در صنعت IT (فناوری اطلاعات)، معمولاً سازمانها برای ترکیب و ادغام تمام عملکردهای مرتبط با توسعه و عرضه محصولات به بازار مشکل دارند. به عنوان مثال، معمولاً مدیر مالی میگوید که بخش بازاریابی بیش از حد هزینه میکند، بخش فناوری میگوید که برای توسعه محصولات جدید که متمرکز بر بازار هستند به هوش بازار بهتری نیاز دارند، و بخش بازاریابی میگوید که تیم توسعه باید بیشتر کار کند. مشتری مداری
به عبارت دیگر، این شرکت مانند یک ارکستر است که در آن هر نوازنده آهنگ های خود را بدون هماهنگی و ادغام می نوازد. و نتیجه این است که به جای موسیقی نویز می گیریم. معمولاً مدیر عامل یا رئیس شرکت های نرم افزاری در چنین موقعیتی قرار می گیرند که دخالت مستقیم آنها را تضمین می کند. در بسیاری از موارد، مدیر عامل یا رئیس جمهور به دلیل زمان و محدودیت های دیگر نمی توانند انگشتان خود را در همه کیک ها قرار دهند.
راه حل در چنین حالتی استخدام یک مدیر محصول است که بتواند چشم و گوش مدیرعامل در تمام بخش ها باشد و اطمینان حاصل کند که همه آنها با هم در جهت یک هدف مشترک کار می کنند. نکته در اینجا این است که مدیر محصول می تواند به تمام بخش ها و همچنین به بازار گوش دهد و از این طریق اطمینان حاصل کند که شرکت در رویکرد خود بر بازار متمرکز است و بازار را حس می کند. مدیر محصول اطمینان میدهد که بازاریابی میداند چگونه هزینهها را کاهش دهد، امور مالی میداند بهترین راه برای رسیدن به نقطه سر به سر، فنآوری میداند چه چیزی میفروشد، و در نهایت تیمهای توسعه زمان واقعی برنامهریزیها را به بازار میدانند تا هیچ تاخیری وجود نداشته باشد. به این ترتیب می توان از افزایش هزینه ها نیز جلوگیری کرد. از این رو، شرکتهای فناوری اطلاعات و بهویژه آنهایی که محصولات را بهعنوان پایه اصلی خود دارند، اگر نقش یک مدیر محصول را ایجاد کنند و متخصصی را برای این منظور استخدام کنند، میتوانند به خوبی عمل کنند.
نمونههای مایکروسافت و گوگل تا آنجا که به شرکتهای فناوری اطلاعات محصول محور مربوط میشوند، نمونهای از این موارد هستند. در هند، شرکت نرمافزار مالی، Oracle Financial Solutions (یا راهحلهای سابق i-flex) یکی از شرکتهایی است که موفق شده است کلیشه شرکتهای هندی را که فقط در تعمیر و نگهداری و خدمات به جای توسعه محصول خوب هستند، سرپیچی کند. هر سه مثال ذکر شده در اینجا دارای مدیران محصول شایسته و کارآمدی هستند که الزامات همه بخشها را ترکیب میکنند و چیزی شبیه به یک استراتژی منسجم و منسجم برای بازاریابی محصولات تولید میکنند. از سوی دیگر، اگرچه Infosys پیشرو در صنعت فناوری اطلاعات است، محصول آن برای صنعت بانکداری، Finacle، این کار را به خوبی انجام نداد زیرا این شرکت قادر به تغییر جهت خود به یک نهاد محصول محور به طور کامل نبود. البته، مدل کسب و کار Infosys بسیار قوی است و این شرکت از شهرت خوبی برخوردار است. نکته اینجاست که توسعه محصول یک بازی کاملاً جدید با توپ است و چیزی که شرکتهای هندی هنوز به طور کامل بر آن مسلط نشدهاند.
در نتیجه، شرکتهای فناوری اطلاعات به همان شیوهای که به وظایف مدیریت و امور مالی نیاز دارند، به مدیران محصول نیاز دارند. به عبارت دیگر، آنها نمی توانند بدون مدیریت محصول در شرایط فعلی بازار که گردش سریع ایده ها و محصولات وجود دارد و منسوخ شدن امری عادی است، کار کنند. از این رو، برای شرکت های فناوری اطلاعات عاقلانه است که نقش یک مدیر محصول را ایجاد کنند که بتواند کل چرخه عمر محصول را یکپارچه کند و اطمینان حاصل کند که آنها با هم در انسجام کار می کنند.
بدون نظر