لابی چیست و لابی ها چه می کنند؟
ما اغلب در مورد اصطلاحات، لابی گری و لابی گری می خوانیم که در رسانه های جریان اصلی و مطبوعات تجاری استفاده می شود. بسیاری از ما همچنین می خوانیم که چگونه لابی ها بر نتیجه یک سیاست خاص تأثیر گذاشته اند یا چگونه موفق شده اند قانونگذاران و نمایندگان منتخب را متقاعد کنند تا قوانین مطلوب را تصویب کنند.
بنابراین، لابی گری چه می کند و چه کسانی لابی گر هستند و چگونه کار می کنند؟ پاسخ به این سؤالات را می توان در نحوه عملکرد دولت در دموکراسی های سراسر جهان یافت. به عنوان مثال، اغلب دولت ها مایل به تصویب قوانینی هستند که صنایع خاصی را تنظیم می کند یا می خواهند پیش نویس قوانین مربوط به تجارت و اقتصاد را تهیه کنند.
هنگامی که این اتفاق می افتد، تعداد زیادی از مشاغل و اقتصادی وجود دارد که نباید سهامداران اجتماعی و جامعه مدنی را که تحت تأثیر چنین قوانینی قرار دارند و خواهان نتیجه مطلوب برای منافع خود هستند، کنار گذاشت.
مثلاً بگویید دولت می خواهد دخانیات یا رسانه ها یا صنایع فناوری را تنظیم کند. ممکن است بخواهد قانونی تصویب کند که برخی از محصولات تنباکو را غیرقانونی کند، شرکت های رسانه ای را در محدوده مقررات خود قرار دهد، یا اطمینان حاصل کند که شرکت های فناوری از هنجارهای جدید پیروی می کنند.
در تمام این موارد، ذینفعان متاثر که شرکتهای دخانیات، خانههای رسانهای و شرکتهای فناوری هستند، میخواهند اطمینان حاصل کنند که قوانین تصویب شده توسط دولت به منافع تجاری آنها لطمه نمیزند.
لابی گری چگونه کار می کند؟
بنابراین، برای رسیدن به این هدف، لابیگرانی را به کار میگیرند که وظیفهشان این است که با توصیهها و زبان موافق در قوانین، از دولت درخواست کنند و همچنین قانونگذاران را به هدف خود متقاعد کنند .
این امر مستلزم رایزنیها و تماسهای گسترده با قانونگذاران است و از این رو، اینجاست که لابیگران حرفهای با شبکه تماسها و شبکه گسترده ارتباطات خود میتوانند به چنین شرکتهایی کمک کنند.
لابیگران از طریق لابی کردن قانونگذاران و ملاقات با آنها و همچنین از طریق مجموعهای از کنفرانسها و سایر روشهای متقاعدسازی و نفوذ، میتوانند در واقع به مشتریان خود در حفاظت از منافع تجاری خود کمک کنند.
از این رو، لابی گری جزئی از هر دموکراسی است و به ویژه هنگامی که چنین دموکراسی هایی از بازار آزاد و اشکال سرمایه داری نظام های اقتصادی پیروی می کنند.
به عبارت دیگر، لابیها به دلیل کسبوکارهایی وجود دارند که منافع آنها باید ترویج و حمایت شود و به این دلیل که چنین جنبههایی را میتوان در دموکراسیهایی انجام داد که در آن قانونگذاران قوانین و سایر روشهای تنظیمی را تصویب میکنند که منحصر به دموکراسیهای بازار آزاد است.
برخی انتقادات از لابی گری و لابی ها
همچنین در زمانهای اخیر لابیگری به دلیل این واقعیت که کسبوکارها و شرکتهای بزرگ در اکثر دموکراسیهای پیشرفته و توسعهیافته بازار آزاد دامنه نفوذ خود را به حدی گسترش دادهاند که « دولت » را در اختیار دارند، مورد انتقاد قرار گرفته است. در جیبشان .»
در واقع، در ایالات متحده، قدرت لابیها به حدی است که حتی زمانی که قوانین مترقی و مردم پسند تصویب میشود، اغلب این اتفاق میافتد که چنین قوانینی مطابق با لابیگران و منافع مشتریان آنها تهیه میشود نه حاوی زبانی که باعث ارتقای جامعه شود. رفاه.
به عنوان مثال، حتی قانون بسیار مشهور مراقبت مقرون به صرفه یا اوباماکر که مربوط به بیمه درمانی است، تنها پس از درج شرایط و ضوابط لابی های بهداشتی و درمانی که برای آنها مطلوب است، تصویب شد.
واقعاً طعنه آمیز است که این اوباماکر که قرار بود به فقرا و نیازمندان کمک کند، تدارکاتی داشت که به جای اینکه کاملاً مردم پسند باشد، با منافع تجاری سازگار بود. این نشاندهنده قدرت لابیها و لابیگری در ایالات متحده است، جایی که کنگره و سنا نمیتوانند قوانینی را بدون اظهار نظر لابیگران تصویب کنند.
چرا لابی گری در دموکراسی های بازار آزاد ضروری است؟
از سوی دیگر، لابی کردن نیز یک مکانیسم و روش بسیار مورد نیاز است که رابط بین دولت و تجارت را هموار می کند.
در واقع، بدون لابی کردن، «گفتگوی ناشنوایان» وجود خواهد داشت که در آن دولت و دنیای کسب و کار در درون خود بدون هیچ گفتگوی معناداری صحبت می کنند.
به همین دلیل است که لابیها و لابیگریها در ایالات متحده و اروپا معمولاً مورد تحمل و حمایت قانونگذاران قرار میگیرند. همچنین به هر دو صورت کار میکند زیرا کسبوکارها کمپینهای انتخاباتی قانونگذاران و نمایندگان منتخب را تامین مالی میکنند که به نوبه خود با تصویب قوانین و مقرراتی که به نفع اولیها است، لطف خود را برمیگردانند.
در واقع، تا زمانی که دموکراسیها از بازار آزاد و نظامهای سرمایهداری پیروی میکنند، همیشه لابیها و لابیهایی وجود خواهند داشت که مشتریان آنها برای اطمینان از محافظت از منافع تجاریشان «ارزش دلاری» را پرداخت میکنند.
علاوه بر این، همانطور که قبلاً ذکر شد، چنین سیستمهایی به تبادل معنیدار بین دولت و دنیای تجارت نیز نیاز دارند و از این رو، لابیها «روغنکنندهای هستند که چرخهای مدل تصمیمگیری دموکراسیهای بازار آزاد را چرب میکنند». به عبارت دیگر، لابی گری برای هرگونه تعامل پایدار بین دولت ها و مشاغل ضروری است.
لابیها مانند آنها، یا از آنها متنفرند، اینجا هستند تا بمانند
در نهایت، چه کسی آن را بخواهد یا نه، حتی کشورهای در حال توسعه نیز به سیستم ها و روش های پیچیده لابی گری می پردازند. به عنوان مثال، در هند معمول است که لابیگران هنگام جلسه پارلمان به سمت مجلس آمده و اطمینان حاصل کنند که هر گونه قوانین و مقررات تنها پس از در نظر گرفتن منافع مشتریانشان تصویب میشود.
بنابراین، میتوان گفت که هند تا آنجا که به شیوههای لابیگری مربوط میشود، در حال عقبنشینی با ایالات متحده است.
برای نتیجه گیری، بسته به اینکه در کدام سمت بحث هستید، ممکن است از لابیگران خوشتان بیاید یا از آنها متنفر باشید، اما آنها اینجا هستند که بمانند و کار کنند.
بدون نظر