به نظر می رسد اعتماد ویژگی کلیدی مرتبط با رهبری است. یک رهبر نمی تواند رهبری کند اگر پیروانش به او اعتماد نداشته باشند. یک رهبر مشکلات کارکنان/پیروان را کشف می کند و سعی می کند آنها را حل کند، اما این اعتمادی است که پیروانش به او دارند که می گوید آیا رهبران دانش و عقل لازم برای حل مشکلات را بازیابی می کنند یا خیر. اعتماد را می توان به عنوان یک باور خوش بینانه تعریف کرد که دیگران (از طریق کلمات، اعمال یا نتیجه گیری نهایی) به شیوه ای فرصت طلبانه عمل نمی کنند.

برای پرورش اعتماد، فضای مناسب لازم است. این مسئولیت بر عهده رهبر در یک سازمان است. کارمندان زمانی که شخصیت ایده آل/عالی را در رهبران مشاهده کنند، به آنها اعتماد مطلق نشان می دهند. رهبران نقش مهمی در توسعه و حفظ اعتماد کارکنان سازمان دارند. قابلیت اطمینان، همدلی و تحقق اهداف فردی/شخصی به رهبران کمک می کند تا اعتماد کارکنان/پیروان را جلب کنند. هنگامی که کارکنان به یک رهبر اعتماد نشان می دهند، با اطمینان از اینکه به منافع و حقوق آنها لطمه ای وارد نمی شود، آماده هستند تا در معرض اقدامات رهبر قرار گیرند.

جنبه های اصلی اعتماد عبارتند از:

  • حقیقت / صداقت
  • مهارت / شایستگی
  • تعهد
  • قابلیت اطمینان
  • اخلاص / صراحت

یک رهبر باید پیروان خود را در جریان قرار دهد، منصف و عینی باشد، احساسات خود را به اشتراک بگذارد، صادق باشد، به پیروان اجازه دهد که دائماً تصمیمات خود را هدایت کنند، به وعده های خود پایبند باشند و احترام پیروان را جلب کنند. همه اینها به ایجاد اعتماد بر رهبران کمک می کند.

رهبری اعتماد محور با ایجاد یک محیط قابل اعتماد که در آن کارمندان احساس امنیت، اعتماد به نفس و کلیدی بودن می کنند، نگرانی ها، دلهره ها و روحیه پایین را جبران می کند. کارمندان آماده ابتکار عمل، ارائه پیشنهادات، به اشتراک گذاشتن نظرات خود، احساس تردید برای ریسک کردن خواهند بود و در چنین فضای اعتمادی کاملاً مشارکت خواهند داشت.

امروزه به دلیل بی ثباتی و غیرقابل پیش بینی بودن سازمان ها، ایجاد اعتماد بین مدیران به عنوان رهبر و کارکنان آن ها ضروری است.

بدون نظر

پاسخ دهید