سه بازوی دولت ملت مدرن
معمولاً درک می شود که اقتصاد سیاسی در هر کشوری خود را از طریق پویایی سه ارگان اصلی، قوه مقننه، مجریه و قضاییه فعلیت می بخشد . قبل از شروع یک بحث کامل در مورد تعاملات بین این مؤلفه ها، مفید است که ابتدا اصطلاحات را تعریف کنیم. قوه مجریه در هر دولت ملتی آن بخش از سیستم است که مسئول واقعی سازی تصمیمات اتخاذ شده برای اهداف اداری و سیاسی است. دولت، قوه مجریه است که وظیفه اجرای تصمیمات اتخاذ شده در راستای منافع مردم را بر عهده دارد.
در کشورهای دموکراتیک، حزب در قدرت بخشی از قوه مجریه است. قوه مقننه آن بازوی نظام است که به تصویب قوانین می پردازد و به عنوان نماینده مردم عمل می کند. در دموکراسی ها، قوه مقننه بسیار مهم است، زیرا توسط مردم انتخاب می شود و از این رو، این حق اخلاقی و قانونی برای اقدام از جانب آنهاست. سومین رکن نظام، قوه قضائیه است که به عنوان داور عمل می کند که آیا قوه مجریه و مقننه در راستای منافع ملت عمل می کنند یا خیر. همانطور که از این بحث برمیآید، سه بازوهای دولت ملت مکمل و مکمل یکدیگر هستند و اصطلاح «تعادلها و کنترلهای قانون اساسی» به وظایف این بازوها اشاره دارد که در درجه اول حفظ قانون اساسی است.
دینامیک بین سه مولفه
پویایی بین سه بازوی دولت ملت است که رفتار ملت را تعیین می کند. به عنوان مثال، در ایالات متحده، معمولا قانونگذار به عنوان بازرسی از قوه مجریه و قضاییه عمل می کند تا دادگاه تجدید نظر نهایی باشد. در ماههای اخیر، قانون اصلاح مراقبتهای بهداشتی که به تصویب کنگره و سنا رسیده بود، مورد اعتراض قانونی قرار گرفت و دیوان عالی کشور حکم کرد که این قانون بر اساس قانون اساسی است. به طور مشابه، در دیگر دموکراسی بزرگ، هند، سه بازوی نظام اغلب برای حمایت از منافع ملت عمل می کنند. با این حال، در سال های اخیر، قوه قضاییه در هند اغلب وظایفی را که قوه مجریه باید انجام دهد، بر عهده گرفته است و بسیاری از کارشناسان این موضوع را به عنوان شکست قوه مجریه و مقننه تفسیر کرده اند. به عبارت دیگر، جنبه کلیدی در اینجا این است که هر یک از اجزای اقتصاد سیاسی دولت ملت باید کار محوله خود را انجام دهند و به قلمرو یکدیگر تجاوز نکنند. البته می توان ادعا کرد که در صورت عدم انجام وظایف قوه مقننه و مجریه، قوه قضائیه باید وارد عمل شود زیرا در غیر این صورت ممکن است کشور هرج و مرج به وجود بیاید.
حفظ قانون اساسی باید هدف نهایی باشد
همانطور که قبلاً ذکر شد، بازوهای دولت ملت در نهایت وظیفه حفاظت و حمایت از حقوق اساسی شهروندان را بر عهده دارند و از این رو، قانون اساسی تا آنجا که به اقدامات آنها مربوط می شود، برتر است. با این حال، نقض بسیاری از حقوق اساسی در کشورهای جهان صورت گرفته است. دموکراسی های بالغ تضمین می کنند که در نهایت هدف حمایت از قانون اساسی مهم است. به عنوان مثال، آشفتگی کنونی در منطقه یورو به این دلیل است که هر یک از کشورهای عضو اتحادیه پول مشترک را به روش خود تفسیر می کنند و از این رو، هر کشوری قادر به توافق با سایرین نیست. چیزی که وضعیت را تشدید می کند این است که چون آنها یک واحد پولی مشترک دارند و همچنین پارلمان اروپا دارند و در عین حال قوانین اساسی فردی دارند.
افکار بسته
در نهایت، به نفع دموکراسی ها است که هر یک از بازوها به خوبی و بدون تجاوز به وظایف دیگری عمل کنند. همانطور که در نحوه انجام مثالهای ذکر شده در اینجا مشاهده میشود که به نحوه انجام وظایف هر یک از بازوهای دموکراسی مربوط میشود، نتیجه این است که برای شکوفا شدن دموکراسیهای سالم، باید بین این سه بازو و در در عین حال آنها باید برای حفظ قانون اساسی با یکدیگر همکاری کنند.
بدون نظر