حاکمیت شرکتی هنر هدایت و کنترل سازمان از طریق ایجاد تعادل بین نیازهای ذینفعان مختلف است. این اغلب شامل حل تضاد منافع بین ذینفعان مختلف و حصول اطمینان از اینکه سازمان به خوبی مدیریت می شود به این معنی که فرآیندها، رویه ها و خط مشی ها بر اساس اصول شفافیت و مسئولیت پذیری اجرا می شوند، می باشد.

هرگاه صحبت از حاکمیت شرکتی می شود، باید در نظر داشت که سازمان ها در قبال سهامداران و ذینفعان خود وظایف و مسئولیت هایی دارند و از این رو باید بر اساس قانون و با در نظر گرفتن منافع ذینفعان و سهامداران اداره شوند.

جنبه بعدی حاکمیت شرکتی این است که در هنگام هدایت، مدیریت و کنترل سازمان ها باید از مفهوم کارایی اقتصادی پیروی کرد. به عنوان مثال، این واقعیت است که شرکت ها برای کسب سود وجود دارند و بنابراین سودآوری و تولید درآمد باید هدفی باشد که شرکت ها باید برای آن تلاش کنند.

البته این بدان معنا نیست که شرکت‌ها می‌توانند در جستجوی سود و قدرت خود کوتاه بیایند و از این رو با توجه به اصول پاراگراف قبل، حاکمیت شرکتی به این معنی است که یک شرکت باید برای درآمدزایی و کسب سود به صورت شفاف و پاسخگو تلاش کند. شیوه. این بدان معناست که نحوه مدیریت و هدایت شرکت ها باید مطابق با هنجارها و رویه های استانداردی باشد که در مورد رفتار اخلاقی و هنجاری اعمال می شود.

حاکمیت شرکتی در حدود یک دهه گذشته به دنبال موجی از رسوایی هایی که شرکت هایی مانند انرون را فرا گرفت و به دلیل سوءمدیریت منجر به سقوط آنها شد، در اخبار بوده است. این امر باعث شد که تنظیم کننده ها در سراسر جهان اقدامات و قوانین مختلفی را برای مهار رفتار غیرمسئولانه شرکتی که چشم انداز شرکت ها را خدشه دار می کند و به سهامداران و ذینفعان آنها آسیب می رساند، اجرا کنند.

اقداماتی مانند Sarbanes Oxley برای اعمال نظارت بیشتر بر شرکت‌ها و اطمینان از اینکه آنها در تعقیب بی‌امان سود خود بیش از حد خود را زیر پا نمی‌گذارند تصویب شد. در واقع، می توان گفت که شکست انرون زنگ خطری برای شرکت های آمریکایی بود تا خانه خود را نظم دهند. مایه تاسف است که برخی از درس های آموخته شده در سال های اولیه دهه گذشته فراموش شد که منجر به سوء استفاده فاحش از قدرت شرکت ها در آستانه بحران مالی جهانی شد.

به طور کلی می توان گفت که حاکمیت شرکتی شامل اصول حقوق و رفتار عادلانه سهامداران و سهامداران و پیروی از رفتار تجاری اخلاقی همراه با رعایت صداقت است.

حاکمیت شرکتی خوب به این معنی است که فرآیندهای افشا و شفافیت به گونه ای دنبال شود که به رگولاتورها و سهامداران و همچنین عموم مردم اطلاعات دقیق و دقیق در مورد جنبه های مالی، عملیاتی و سایر جنبه های شرکت ارائه شود. همانطور که در جای دیگر این مقاله ذکر شد، حاکمیت شرکتی اصطلاحی است که به بسیاری از چیزها اشاره می کند و نکته اصلی برای حاکمیت شرکتی خوب، هدف دوگانه دنبال کردن سود و انجام آن به شیوه ای شفاف و پاسخگو است.

مقالات بعدی در این ماژول خوانندگان را با جنبه‌های مختلف حاکمیت شرکتی آشنا می‌کند و شامل بحثی در مورد این است که چرا بحران مالی جهانی نشان‌دهنده بحران سرمایه‌داری است که با حاکمیت شرکتی ضعیف مشخص می‌شود.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

14 − هفت =