بودجه در شکل ابتدایی خود بخشی از تقریباً تمام سلطنتهای تاریخ بوده است. اسناد مکتوب در مورد وجود خزانه داری دولتی، حسابداران و حسابرسانی که توسط پادشاهان برای حفاظت از خزانه سلطنتی به کار می گرفتند، وجود دارد. دموکراسی های مدرن دارای قوای مقننه ای هستند که نقش مهمی در مدیریت مالیه عمومی ایفا می کنند. مالیاتهایی که جمعآوری میشود و درآمدهایی که دولت از طرق مختلف به دست میآورد، قرار است برای توسعه و رفاه جامعه استفاده شود. به وجود آمدن دولت رفاه این امر را مهم ساخت که از پول دولت به طور عاقلانه برای بهبود شرایط زندگی جامعه به طور کلی و اقشار حاشیه نشین به طور خاص استفاده شود.
فرآیند بودجه کارکردهای مهمی را در اقتصاد کشور انجام می دهد. آنها به عنوان وسیله ای برای انجام چندین هدف سازمان عمومی عمل می کنند. برخی از نقش های مهم بودجه در اقتصاد ملی عبارتند از:
- اولویت بندی تخصیص منابع عمومی
- دستیابی به اهداف سیاست از طریق برنامه ریزی مالی محتاطانه
- ایجاد پاسخگویی در مورد استفاده از پول مالیات دهندگان
- کنترل های مالی همچنین رعایت قوانین و افزایش کارایی را تضمین می کند
در برخی کشورها، بخش اجرایی دولت نیز نقش مهمی در رابطه با درآمدها و هزینههای دولت ایفا میکند و قوه مقننه صرفاً به یک مرجع تأییدکننده و بازنگری تقلیل مییابد، مثلاً در انگلستان که در آن فرآیند بودجه عمدتاً تحت تسلط قوه مجریه است. مجلس عوام). رویکرد متعادلتر توزیع قدرت در ایالات متحده اعمال میشود که در آن قانونگذار میتواند بودجه ارائه شده توسط رئیسجمهور را بررسی و تغییراتی در آن ایجاد کند و رئیسجمهور در نهایت پس از بررسیها و توازنهای رضایتبخش آن را تأیید میکند.
تسلط قوه مجریه یا مقننه در فرآیند بودجه بندی موضوعی بحث برانگیز است زیرا بسیاری قانونگذاری را مانعی در اقتصاد سریع جهانی شده می دانند که در آن سرمایه گذاری مستقیم خارجی و تامین مالی از سوی سازمان هایی مانند صندوق بین المللی پول و بانک جهانی برای چندین کشور از اهمیت حیاتی برخوردار است. دموکراسی ها تدابیر متعددی برای تسریع در فرآیند تصمیمگیری از تعیین دوره مجالس مقننه، معرفی هیئتهای شهروندی، تخصیص قدرت تامین مالی در سطوح محلی تا ایجاد چرخه بودجه دو ساله و قانونگذاری ویژه در مورد مدیریت هزینهها پیشنهاد شده است.
مخارج دولت توسط یک مجموعه مشترک از پول مالیات دهندگان تأمین می شود و سیاست هایی که با این پول شکل می گیرد بیشتر برای تأمین مالی پروژه ها استفاده می شود. نکته مهم در اینجا در این واقعیت نهفته است که افرادی که واقعاً برای این سیاستها پرداخت میکنند، گروه بزرگتری هستند، در حالی که افرادی که از این سیاستها سود میبرند ممکن است گروه بسیار کوچکتری باشند، که به این معناست که ممکن است فرد از مزایایی که برای آنها استفاده میکند برخوردار نباشد. پرداخت پول چنین سناریویی منجر به صرف بیش از حد پول عمومی برای سیاست هایی می شود که برای کل جامعه مفید نیستند. چنین موقعیتهایی در دموکراسیهایی که چند زبانه، چند قومیتی هستند و بر اساس مناطق، مذاهب و عوامل دیگر تقسیم میشوند، رایج است.
بدون نظر