نقش کاتالیزورها در تغییر سازمانی
سایر مقالات این مجموعه در مورد مدیریت تغییر، الزامات تجاری برای تغییر و همچنین موانع مختلف تغییر را که از مقاومت های داخلی و خارجی ناشی می شود، فهرست کرده اند. در این مقاله به بررسی سمت دیگر محرک تغییر می پردازیم و آن مربوط به نقش افرادی است که می توانند به عنوان کاتالیزور در ایجاد تغییر عمل کنند.
هر سازمانی دارای عملکرد بالا و کسانی است که ثابت هستند و همچنین کسانی که انتهای نمودار عملکرد را تشکیل می دهند. اگرچه لزوماً اینطور نیست که بهترین عملکردها کسانی باشند که باید تغییر ایجاد کنند، اما بیشتر اوقات اینطور است. با این حال، ممکن است مرواریدهایی نیز در انتظار کشف باشند.
نکته گستردهتری که ما به آن اشاره میکنیم این است که مدیریت و بخش منابع انسانی باید برنامهای ایجاد کنند که «عوامل تغییر» بالقوه را که میتوانند بهعنوان کاتالیزور برای ابتکارات تغییری که مدیریت ممکن است در حال برنامهریزی است، شناسایی کند.
بیشتر سازمانها فهرستی از کارمندانی دارند که آنها را «پتانسیلهای بالا» یا «ردیابهای سریع» میدانند که نشان میدهد افراد موجود در این فهرستها برای موقعیتهای بالاتر علامتگذاری میشوند و بر این اساس مرتب شدهاند. علاوه بر آن، مدیریت به همراه بخش منابع انسانی میتوانند فهرستی از افرادی که در نقشهای خود ابتکار عمل میکنند و صرفاً به انجام وظایف محولهشان بسنده نمیکنند، بلکه در تلاش برای ایدهها و مفاهیم جدید فعال هستند، تهیه کنند. این افراد برای هر سازمانی دارایی هستند و مدیریت باید این افراد را شناسایی کند و آنها را گرد هم آورد تا درباره ابتکارات جدید و چگونگی موفقیت بیشتر سازمان به طوفان فکری بپردازند.
ویژگی هایی که در چنین کاتالیزورهای تغییری مورد نیاز است عبارتند از: بی حوصلگی نسبت به وضعیت موجود، تفکر خارج از چارچوب، دیدگاه متفاوت نسبت به سایرین در مورد استراتژی هایی که شرکت دنبال می کند و غیره. منظور ما این است که ممکن است کارکنانی در همه سطوح وجود داشته باشند که به آنها فرصت تغییر پارادایم موجود داده شود، ممکن است به خوبی به عنوان ستاره های مورد نیاز شرکت تبدیل شوند. و هنگامی که نیاز به تغییر وجود دارد، چنین افرادی به دارایی هایی تبدیل می شوند که شرکت در تمام مدت آن را کمتر از ارزش گذاری کرده بود.
نکته در مورد کاتالیزورهای ابتکارات تغییر این است که آنها دارای ویژگی های شخصی مورد نیاز برای ایجاد انگیزه و الهام بخشیدن به دیگران برای پیروی از آنها هستند . نکته کلیدی در اینجا این است که تا آنجا که به رهبری از جبهه مربوط می شود، افراد توانمند و رهبر خواهند بود. بعلاوه، آنها با نگرش عفونی خود نسبت به تغییر قادر خواهند بود کسانی را که نسبت به ابتکارات تغییر شک دارند متقاعد کنند.
از این رو، سازمانها باید در سیستم رتبهبندی کارکنان خود تجدید نظر کنند و بخش عامل تغییر را در آن لحاظ کنند و شاید در تعیین درجه کلی کارکنان، وزن بیشتری به آن اختصاص دهند. اگرچه این امر چیزی را از کارمندانی که کوشا هستند و نتیجه می دهند کم نمی کند، ابتکارات تغییر را می توان تنها با روشی جدید از تفکر هدایت کرد و از این رو تفکر غیر خطی باید تشویق شود.
بدون نظر