مسائل اساسی با رویکرد بالا به پایین در مدیریت تغییر
چندین متخصص مدیریت تغییر استدلال کرده اند که استراتژی پایین به بالا برای مدیریت تغییر نتایج موثری نسبت به استراتژی مدیریت تغییر از بالا به پایین دارد.
رویکرد بالا به پایین لزوماً شامل یک عنصر اجبار است و تصمیمات بدون دریافت هیچ ورودی از کارمندان به اجبار انجام می شود. رویکرد بالا به پایین شامل اجرای اجباری تغییر است و در کل فرآیند فرصتها برای جمعآوری اطلاعات در مورد انتظارات کارکنان، درخواست بازخورد و پیشنهادات آنها کاملاً نادیده گرفته میشود یا اصلاً اولویتی در نظر گرفته نمیشود. این امر باعث نارضایتی کارکنان به دلیل احساس نادیده گرفته شدن یا کم ارزش شدن می شود و ایده های به همان اندازه خوب کارمندان هرگز پخش نمی شود.
یک برنامه مدیریت تغییر موفق باید شامل مشارکت و مشارکت همه ذینفعان کلیدی در فرآیند کلی باشد و اهداف باید روشن شود، دلایل نیاز به اجرای برنامه تغییر و پیامدهای آن بر افراد به خوبی ابلاغ شود. ، بخش ها و همچنین سازمان به عنوان یک کل. بدون حمایت و مشارکت ذینفعان، برنامه ممکن است در معرض مقاومت یا مخالفت شدید، کاهش شدید سطح انگیزه و همچنین عملکرد کلی کارکنان قرار گیرد.
مسائل ارتباطی در رویکرد از بالا به پایین برای مدیریت تغییر: در مورد رویکرد بالا به پایین، رهبران کسب و کار نگران سه عنصر هستند که فقط با ارتباطات مرتبط هستند:
- برقراری ارتباط در مورد کارهایی که می خواهند مردم انجام ندهند.
- برقراری ارتباط با مردم در مورد آنچه که می خواهند مردم شروع به انجام آن کنند.
- برقراری ارتباط در مورد آنچه می خواهند مردم به انجام آن ادامه دهند.
در مورد رویکرد از بالا به پایین، مدیریت صرفاً نگران سه عنصر کلیدی ذکر شده در بالا است، بدون پرداختن به این موضوع که چرا یا هدف پشت اجرای تغییر وجود دارد. تبیین هدف یا مقاصد برای کارکنان، نیاز اصلی هر برنامه مدیریت تغییر برای کسب حمایت مطلوب از کارکنان و موفقیت برنامه کلی است.
با این حال، رویکرد از بالا به پایین به مدیریت تغییر تحت شرایط خاص به یک ضرورت تبدیل میشود، بهویژه در شرایط بحرانی که از مدیریت انتظار میرود تصمیمات سریع را اجرا کند و با اجرای یک تغییر سریع، نتایج سریع را ارائه دهد.
در سالهای اخیر، از آنجایی که کسبوکارها در حال تغییر سریع هستند و در سطح جهانی فعالیت میکنند، تغییری در مدیریت تکالیف مدیریت تغییر با تمرکز بیشتر بر برنامههای استراتژیک برای پیشبرد رشد سازمانی و استفاده از بازارهای جدید برای بهبود فرصتهای تجاری ایجاد شده است. رویکرد بالا به پایین برای مدیریت تغییر به دلیل پدرانه بودن بیش از حد مورد انتقاد قرار گرفته است و ارزشی را که یک کارمند می تواند به برنامه تغییر اضافه کند نادیده می گیرد.
رویکرد پایین به بالا میتواند برای سازمانهایی مفید باشد که هدفشان رشد پایدار است، میخواهند نوآور باشند و میخواهند برنامهای را با حمایت همه سهامداران کلیدی اجرا کنند.
رویکرد پایین به بالا اساساً احساس مسئولیت و مسئولیت پذیری را افزایش می دهد و ممکن است از نظر بهبود انگیزه افراد در موفقیت برنامه تغییر مفید باشد. با این حال، استراتژی های پایین به بالا زمان زیادی می برد و هرگز نمی توانند یک شبه اتفاق بیفتند. فرآیند مدیریت تغییر مستلزم برنامه ریزی دقیق، جمع آوری اطلاعات و بازخورد، مفهوم سازی یک برنامه و حصول اطمینان از اجرای موفقیت آمیز آن با دریافت حمایت مطلوب از همه ذینفعان کلیدی است.
از این رو، می توان نتیجه گرفت که با ارزیابی الزامات سازمانی موجود و اهدافی که باید محقق شوند، ممکن است در اجرای برنامه مدیریت تغییر، تعادل لازم باشد. برای اجرای تصمیمات سریعتر و در شرایط بحرانی، رویکرد از بالا به پایین ممکن است بهترین گزینه باشد، در حالی که برای فرآیند تصمیم گیری جمعی و درگیر کردن همه سهامداران کلیدی در اجرای برنامه، رویکرد پایین به بالا ممکن است موثر باشد.
بدون نظر