نوسانات به احتمال زیاد ثابت می ماند و تغییر نیز همینطور است. تلاطم بازار چالش هایی را برای اکثر مشاغل در سراسر جهان ایجاد کرده است. اما همچنین نقش مهمی در ظهور مشاغل جدید و غیر سنتی ایفا کرده است – مشاغلی که می دانند چگونه به سرعت به محیط در حال تغییر واکنش نشان دهند. کسب و کارهایی که توانایی تبدیل اطلاعات به بینش را دارند. کسب و کارها که چگونه در لبه هرج و مرج عمل کنند.
چابکی تجاری یک عامل اصلی تمایز است و اکثر شرکت ها موافق هستند که چابکی به آنها کمک می کند تا مخاطبان بیشتری را جذب کنند و درآمد بیشتری ایجاد کنند . با این حال، در همان زمان، آنها همچنین موافق هستند که برای پیش بینی تغییرات اساسی بازار به اندازه کافی چابک نبوده اند. در واقع، آنها در مورد چابکی آمادگی متفاوتی را تجربه می کنند.
چابکی تجاری یک مجموعه ذهنی است. این یک رفتار است. این روشی است که یک فرد یا سازمان در هر نقطه به یک محرک پاسخ می دهد. این توانایی احساس تغییر و تمایل به پاسخ به آن است. یک محرک می تواند مالی، تکنولوژیکی، اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی باشد. اگر مایل به حذف مقاومت در برابر تغییر هستید و آماده پاسخگویی به محرک های مختلف هستید، از اصول اولیه شروع کنید. در مقاله قبلی ، ویژگی هایی را که یک کسب و کار چابک نشان می دهد، مورد بحث قرار داده بودیم. در اینجا ما اصول اساسی را مطالعه می کنیم که یک سازمان به آن ویژگی ها دست می یابد . نگاهی بیاندازید:
-
مدیریت ناب – مدیریت سریع
بله، مدیریت ناب منجر به مدیریت سریع می شود. در محیط پرتلاطم کسب و کار امروز، کاهش موارد غیرضروری برای اطمینان از اجرای سریع مهم است. زنجیره فرماندهی باید کوتاهتر و ساده تر باشد تا تصمیمات به سرعت گرفته شوند. در اقتصاد دیجیتال، زمانی که سرعت نقش مهمی ایفا می کند، کسب و کارها باید مشکلات و زمان درگیر در فرآیند تایید را کاهش دهند.
آیا نمی دانید مدیریت ناب چیست؟ این است:
- حذف زباله
- انجام کارهای بیشتر با کمتر
- کوتاه کردن فرآیندهای کاری
- کاهش سطوح سلسله مراتبی
- حذف مراحلی که ارزش ایجاد نمی کنند
- تقویت پیشرفت روزانه
- دستیابی به کوچک
-
ایجاد تعادل بین پویایی و استانداردسازی در فرآیندهای کسب و کار
انعطاف پذیری یکی از مهمترین اصول چابکی سازمانی است. فرآیندهای کسب و کار باید به اندازه کافی ساده باشند تا در هر مرحله تغییرات را در خود جای دهند. با این حال، در عین حال، استانداردسازی ضروری است، زیرا به کارمندان اجازه میدهد تا بیدرنگ وارد یک عمل شوند، بدون اینکه زمان زیادی را صرف تفکر کنند. لازم نیست چرخ را هر بار که نیاز به استفاده از آن دارند دوباره اختراع کنند.
بنابراین، راه خروج چیست؟ استانداردسازی و پویایی، در چنین سناریویی، دست به دست هم می دهند. مثل این است که در میانه هرج و مرج و ثبات عمل کنید. و چگونه این کار انجام می شود؟ با تعریف فرآیندها به گونه ای که دامنه انعطاف پذیری داشته باشند! و این فقط زمانی اتفاق می افتد که فرآیندها ساده باشند. پیچیدگی فضایی برای پویایی ایجاد نمی کند. اما هیچ قانون سخت و سریعی وجود ندارد. آنچه برای یک شرکت مناسب است ممکن است برای شرکت دیگر مناسب نباشد. چگونگی تعادل بین سیالیت و استانداردسازی به طور کامل به اهداف یک سازمان، ماهیت کسب و کار و چالش هایی که با آن مواجه است بستگی دارد.
-
تیم های بین رشته ای
یک تیم بین رشته ای گروهی از متخصصان از رشته ها / حوزه های تخصصی مختلف است که در جهت یک هدف مشترک کار می کنند. این به کسبوکارها کمک میکند تا از مجموعههای مهارتی متعدد و حوزههای مختلف تخصص برای حل مشکلات پیچیده بهره ببرند. اگرچه این یک تلاش هماهنگ است، اما جریان آزاد ایده ها و اطلاعات را در میان اعضای تیم تشویق می کند.
