رونق دات کام و نشاط غیرمنطقی
برای کسانی که حرفه خود را در اواخر دهه 1990 و اوایل دهه 2000 شروع کردند، رونق Dotcom را به یاد می آورند، زمانی که انتظار می رفت تجارت مبتنی بر اینترنت و نرم افزار باعث رشد اقتصادی آینده در ایالات متحده و سایر نقاط شود. این رونق به این دلیل نامگذاری شد که شرکتهایی با آدرس .com رشد بالا و درآمدهای بیپایانی را پیشبینی میکردند، این رونق باعث ایجاد جنون در سرمایهگذاری خطرپذیر در این شرکتها شد. با این حال، رونق به زودی از بین رفت و در پی آن، مجموعهای از شرکتهای شکست خورده، کارآفرینانی که ورشکست شدند و سرمایهداران ریسکپذیر که گاهی اوقات از پول خود متحمل زیان هنگفتی شدند، بهجا گذاشت. اگر از این رونق و رکود متعاقب آن درسی بود، آن این است که شور و نشاط غیرمنطقی در اقتصادها باید با تفکر منطقی و خونسرد در جایی که مردم تحت تأثیر امور گذرا و موقت نیستند، تعدیل شود.
تاریخ دوباره تکرار می شود
با این حال، ماهیت بازارها و اقتصادها به گونه ای است که به ندرت از تاریخ درس گرفته می شود و در عرض چند سال، رونق دیگری در اقتصاد ایالات متحده آغاز شد، جایی که سرمایه گذاران خطرپذیر دوباره شروع به تأمین مالی کارآفرینان با تجربه کم یا بدون تجربه در اداره کردند. شرکت ها قبل از اینکه ادامه دهیم، میخواهیم روشن کنیم که ما فی نفسه مخالف سرمایهگذاری در استارتآپها یا تأمین مالی ایدههای درخشان نیستیم.
در واقع، ماهیت سرمایه داری به گونه ای است که نوآوری مخرب و تخریب خلاق یک هنجار است. با این حال، چیزی که ما با آن مخالفیم، چرخههای سرمایهگذاری انبوه شیدایی است که در آن غیرمنطقیها فراگیر میشوند و VCها شروع به سرازیر شدن پول در شرکتهایی میکنند که اساساً برنامههای تجاری قوی ندارند. بنابراین، آنچه ما نسبت به آن هشدار میدهیم، نشاط غیرمنطقی و سرمایهگذاری غیرمنطقی است.
آیا VC ها منطقی هستند؟
به خوبی ممکن است بپرسید، چرا VC هایی که پیشکسوتان صنعت با چندین دهه تجربه در سرمایه گذاری و تامین مالی استارت آپ ها هستند، اشتباه می کنند؟ علاوه بر این، چرا آنها می خواهند بد سرمایه گذاری کنند و حتی بدتر ضرر کنند؟ پاسخ به این سؤالات در مکانیک سرمایه جهانی نهفته است که در آن «پول آسان» و «نقدینگی بالا» به این معنی است که پول باید به جایی برود و این جایی است که گاهی اوقات VC ها تمایل به نمایش انبوهی غیرمنطقی دارند. علاوه بر این، با توجه به این واقعیت که بازدهی بیکار نگه داشتن پول کمتر است و هزینه های فرصت بیشتر است، منطقی است که این VC ها به دنبال سرمایه گذاری در شرکت هایی باشند که وعده بازدهی را حتی بر روی کاغذ می دهند. به همین دلیل است که حملات دوره ای جنون بازار مشاهده می شود که در آن حتی مورد احترام ترین و باتجربه ترین VC ها نیز تمایل به اشتباه دارند.
به دنبال سرمایه گذاری های ارزشی باشید
البته، این به این معنا نیست که VCها برای هر کارآفرینی که بیصدا میشود، سرمایهگذاری میکنند. در واقع، تحقیقات نشان داده است که از میان صدها متقاضی برای دریافت بودجه، تعداد انگشت شماری در نهایت تامین مالی می شوند به این معنی که رقابت شدید است. بنابراین، از این نتیجه می شود که VC ها همیشه به دنبال فرصت ها هستند زیرا می خواهند در شرکت هایی با آینده روشن سرمایه گذاری کنند. با توجه به اینکه آنها مجبورند روزانه با «ایدههای ناخواسته» سر و کار داشته باشند، معمولاً آنچه را که مدلهای سرمایهگذاری آنها پیشنهاد میکند که سودآور است، به حساب نمیآورند.
یک مثال اخیر
یک نمونه اخیر، پورتال تجارت الکترونیک هند Flipkart است که یک میلیارد دلار سرمایه از خارج دریافت می کند. در حالی که بسیاری از کسانی هستند که میپرسند آیا Flipkart میتواند چنین سرمایهگذاریهای هنگفتی را توجیه کند، دیگرانی نیز هستند که معتقدند با توجه به بازار نسبتاً ضعیف تأمین مالی در سالهای اخیر، این شرکت دارای یک مدل تجاری قوی است و از این رو، میتوان به آن اعتماد کرد. نکته کلیدی از این مثال این است که ما بر این عقیده هستیم که چنین معاملاتی باید بر اساس ارزش گذاری های منطقی و منطقی باشد و نه به این دلیل که VC ها پولی برای صرفه جویی دارند یا اینکه آینده در بازارهای نوظهور نهفته است. در نتیجه، تا زمانی که پولی برای سرمایه گذاری وجود داشته باشد، VC ها وجود خواهند داشت و تا زمانی که VC ها وجود دارند، کارآفرینانی نیز به دنبال تامین مالی هستند. از این رو،
بدون نظر