. خوشه‌بندی شامل دسته‌بندی یا گروه‌بندی اطلاعاتی است که از نظر ماهیت کاملاً مشابه هستند، زیرا سهولت در بازیابی و همچنین یادآوری اطلاعات را تسهیل می‌کند. روش دیگری که از طریق آن می توان اطلاعات را سازماندهی و فراخوانی کرد، مدل شبکه معنایی است . طبق این مدل، تجربیات خاصی باعث ایجاد خاطرات مرتبط یا مرتبط قبلی ما می شود. دیدن یک مکان خاص ممکن است باعث ایجاد خاطرات گذشته شود که باید با آن مکان مرتبط یا مرتبط باشند.

بدون نظر

پاسخ دهید