سازمانهای بسیار چابک دارای تیمهای بینرشتهای متعددی هستند زیرا ارزش بیشتری برای عقل انسان قائل هستند. آنها کارکنان خود را به طوفان فکری، تولید ایده و کار روی آنها تشویق می کنند. آزمایش و اجرای سریالی یک فرهنگ است.
-
ادغام سازمان تفکر چابک در سطح وسیع
مردم عدم اطمینان را فراتر از کنترل خود می بینند و با تصور آن احساس وحشت می کنند. آنها را در موقعیتی قرار می دهد که تقریباً برای تصمیم گیری احساس فلج می کنند. و هنگامی که یک بحران اتفاق می افتد، به احتمال زیاد تسلیم می شوند. شرکت ها اغلب فراموش می کنند که تفکر چابک را در سطوح متوسط و پایین مدیریت یکپارچه کنند. چابکی مسئولیت مدیریت ارشد نیست. معرفی و ترویج فرهنگ چابکی در سراسر سازمان مهم است. این یک تلاش ترکیبی و اقدام جمعی است.
برای پاسخگویی موثر به تغییرات، مدیریت ارشد باید فرآیندی را در نظر بگیرد تا همه از بالا تا پایین بتوانند در آن مشارکت داشته باشند. در حین انجام این کار، مهم است که اجازه ندهید ارتباط قطع شود. در صورت امکان، چشم انداز را با کارمندان به اشتراک بگذارید. با این کار، آنها توجه بیشتری می کنند و همکاری کامل را گسترش می دهند.
-
تمرکززدایی/مدیریت مسطح
کارکردها و قدرت را از یک مرجع مرکزی پراکنده کنید. شرکت های متوسط تا بسیار چابک رویکردی نسبتاً مسطح دارند. آنها به مدیریت افقی اعتقاد دارند تا مدیریت عمودی. مسئولیتپذیری برای اجرای فرآیندها، انجام وظایف تجاری و قدرت تصمیمگیری در بین تیمها پراکنده است و به آنها اجازه میدهد به تنهایی مدیریت کنند. تمرکززدایی یا مدیریت مسطح با مشارکت گسترده کارکنان مرتبط است که منجر به مدیریت با نتایج می شود. تضمین می کند:
- تصمیم گیری سریع
- اجرای سریع
- کاهش تعارض
- افزایش بهره وری
- فرآیند هم افزایی تعامل
- مشارکت بیشتر کارکنان
- ظرفیت سازی در تمامی سطوح مدیریتی
-
توانایی شناسایی شکاف
چیزی که یک شرکت را از واکنش به تغییرات باز می دارد – ناتوانی کارکنان آن در مشارکت در فرآیند مدیریت تغییر است. مدیریت ارشد این واقعیت را نادیده می گیرد که کارکنان آماده تغییر طرز فکر و سازگاری با روندهای در حال تغییر نیستند. در چنین سناریویی، چابکی و چابکی چندان معنا ندارد.
برای ادغام چابکی به طور کامل، شناسایی شکاف در سطح ریشه ضروری است. قدرت واقعی در ترکیب یک طرز فکر چابک نهفته است. بله، همه چیز در ذهن است. از اینجا شروع می شود و به اینجا ختم می شود. کسب و کارها باید به خاطر داشته باشند که این یک فرآیند مستمر است.
نتیجهگیری: با توجه به عوامل بیشماری که به چابک شدن سازمانها کمک میکند، میتوان گفت که ذهنیت چابک بیش از هر ویژگی یا ویژگی دیگری مورد نیاز است. سازمان ها باید به طور استراتژیک آن را پیاده سازی کنند و در تمام فرآیندهای تجاری خود چابکی را نشان دهند. آنها نه تنها نیاز به مدیریت تغییر دارند، بلکه باید بر مدیریت تغییر تسلط پیدا کنند.
همچنین چابکی را نمی توان یک شبه به دست آورد. این کار از بالا تا پایین به زمان و تلاش کارکنان نیاز دارد. چابکی یک تحول استراتژیک است. در یک محیط تجاری بی ثبات، تنها عزم برای پاسخ به تغییر می تواند سازمان ها را در خط مقدم رقابت نگه دارد. و این همان چیزی است که باعث شده شرکت هایی مانند اپل، فیس بوک و گوگل از رقبای خود جلوتر باشند.
بدون نظر