در مقالات قبلی بحث شد که چگونه حاکمیت شرکتی خوب برای وجود یک اقتصاد ساختاریافته و کارآمد ضروری است. در این مقاله به بررسی روش‌های حاکمیت شرکتی در اقتصادهای توسعه‌یافته غرب و در اقتصادهای در حال توسعه در بقیه جهان می‌پردازیم. برای شروع، بحران اقتصادی جهانی این تصور را که شرکت ها در غرب بهتر اداره می شوند را از بین برده است .

با توجه به غوغای بی پایان مدیران عامل، بانکداران و دیگر رهبران شرکتی که توسط SEC (کمیسیون بورس و اوراق بهادار) در ماه‌های اخیر به دلیل چندین بی‌نظمی احضار شده‌اند، گفتن این که شرکت‌های غرب حاکمیت شرکتی خوبی را اعمال می‌کنند، راه دوری است. البته زمانی بود که به شرکت‌ها در غرب به‌عنوان الگوهایی برای حاکمیت شرکتی خوب نگاه می‌شد و این قبل از دوران بدنام Enron، WorldCom بود.

از سوی دیگر، شرکت‌ها در سایر نقاط جهان به روش‌های بهتر یا بدتری اداره نمی‌شوند و این بدان معناست که به نظر می‌رسد حاکمیت شرکتی مؤثر در سراسر جهان از بحران اعتماد و اعتبار رنج می‌برد. اگر اقتصاد ببرهای سابق آسیای جنوب شرقی یا اقتصادهای نوظهور چین و هند را در نظر بگیریم و نحوه اداره شرکت‌های بزرگ در این کشورها را بررسی کنیم، منصفانه است که بگوییم بیشتر شرکت‌ها رشد خود را مدیون سرمایه‌داری دوستانه و سرمایه‌داری هستند. -مزایای حرفه ای با تمایل به ثروتمند کردن یکدیگر به هزینه سرمایه گذار معمولی انجام می شود. این درست پس از بحران مالی آسیا در اواخر دهه 1990 و در ماه‌های اخیر در هند و چین ثابت شد، جایی که چندین شرکت متهم به فریب دادن قانون‌گذاران شدند.

البته نمی‌توان همه شرکت‌ها را با یک قلم مو رنگ کرد و نمونه‌های نمونه‌ای از شرکت‌هایی وجود دارد که در غرب و همچنین سایر نقاط جهان، حاکمیت شرکتی خوبی را اعمال کرده‌اند. نکته اینجاست که همه جا سیب های بدی در سیستم وجود دارد و از این رو نمی توان کل سیستم را کدر کرد. با این حال، همچنین لازم به ذکر است که با توجه به روند فعلی، کمبود جدی اعتبار و پاسخگویی و همچنین مسائل مربوط به شفافیت وجود دارد که اگر می‌خواهیم حاکمیت شرکتی خوبی داشته باشیم، باید به آن پرداخته شود. متأسفانه، به نظر می‌رسد که بیشتر شرکت‌ها به شیوه‌ای که تنظیم‌کننده‌ها را فریب می‌دهند، از یکدیگر خیانت می‌کنند و این در واقع روند بدی است.

از این رو، نیاز زمان تغییر ذهنیت داوطلبانه و همچنین نوعی کنترل و نظارت نظارتی است که هنر حاکمیت شرکتی را به وضعیت بکر خود بازگرداند. به عبارت دیگر، زمان آن فرا رسیده است که نهادهای شرکتی در همه کشورها به آنچه انجام می دهند نگاه کنند و مسیر خود را تغییر دهند. همچنین زمان آن فرا رسیده است که رگولاتورها قوانین و مقررات موجود را اجرا کنند تا تخلفات و انحراف از هنجارهای تعیین شده مجازات شود و حاکمیت شرکتی مؤثر اعمال شود.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *