رابطه بین هیئت مدیره و مدیریت را نمی توان صرفاً به عنوان رابطه بین یک کارمند و مدیرش توصیف کرد. اگرچه هیئت مدیره بر تصمیمات اتخاذ شده توسط مدیریت نظارت می کند و آنها را تأیید می کند و در کنار آن به عنوان داور نهایی جهت گیری استراتژیک و تمرکز شرکت به سمت آن عمل می کند، این رابطه فراتر از آن است. به عنوان مثال، هیئت مدیره مسئول اقدامات مدیریت است و از این رو نه تنها هیئت مدیره نیاز به نظارت بر مدیریت دارد، بلکه مدیریت باید هیئت مدیره را در مورد تصمیمات خود مطمئن کند. از این رو، این رابطه را می توان به صورت همزیستی با هر یک از خدمات در اکوسیستمی به نام سازمان توصیف کرد.
یکی دیگر از جنبه های ارتباط بین هیئت مدیره و مدیریت این است که اغلب، نمایندگی قابل توجهی از مدیریت در هیئت مدیره وجود دارد. این بدان معناست که سایر اعضای هیئت مدیره باید تصمیمات اتخاذ شده توسط این اعضا را به دقت مطالعه کنند تا مشکل نمایندگی، تضاد منافع و عدم تقارن اطلاعاتی وجود نداشته باشد.
تنها زمانی که هیئت مدیره و مدیریت در کنار هم به شیوه ای هماهنگ با یکدیگر همزیستی داشته باشند، می تواند پیشرفت واقعی برای سازمان حاصل شود. برای اینکه این اتفاق بیفتد باید پیش بینی شود که مدیران مستقل و آن دسته از مدیرانی که وابسته به مدیریت نیستند، وجود داشته باشد. نکته اینجاست که اگر عینیت و تفکیک مدیران متعلق به مدیریت و مدیران بیرونی صورت نگیرد، ظاهراً از تضاد منافع اجتناب میشود.
سومین جنبه از رابطه بین هیئت مدیره و مدیریت، نقشی است که سرمایه گذاران نهادی یا مدیران شرکت های سهامی بزرگ و شرکت های صندوق سرمایه گذاری مشترک دارند. این مدیران تخصص و تجربه غنی و متنوع در اداره شرکت ها را به میز ارائه می دهند و از این رو ورودی آنها برای کار شرکت بسیار مهم است. به همین دلیل است که بسیاری از رگولاتورها بر داشتن درصد مشخصی از هیئت مدیره به عنوان مدیران مستقل و درصد دیگری از سهامداران نهادی اصرار دارند. دلیل این امر این واقعیت است که تا زمانی که فرآیند دقت و نظارت بر اقدامات مدیریت وجود نداشته باشد، مدیریت می تواند تصمیمات یک جانبه ای اتخاذ کند که همیشه به نفع شرکت نیست.
در نهایت، زمانی که شرکت خوب عمل نمی کند، رابطه بین هیئت مدیره و مدیریت تا حدودی تیره می شود. این به این دلیل اتفاق می افتد که هیئت مدیره دید بالایی نسبت به سازمان دارد و مدیریت بینش عمیق تری دارد. از این رو، برای انصاف با مدیریت، آنها هستند که باید سازمان را اداره کنند و بنابراین نمی توان آنها را با آنچه هیئت مدیره دیکته می کند برای نشستن بر روی صندلی خود محدود کرد. این مشکل کلاسیکی است که بسیاری از شرکتها به ویژه زمانی که به خوبی کار نمیکنند با آن مواجه میشوند و راه حل آن این است که هیئت مدیره را در مورد پیچیدگیهای عملیات روزانه مطمئن کرده و آنها را از ظرافتها و ظرافتهای اداره سازمان آگاه کند.
بدون نظر