آیا کارمندان به خاطر رؤسایشان شغل خود را ترک می کنند؟

معرفی

برای سازمانها برای تحقق بخشیدن به مشارکت کارکنان، یک الزام کلیدی این است که اطمینان حاصل شود که کارکنان از مدیران خود راضی هستند و بالعکس. از آنجایی که مدیر اولین خط ارتباط و تماس برای کارکنان به ویژه در سطوح پایین‌تر است، برای هدف سازمانی مشارکت کارکنان، اطمینان از اینکه مدیران و کارکنان به خوبی بدون اصطکاک با یکدیگر کنار می‌آیند، مهم است.

مشارکت کارکنان تنها زمانی اتفاق می‌افتد که تمام الزامات و محرک‌های مشارکت کارکنان رعایت شود. این بدان معنی است که ما باید روابط بین کارمندان و مدیران آنها را نیز در نظر بگیریم زیرا اغلب اوقات، زمانی که روابط آنها با مدیرانشان حالت ایده آل چنین روابطی نیست، کارمندان تمایل دارند “خاموش شوند”. البته این بدان معنا نیست که مدیران باید با کارکنان از جمله افراد غیر مجری شوخی کنند. از سوی دیگر، مدیران نیز نباید با برخی از کارمندان مورد علاقه بازی کنند زیرا این امر منجر به ناامیدی و نارضایتی سایر کارکنان می شود.

بنابراین، کلید واقعی سازی مشارکت کارکنان، اطمینان از شرایط بازی برابر و همچنین حفظ روابط حرفه ای با کارکنان و مدیران مدیران است. در واقع، بیشتر صحبت‌های انگور بر سر قهوه (و در برخی موارد، زمانی که کارمندان برای نوشیدنی دور هم جمع می‌شوند) درباره نحوه رفتار رئیس‌هایشان با آنها و اینکه چگونه می‌تواند بهتر باشد، است. بنابراین، ضروری است که رهبری ارشد از این واقعیت آگاه باشد و اطمینان حاصل کند که کارکنان در تمام سطوح درگیر هستند.

آیا کارمندان رئیس خود را ترک می کنند؟

این یک واقعیت شناخته شده در ادبیات HRM (مدیریت منابع انسانی) است که کارکنان تمایل دارند شرکت ها را به دلیل روسای خود ترک کنند. در واقع، تحقیقات انجام شده بر اساس مصاحبه‌های خروج از کارمندان در بسیاری از سازمان‌ها نشان می‌دهد که یکی از دلایل اصلی ترک کار کارکنان این است که نمی‌توانند با مدیران خود کنار بیایند . این تحقیق همچنین نشان می دهد که برای اکثریت این کارمندان، روابط آنها با مدیران بلافصل خود دلیل سرخوردگی و عدم تعامل آنها با سازمان است.

علاوه بر این، تحقیقات همچنین نشان داده است که کارمندان زمانی که رئیس‌های فوری با آنها بداخلاقی رفتار می‌کنند، روحیه‌شان ضعیف و بی‌انگیزه می‌شود. بالاخره کدام کارمند دوست دارد که رئیسش با او مانند حصیر درب منزل رفتار کند؟ این وضعیت همچنین با این واقعیت تشدید می‌شود که کارمندان در سطوح پایین‌تر به سختی با رهبران ارشد به صورت روزانه ملاقات می‌کنند و از این رو، مدیران آنها هم آنچه را که خوب است و چه چیز بدی را در سازمان نشان می‌دهند. به همین دلیل است که بسیاری از سازمان‌ها استراحت و استراحت را در مکان‌های خارج از محل سازماندهی می‌کنند تا عنصر سرگرمی به مدیران و کارمندان کمک کند تا به خوبی با یکدیگر کنار بیایند.

رهبری کلید کارمندان متعهد است

همانطور که از بحث بالا پیداست، مشخص است که هم مدیران و هم کارکنان باید برای رسیدن به یکدیگر تلاشی آگاهانه داشته باشند. رهبری ارشد نقشی را ایفا می کند زیرا آنها باید این پیام را به این سلسله مراتب بفرستند که ریاست و سرپرستی مانند سستی و عدم عملکرد کارکنان قابل تحمل نیست. در واقع، این کار دشواری است زیرا همه مدیران از این دستورالعمل ها پیروی نمی کنند زیرا برخی از آنها معتقدند که قرار گرفتن در مدیریت میانی که به عنوان یک لایه “ساندویچی” ارزشمند بین بالا و پایین در نظر گرفته می شود، اقدامات آنها قابل تحمل است.

علاوه بر این، هنگامی که مدیران تمایل به ملایمت در روحیه مشارکت کارکنان داشته باشند، برخی از کارکنان ممکن است آن را به عنوان سیگنالی در نظر بگیرند که سستی و عدم عملکرد قابل تحمل است. به همین دلیل است که بسیاری از شرکت‌های رده بالا جلساتی را بین مدیران مدیران و کارکنانی که سلسله مراتب را گزارش می‌دهند برگزار می‌کنند تا این احساس را داشته باشند که «نیروهای حاضر در زمین» در مورد مدیران خود و در نتیجه سازمان فکر می‌کنند. .

جدای از این، بسیاری از شرکت های چندملیتی نیز تعاملات یک نفره بین کارکنان و دو یا سه سطح بالاتر از آنها دارند تا هرگونه نگرانی و مشکل بین مدیران و گزارش مستقیم آنها به اطلاع آنها برسد. البته، نکته کلیدی در اینجا این است که مدیران نباید اجازه دهند خودخواهی در مسیر ارزیابی قرار گیرد که آیا بازخورد منفی فرصتی برای بهبود است یا اینکه آیا کارمند مورد نظر باید به دلیل صحبت علیه او تنبیه شود.

نتیجه

در نتیجه، کارکنان تنها زمانی می توانند درگیر شوند که با نیازها و اهداف سازمانی هماهنگ باشند. این زمانی می تواند اتفاق بیفتد که نقش مدیر به عنوان یکی از محرک های مشارکت کارکنان مطابق با اهداف سازمانی باشد. از سوی دیگر، کارکنان نباید رویکرد دوستانه مدیران خود را با ملایمت اشتباه بگیرند. بنابراین، این در واقع این است که در حالی که کارمندان ممکن است به دلیل روسای خود که به نوبه خود ممکن است از کارفرمایان خود کینه و کینه توزی داشته باشند، استعفا دهند، این می تواند تا آخر راه پیش برود و از این رو، تعامل کارکنان تنها زمانی اتفاق می افتد که همه ذینفعان موافق باشند. در مورد آنچه که برای ایجاد یک نیروی کار متعهد لازم است. نکته اصلی این است که تعامل کارکنان یک بازی مردمی است که در آن هرکس نقشی را ایفا می کند.

بدون نظر

پاسخ دهید