موضوع رسوایی وایرکارد چیست و چرا این یک فراخوان بیداری برای افشاگران است
هرکسی که در چند سال گذشته اخبار مالی و تجاری را دنبال کرده باشد، احتمالاً در مورد Wirecard، شرکت پرداخت آلمانی درگیر که مجبور به اعلام ورشکستگی پس از کلاهبرداریهای جدی و بزرگ بود، شنیده است که منجر به دستگیریهای زیادی و متعاقب آن ورشکستگی شرکت شد. .
در واقع، رسوایی Wirecard نظام مالی، تجاری و سیاسی آلمان را تا حدی به لرزه درآورد که به شکست انرون که در اوایل دهه 2000 در ایالات متحده رخ داد، تشبیه شد.
رسوایی Wirecard یک مورد کلاسیک از غرور و تباهی در بالاترین سطوح شرکت در معاملات تجاری مشکوک و همچنین با آگاهی کامل از بالاترین سطح است.
در این زمینه، شایان ذکر است که رسوایی Wirecard همچنین درسی برای تنظیمکنندهها و افشاگرانی است که اغلب برای افشای و گزارش تقلبهای موجود در محل کار خود ریسکهای شخصی بزرگی را انجام میدهند.
علاوه بر این، نحوه برخورد Wirecard با افشاگران خود با انکار اتهامات، سپس حمله به تمامیت دومی، و بدتر از آن، ارعاب آنها، امری غیرقابل قبول است.
چگونه افشاگر در وایرکارد و فایننشال تایمز کلاهبرداری را کشف کرد
افشاگران افرادی هستند که شجاعت کافی برای گزارش کلاهبرداری در محل کار خود را دارند و از این رو باید با احترام و مراقبت مناسب با آنها رفتار شود.
این به سادگی برای شرکت ها انجام نمی شود که آنها را سرزنش کنند یا در غیر این صورت آنها و شکایات آنها را نادیده بگیرند و در این روند، شجاعت و اعتماد به نفس آنها را تضعیف کنند.
این همان چیزی است که دقیقاً در مورد Wirecard اتفاق افتاد، که در نهایت افشاگر را مجبور کرد با یافته های خود در مورد کلاهبرداری در Wirecard به نشریه تجاری برتر، Financial Times یا FT مراجعه کند. FT، وظیفه تعیین خبرنگاران و کارشناسان در مورد این پرونده را بر عهده گرفت و تنها پس از تحقیقات مداوم توسط آنها بود که رگولاتورهای آلمانی از تقلب در Wirecard که منجر به مرگ آن شد، مطلع شدند.
در حالی که رفتار وایرکارد با افشاگر به اندازه کافی مذموم بود، اما با حمله به فایننشال تایمز و کارکنان آن که درگیر این پرونده بودند، از تمام مرزهای محدودیت نیز فراتر رفت.
مایه مباهات افشاگر و این نشریه است که Wirecard در نهایت به خاطر قصور جدی مقصر شناخته شد و سران در میان مدیران ارشد آن و همچنین ورشکستگی اعلام شدند. با این حال، این یک واقعیت است که افشاگران ریسک می کنند.
چرا افشاگران برای جامعه حیاتی هستند و چگونه باید از آنها محافظت کنیم
اگر کتابهای درسی کسبوکار و مدیریت را مرور کنید، افشاگران و نقش آنها در دنیای شرکتهای مدرن اغلب به عنوان یک فکر بعدی تلقی میشود و در این متون چند صفحه بحث میشود.
با این حال، این بحث ما این است که زمان آن فرا رسیده است که دنیای شرکتها و قانونگذاران و همچنین عموم مردم خواستار تغییر در نحوه برخورد با افشاگران شوند.
به عنوان مثال، از رسوایی های متعدد شرکتی در چند دهه اخیر واضح است که کلاهبرداری های جدی اغلب برای دنیای بیرونی نامرئی هستند و بسیاری از شرکت های برجسته بلو چیپ اغلب تصویری زیبا از تجارت خود ارائه می دهند، در حالی که در واقعیت، آنها در گردن هستند. مشکل عمیق به دلیل اشتباهات
اینجاست که خودی ها و دانش و سوء ظن آنها در مورد کلاهبرداری ارزشمند است زیرا آنها به اطلاعاتی دسترسی دارند که اغلب به طور هدفمند از دنیای خارج پنهان است.
بنابراین، افشاگران نقش مهم و حیاتی در اکوسیستم شرکتی معاصر ایفا میکنند و بنابراین، شرکتها و تنظیمکنندهها باید کدهای رفتاری در برخورد با چنین افرادی داشته باشند.
همچنین ناگفته نماند که برای اطمینان از امنیت شخصی به افشاگران نیاز است که کمک، حمایت و حمایت قانونی و سایر اشکال ارائه شود.
روشی که Infosys به شکایات افشاگران رسیدگی میکند، چیزهای زیادی را به دنبال دارد
در مواقعی که بسیاری از شرکتها در جنبههای حاکمیت شرکتی دچار کمبود شدهاند و در برخی از این موارد، خود هیئتمدیره نادرست عمل کردهاند. این بیشتر دلیلی است که قانونگذاران و قانونگذاران برای رسیدگی به نحوه برخورد شرکت ها با افشاگران، قوانینی را پیش نویس کنند.
به عنوان مثال، در مورد غول نرمافزار هند، Infosys، افشاگران ابتدا اخراج شدند و سپس به آنها خندیدند، و تنها پس از آن بود که آنها علاوه بر قرار دادن ناشناس حقایق، به مطبوعات و همچنین بورسها رفتند. وب سایت هایی را انتخاب کنید که Infosys و تنظیم کننده ها شروع به فعالیت کردند.
این دوباره نمونه ای از نحوه رسیدگی نکردن به شکایات افشاگران است. علاوه بر این، این یک واقعیت غم انگیز است که بر خلاف مورد Wirecard، هیچ آسیب قابل توجهی به Infosys یا رهبری ارشد آن از قسمت وارد نشد.
این به خوبی درباره شرکت هند صحبت می کند که افشاگران به جای افرادی شجاع که همه چیز را برای گزارش کلاهبرداری به خطر می اندازند، به عنوان عوامل تحریک کننده و مزاحم در نظر گرفته می شوند.
بیشتر زمانی که بسیاری از افشاگران اغلب بین احساس وفاداری خود به کارفرمایان خود و تمایل اخلاقی برای کشف و شکایت از تقلب ها و تخلفات در محل کار احساس می کنند.
حرکت بر خلاف وضعیت موجود
در نهایت، آنچه که پروندههای Wirecard و Infosys آشکار میکنند، بیاعتمادی عمیق به هر کسی است که جرأت میکند برخلاف وضعیت موجود در شرکتها حرکت کند و این چیزی است که رهبران کسبوکار و سایر رویاپردازان باید به آن بپردازند.
هنگامی که چنین اتهاماتی علیه رهبری بسیار بالا مطرح می شود، بیشتر می شود، زیرا از چنین رهبرانی انتظار می رود که الگو باشند.
علاوه بر این، افشاگران اغلب از انحلال کل شرکتها جلوگیری میکنند، زیرا تنظیمکنندههایی که به موقع عمل میکنند، اغلب وضعیت را نجات میدهند و از فروپاشی شرکتها جلوگیری میکنند.
بدون نظر