حاکمیت شرکتی زیر آتش

اگر بگوییم حاکمیت شرکتی در سال‌های اخیر به دلایل نادرست در اخبار بوده است، دست کم گرفته شده است.

از جدال بسیار تبلیغاتی بین اعضای گروه TATA که یک موسسه ارجمند با بیش از صد سال سابقه است، تا دشمنی بسیار تلخ بین اعضای بنیانگذار و مدیریت فعلی Infosys، از جمله دعواهای هاروی واینستاین شروع می شود. حاکمیت شرکتی به واژه بدی تبدیل شده و با توجه به این موارد نام مشکوکی برای خود به ارمغان آورده است.

این موارد مربوط به اتهامات جدی تضاد منافع، آزار و اذیت جنسی، و رقابت ساده خانوادگی است که یا پنهان شده یا منجر به شستن کتانی های کثیف در ملاء عام شده است. در واقع، این نمونه ها سابقه بدی دارند و الگوی اشتباهی برای نسل نوظهور کارمندان هستند.

حاکمیت شرکتی ضعیف، سوابق اشتباه و الگوهای بد ایجاد می کند

آنها ممکن است به این نتیجه اشتباه برسند که هر چیزی در سازمان‌ها انجام می‌شود، و تنها چیزی که لازم است این است که اطمینان حاصل شود که چهره‌های باهوش رسانه‌ای و ارتشی از کارشناسان روابط عمومی یا روابط عمومی همه آن چیزی هستند که برای سفید کردن اشتباهات به غیر از داشتن تماس‌های درست، لازم است. مکان هایی که موازی با فرهنگ “چشمک و تکان دادن سر” است که در سازمان های معاصر نفوذ می کند.

مطمئناً این روشی نیست زیرا موسسات معتبر و معتبر و همچنین استارتاپ ها و یونیکورن های با پتانسیل زیاد می توانند به دلیل اقدامات مدیریت ارشد به سقوط سوق داده شوند.

بدتر از آن، زمانی که خود رده‌های بالای سازمان‌ها این گونه رفتار می‌کنند، چه چیزی مانع از آن می‌شود که کارمندان رده‌بندی امور را به دست خود بگیرند و فرهنگ رفتارهای غیراخلاقی و غیراخلاقی را ایجاد کنند؟

علاوه بر این، چه چیزی می تواند مانع از فروپاشی کل سازمان در زیر سنگینی تناقضات آن و همچنین به دلیل اقدامات کارکنان در تمام سطوح شود که می تواند منجر به مشکلات جدی در این زمینه شود.

آیا کسب و کار طبق معمول پایدار است؟

علاوه بر این، پیامی که در مورد هیئت مدیره اوبر ارسال می‌شود، که در آن موسس و سایر اعضا ادعا می‌کردند در موردی که می‌توان آن را تبعیض جنسیتی نامید، شرکت داشتند، چیست؟ در واقع، این واقعیت که برای مدت طولانی، اقدامات هاروی واینستین توسط وکلا پوشانده شده بود، گویای ماهیت حاکمیت شرکتی است در لحظه ای که هر چیزی مجاز است تا زمانی که “نمایش ادامه دارد”، به این معنی که تا زمانی که موسیقی پخش می شود، همه چیز طبق معمول پیش می رود.

با این حال، مطمئناً اینطور نیست که نگرش تجارت معمول در مواجهه با تخلفات در طولانی مدت پایدار باشد. همانطور که کتاب‌هایی مانند «هوش عاطفی» بیان می‌کنند، موفقیت درازمدت تنها زمانی تضمین می‌شود که کارمندان و مدیران با یکدیگر همدلی کنند و همچنین از نظر عاطفی برای رویارویی با مشکلات دیگران صلاحیت داشته باشند و مهم‌تر از آن، بتوانند به خوبی احساسات خود را مدیریت کنند.

پایداری بلند مدت کلید اصلی است

در واقع، این بدان معناست که تنها سازمان‌هایی زنده می‌مانند که بر پایه حاکمیت شرکتی خوب ساخته شده‌اند، همانطور که موارد Enron و WorldCom به ما نشان می‌دهند.

در هر دو این موارد، کل مدیریت ارشد در رفتار بسیار غیراخلاقی که در آن حساب‌ها پخته می‌شد، سود بیش‌ازحد و همچنین بدهی‌ها پنهان می‌شد، افراط کردند.

باز هم، این همان اتفاقی است که برای بخش اصلی نرم افزار هند، خدمات Satyam رخ داد که در نهایت منجر به فروش سازمان به Tech Mahindra شد.

بنابراین، واضح است که اگرچه حاکمیت شرکتی ضعیف می‌تواند در میان مدت و کوتاه‌مدت ادامه یابد، هیچ تضمینی وجود ندارد که بتوان آن را در بلندمدت ادامه داد.

این درسی است که می‌توانیم از مثال‌های متعددی که در اینجا ذکر شد، بیاموزیم.

ریسک پذیری و انفعال

علاوه بر این، در حالی که ما از یک رویکرد اخلاق‌گرایانه که منجر به فلج شدن تصمیم‌گیری می‌شود و یک فرهنگ کلی که ریسک‌گریز است طرفداری نمی‌کنیم، آنچه می‌گوییم این است که باید کنترل‌ها و تعادل‌هایی وجود داشته باشد که اطمینان حاصل کند که هر گونه قضاوت ضعیف و اقدامات مشکوک اخلاقی قبل از اینکه به چشم‌انداز بلندمدت سازمان‌ها آسیب پایدار بزنند، اصلاح می‌شوند.

به عبارت دیگر، نکته کلیدی که در اینجا باید به آن توجه کرد این است که باید تدابیر نهادی وجود داشته باشد تا سازمان‌ها را از انحراف بیش از حد از مسیر محافظت کند و این بدان معنی است که چنین کنترل‌هایی باید برای جلوگیری از آلوده شدن کل سازمان اعمال شود.

علاوه بر این، این واقعیت که آرمان‌های اتوپیایی باید با کنش‌های واقع‌بینانه دنبال شوند، به این معناست که در حالی که نمی‌توان یک جهان صرفاً اخلاقی داشت، از سوی دیگر، نمی‌توان به طور کامل بدون ظلم بود، زیرا این امر به سمت افراط دیگر می‌رفت.

ایجاد تعادل

به طور خلاصه، باید تعادلی وجود داشته باشد که تداوم را تضمین کند، و در عین حال، فرهنگ ریسک پذیری که برای موفقیت کسب و کار بسیار حیاتی است. . بنابراین، جنبه کلیدی در اینجا یافتن تعادل بین این انگیزه های رقابتی است که آینده مفهوم حاکمیت شرکتی را تعیین می کند.

نتیجه

در نهایت، ما در دورانی زندگی می‌کنیم که برای همه بسیار سخت است، زیرا همگرایی چندین موج تغییر و مقاومت در برابر چنین تغییراتی همه به یکدیگر جهش می‌کنند و از این رو، در واقع حاکمیت شرکتی باید با زمان تغییر کند. اطمینان حاصل کنید که در دام کوتاه مدت نیفتد و در عین حال از پرخاشگری در بازار ابایی نداشته باشد.

برای نتیجه گیری، همانطور که ما با تغییر و تداوم، ریسک و انفعال دست و پنجه نرم می کنیم، حاکمیت شرکتی باید واقعیت های معاصر را منعکس کند و در عین حال تاریخ خود را از دست ندهد.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *