پیدایش و علت اصلی مشکلاتی که اینفوسیس با آن مواجه است
در سالهای اخیر، شرکت معتبر IT (فناوری اطلاعات) و پیشرو صنعت نرمافزار، Infosys، به دلایل اشتباه در اخبار بوده است.
با شروع تغییرات در هیئت مدیره و مدیریت تا کنار رفتن بنیانگذاران، از جمله اتهامات مربوط به حاکمیت شرکتی ضعیف، و اوج حماسه ای که در آن Infosys موافقت کرده است که «گذشته را دفن کند» و به جلو حرکت کند، ادامه دارد. خشن و متلاطم برای همه ذینفعان.
در واقع، مشکلات Infosys در سالهای اخیر نشان دهنده نوع مشکلاتی است که در سازمانها رخ میدهد، زمانی که دیدگاههای رقابتی در مورد نحوه اداره سازمانها و نحوه رسیدگی به مسائل حاکمیت شرکتی وجود دارد.
این واقعیت که Infosys اکنون به آینده نگاه می کند، هرچند با شهرت کمی از بین رفته، به این معنی است که سایر شرکت ها در موقعیت های مشابه می توانند در مورد نحوه رسیدگی به مسائل حاکمیت شرکتی چیزهای زیادی از آن بیاموزند.
علاوه بر این، این واقعیت که اکنون نه ادعاها را تأیید و نه رد می کند، به این معنی است که تصمیم آن برای در هاله ماندن مشکل می تواند عواقب شدیدی در آینده داشته باشد. در حال حاضر، همه چیز حل شده به نظر می رسد، اگرچه با توجه به برداشت های بسیار متفاوت در مورد نحوه مدیریت حاکمیت شرکتی در Infosys، هیچ تضمینی برای تکرار چنین مشکلاتی در آینده وجود ندارد.
در واقع، حماسه Infosys درسهایی را برای شرکتهای دیگر ارائه میکند که در آنها چنین برنامههای رقابتی و متضاد بین سهامداران مختلف میتواند منجر به استرس و دردسر شدید برای همه شود.
بنابراین، Infosys نمونه معمول شرکتی را نشان میدهد که همیشه به شفافیت و انصاف افتخار میکرده است تا خود را مجبور به دفاع از شهرت خود و رد اتهامات شدید سوء رفتار و اخلاقی کند. واضح است که شرکتهای ارجمند و محترمی مانند Infosys باید در مورد اینکه چرا دیدگاههای بلند پایههای آن در قربانگاه مصلحت قربانی شدهاند و چرا اخلاق و انصاف در تلاش برای رشد به هر قیمتی زیر پا گذاشته شدهاند، باید پاسخ دهند.
شکاف نسلی و نیاز به بحث در هنگام انتقال شرکت ها بین نسل ها
با این اوصاف، باید به این نکته نیز توجه داشت که اداره سازمانها در زمانی که درگیریهای جدی بین اعضای هیئت مدیره وجود دارد غیرممکن است و اینجاست که سازمانها باید بین انتخاب مسیر شکسته و فرسوده یا کمتر در مسیری جدید، یکی را انتخاب کنند. گرفته شده.
در واقع، این واقعیت که اولی نشان دهنده ثبات و راحتی است در حالی که دومی نشان دهنده رشد و ریسک پذیری است به این معنی است که می تواند یک جنبه نسلی نیز وجود داشته باشد که در آن اعضای جوانتر مدیریت اغلب از مسیرهای پرخطر و ریسک بالایی برای رشد استفاده می کنند در حالی که اعضای قدیمی تر. روش های کم خطرتر و قابل پیش بینی تر را اولویت بندی کنید.
علاوه بر این، هنگام ریسک کردن، اشتباهات اجتناب ناپذیر است و از این رو، زمانی که چماق به رهبران جوان تر و جدیدتر واگذار می شود، قطعاً تصمیماتی وجود دارد که می تواند رهبران مسن تر و محافظه کارتر را ناراحت کند.
در واقع، اگر نگوییم، تفاوت نسلی آشکاری در روشی که جامعه گستردهتر نیز مسائل مربوط به حکمرانی ضعیف را میپذیرد، چه توسط دولتها یا شرکتها، وجود دارد.
به عنوان مثال، در حالی که اعضای Gen X که اکنون در دهه چهل و پنجاه سالگی هستند و به طور فزاینده ای در راس کشورها و شرکت ها هستند، رشد را در اولویت قرار می دهند و برای دستیابی به آن خطرات را دنبال می کنند، بیبی بومرها و سایر اعضای نسل های قدیمی هستند که مایلند یک اقدام قابل پیش بینی تر
در حالی که نمیگوییم ژنرال X و هزارهها رفتار غیراخلاقی را تحمل میکنند، اما در مورد زندگی و همزیستی با آن مدارا بیشتری دارند، در حالی که نسلهای قدیمی اغلب احساس میکنند که چنین رفتاری باعث ایجاد بوی بدی میشود که بهتر است از آن اجتناب شود.
همچنین، این واقعیت که نسلهای جدید سازش میکنند و بقا را در اولویت قرار میدهند، حتی در صورت وجود برخی انحرافها، میتواند در روشی که Infosys به دنبال «حرکت» به جای به خطر انداختن آینده صدها هزار کارمند و سهامدار است، دیده میشود.
البته میتوان ادعا کرد که تحمل رفتار غیراخلاقی میتواند منجر به نتیجه بسیار قابل قبولی شود که خود سازمان از بین میرود، به این معنا که فرد نمیتواند در عین حال به این توضیح پناه ببرد که بهتر است به جای پرداختن به این موضوع، به جلو برویم. مشکلات موجود در هسته این وضعیت
بنابراین، واضح است که هیچ پاسخ آسانی برای اینکه چگونه شرکت هایی مانند Infosys که از نسلی به نسل دیگر منتقل می شوند، می توانند بحران های ناشی از برداشت ها و نگرش های متفاوت نسبت به ریسک پذیری، رشد تهاجمی، و رفتار اخلاقی و هنجاری را مدیریت کنند، وجود ندارد. در حالی که به نظر می رسد مشکل حل شده است، در حال حاضر، ما ادعا می کنیم که همه سازمان ها و نه تنها Infosys در مورد اینکه به کجا می روند، بحث و گفتگو دارند، به خصوص اکنون که Gen X در حال انتقال به نقش های رهبری در سراسر سازمان ها است.
نتیجه
در نهایت، بدون بررسی مجدد فوری در مورد اینکه چگونه چنین انتقالهایی میتوانند بهتر مدیریت شوند، چنین مشکلاتی در آینده برای همه شرکتها تکرار خواهد شد و از این رو، دیدگاه اینجا این است که وقتی نسلهای قدیمیتر راه را برای اعضای جدیدتر باز میکنند، نه تنها یک مشکل را پشت سر میگذارند. جهت دادن به آینده، بلکه اجازه دهید نسل جوان در مورد چگونگی پیشبرد سازمان تصمیم بگیرند.
در نتیجه، تداوم، ثبات، قابل پیشبینی، رشد، ریسک و نگرشها و تفاوتهای نسلی در مورد این موضوعات هسته اصلی مشکلاتی است که شرکتهایی مانند Infosys با آن مواجه هستند و از این رو، زمان آن فرا رسیده است که دنیای شرکتها بحث و گفتگو را تشویق کنند. بحث بر سر این گونه مسائل
بدون نظر