هر زمان که وارد یک سوپر مارکت میشوید و چیزهایی مانند چاقو یا اسباببازی را برمیدارید، احتمالاً این کالا در چین تولید شده یا در مکزیک مونتاژ شده است. غلاف های قهوه را بردارید و خواهید دید که از آفریقا وارد شده اند. هنگام خرید لباس، به احتمال زیاد برچسب “ساخت چین” را مشاهده خواهید کرد.
همه ما می دانیم که تجارت بین المللی برای قرن ها مرسوم بوده است و همه تمدن ها تجارت خود را با سایر نقاط جهان انجام می دهند. نیاز به معامله به دلیل تفاوت در دسترس بودن منابع و مزیت نسبی وجود دارد. در شرایط کنونی که فناوری و نوآوری در همه زمینه ها مرزهای جهانی شدن را باز کرده است، هیچ کشوری نمی تواند منزوی بماند و خودکفا باشد.
تجارت بینالملل دارای تاریخچه غنی است که با جایگزینی سیستم مبادله کالا توسط مرکانتیلیسم در قرن 16 و 17 شروع شد. قرن هجدهم شاهد تغییر به سوی لیبرالیسم بود بود. در این دوره بود که آدام اسمیت، پدر علم اقتصاد، کتاب معروف «ثروت ملل» را در سال 1776 نوشت و در آن اهمیت تخصص در تولید را تعریف کرد و تجارت بینالمللی را در محدوده مذکور قرار داد. دیوید ریکاردو اصل مزیت نسبی را توسعه داد که حتی امروزه نیز صادق است.
همه این تفکرات و اصول اقتصادی بر سیاست های تجاری بین المللی هر کشور تأثیر گذاشته است. اگرچه در چند قرن اخیر، کشورها برای حرکت به سمت تجارت آزاد پیمانهای متعددی را منعقد کردهاند که در آن کشورها تعرفهای از نظر عوارض واردات وضع نمیکنند و اجازه میدهند تجارت کالا و خدمات آزادانه انجام شود.
آغاز قرن 19 شاهد حرکت به سمت حرفه ای گرایی بود که در پایان قرن کاهش یافت . در حدود سال 1913، کشورهای غربی می گویند که حرکت گسترده ای به سمت آزادی اقتصادی انجام شده است که در آن محدودیت های کمی از بین رفته و عوارض گمرکی در سراسر کشورها کاهش یافته است. همه ارزها آزادانه قابل تبدیل به طلا بودند که ارز پولی بین المللی مبادله بود. راه اندازی کسب و کار در هر جایی و یافتن شغل آسان بود و می توان گفت که در این دوره تجارت بین کشورها واقعاً آزاد بود.
جنگ جهانی اول کل مسیر تجارت جهانی را تغییر داد و کشورها با کنترل زمان جنگ دیوارهایی در اطراف خود ساختند. پس از جنگ جهانی، حدود پنج سال از برچیدن اقدامات زمان جنگ و بازگشت تجارت به حالت عادی گذشت. اما پس از آن رکود اقتصادی در سال 1920 تراز تجارت جهانی را مجدداً تغییر داد و بسیاری از کشورها به دلیل نوسانات پولی و کاهش ارزش خود شاهد تغییر شرایط بودند و فشارهای اقتصادی بر دولتهای مختلف برای اتخاذ مکانیسمهای حفاظتی با اتخاذ افزایش حقوق گمرکی و تعرفهها ایجاد شد.
نیاز به کاهش فشارهای شرایط اقتصادی و تسهیل تجارت بینالمللی بین کشورها باعث شد که کنفرانس جهانی اقتصاد در ماه مه 1927 توسط جامعه ملل تشکیل شود که در آن مهمترین کشورهای صنعتی در آن شرکت کردند و منجر به تنظیم موافقتنامه تجاری چندجانبه شد. این بعدها با موافقتنامه عمومی تعرفه ها و تجارت (GATT) در سال 1947 دنبال شد.
با این حال بار دیگر رکود در دهه 1930 رخ داد و اقتصاد همه کشورها را مختل کرد و منجر به افزایش عوارض واردات شد تا بتوان تعادل پرداخت ها و سهمیه های وارداتی یا محدودیت های کمی از جمله ممنوعیت واردات و صدور مجوز را حفظ کرد.
آهسته آهسته کشورها با این واقعیت آشنا شدند که مکتب فکری قدیمی دیگر عملی نخواهد شد و باید سیاست های تجارت بین المللی خود را به طور مستمر بازنگری کنند و این کارورزان منجر به موافقت همه کشورها برای هدایت آنها می شود. سازمان های بین المللی و موافقت نامه های تجاری از نظر تجارت بین المللی.
امروزه درک تجارت بین المللی و عوامل موثر بر تجارت جهانی بسیار بهتر درک شده است. زمینه بازارهای جهانی با درک و تئوری های توسعه یافته توسط اقتصاددانان بر اساس منابع طبیعی موجود در کشورهای مختلف هدایت شده است که به آنها مزیت نسبی، صرفه جویی در مقیاس تولید در مقیاس بزرگ، فناوری از نظر تجارت الکترونیک و همچنین عمر محصول می دهد. تغییرات چرخه هماهنگ با پیشرفت فناوری و همچنین ساختارهای بازار مالی.
برای متخصصانی که در سازمانها سمتهای مدیریتی یا رهبری را اشغال میکنند، درک پیشینه سیاستهای تجارت و اقتصادی بینالمللی ضروری میشود، زیرا زمینهای را برای سازمانهای تجاری ایجاد میکند تا مسیر خود را برای رشد منشور کنند .
بدون نظر