هر دانشجوی مدیریت و مدیر بازرگانی آینده بهتر است در مورد اینکه چگونه سازمان‌های خاصی رهبری برند را ایجاد می‌کنند و به رشد خود ادامه می‌دهند، مطالعه و درک کنند. برخی از نام‌های تجاری جهانی مانند اپل، سونی، ریباک، نایک، سامسونگ و شرکت‌هایی مانند دل، آی‌بی‌ام، اچ‌پی، زیراکس، جنرال الکتریک، موتورولا، بسیاری از شرکت‌های فناوری دیگر مانند مایکروسافت، گوگل، سان مایکروسیستمز، اوراکل را فراموش نکنید. و غیره تریل بلیزرها بوده اند و همچنان بر بازارهای جهانی تسلط دارند .

برای شما کاملاً طبیعی است که تعجب کنید که چه چیزی باعث می‌شود این سازمان‌ها در بازار انتخابی خود رهبر شوند و مهم‌تر از آن برند را رشد دهند و سازمان را نیز در یک دوره زمانی طولانی رشد دهند. تعداد کسب‌وکارهایی که در بازار بال و پر می‌کنند و سپس در عرض چند سال از بین می‌روند، بسیار بیشتر از کسب‌وکارهایی است که از قدرتی به قدرت دیگر رشد می‌کنند. این کاملاً درست است که این سازمان‌های بسیار موفق کارها را متفاوت از بقیه کسب‌وکارها انجام می‌دهند و از این رو بقا و رشد می‌کنند. آنها به دلیل متفاوت بودن در تمام جنبه های سبک مدیریتی، رویکردشان به کل کسب و کار از جمله محصول و خدمات، فرهنگ مدیریت، فرهنگ سازمانی، مدیریت و فرآیندها و سیستم های عملیاتی و غیره متمایز هستند.

روشی که آنها به منابع انسانی و استعداد و همچنین مدل کسب و کارشان نزدیک می شوند، به طور مشخص با بقیه متفاوت است. مهمتر از این، نحوه هماهنگی آنها با بازار، هوش بازار، تلاش آنها برای درک انتظارات مشتری و جلوتر از رقابت از نظر نوآوری محصول و با استفاده از فناوری و ایجاد ارزش پیشنهادی مشخص و برتر از رقابت، آنها را به برند تبدیل می کند. رهبران

سازمان‌هایی مانند گوگل، آی‌بی‌ام و غیره در مقایسه با جنرال الکتریک، زیراکس و سایرین سازمان‌های نسبتاً جوانی هستند. چیزی که در بین همه این رهبران بسیار مشهود و مشترک است، رویکرد و فرهنگ آنها در توسعه منابع انسانی است. این سازمان ها خدمات مشتری و نوآوری محصول را به عنوان محرک های کلیدی پیشنهاد ارزش خود به مشتریان خود دنبال می کنند. کل سازمان ها در این موارد حساس شده و فرهنگی را ترویج می کنند که روحیه کارآفرینی و نگرش مشتری پسند را از تک تک کارکنان سازمان خود تشویق می کند. این سازمان ها به جذب استعدادهای جوان و سرمایه گذاری روی آنها از طریق آموزش های سفارشی برای قالب گیری آنها در سبک تفکر سازمانی و متعلق به فرهنگ سازمان معروف هستند. در عین حال، برای ترویج نوآوری محصول، آنها کارمندان را تشویق می کنند تا آزمایش کنند و خارج از چارچوب فکر کنند. به دلیل جسارت و ریسک کردن، کارکنان تنبیه نمی شوند، بلکه تشویق و حمایت می شوند. در طی یک دوره زمانی، آنها برنامه های آموزشی و همچنین فرهنگی را توسعه می دهند که منجر به جذب استعدادهای خلاق می شود. با مجموعه استعدادهای مناسب، نوآوری محصول و نوآوری استراتژی کسب و کار به طور خودکار شروع می شود.

اگر نگرش و تفکر مدیریت این سازمان های موفق را مشاهده کنید، آن رگه ای از خلاقیت، هوش، رهبری پویا، چشم انداز کارآفرینی، عطش برتری در حوزه انتخابی خود و مجموعه ای واضح از ارزش ها و اصول را خواهید دید که بخشی از آن را تشکیل می دهد. از فلسفه و چشم انداز راهنما برای سازمان های خود. این رهبران با تمرکز و برتری در زمینه انتخابی خود پیشرفت می کنند. وقتی نوبت به مشتریانشان می‌رسد، آن‌ها سنگ تمام نمی‌گذارند تا اطمینان حاصل کنند که ارزش پیشنهادی آن‌ها به طور مداوم برتر است و برای مشتریان چاره‌ای جز ادعای صمیمانه وفاداری خود باقی نمی‌گذارد.

بدون نظر

پاسخ دهید