در بحث قبلی ما با این واقعیت مواجه شدیم که ایجاد مسئولیت و پاسخگویی در تصمیمات شرکتی دشوار است، اما آیا این بدان معناست که یک شرکت می‌تواند با ساختار و سیستم‌های قانون انعطاف‌پذیر، آزادی‌های بی‌نهایتی داشته باشد؟ آیا این امکان وجود دارد که تصمیمات شرکتی با اهداف اجتماعی همراه با اهداف تجاری اخلاقی باشند؟ قبل از اینکه در مورد جنبه های تصمیم گیری شرکتی عمیق تر صحبت کنیم، بهتر است انتظارات جوامع از شرکت را درک کنیم.

اعضای جامعه خواهان مشاغلی هستند که به آنها درآمد یا دستمزد پایینی بدهد و همچنین نبوغ و خلاقیت را به چالش بکشد، آنها به کالاها و خدماتی نیاز دارند که کیفیت پایین و محیط کار ایمن و سالم داشته باشند. اعضای جامعه همچنین به عنوان یک کارمند، سهامداران، تامین کنندگان، طلبکاران و یا فقط به عنوان همسایه، سهم خود را در شرکت می خواهند. سطح معینی از اعتماد و توافق اعم از کتبی یا غیر آن بین شرکت و این مؤلفه ها وجود دارد. این قراردادها گاهی بین شرکت و کارکنان، تامین کنندگان، طلبکاران و برخی دیگر از قراردادها توسط قانونگذار غیرممکن است.

قانون عمومی بستری را فراهم می کند که شرکت ها می توانند در مورد معامله خود با این مؤلفه ها تصمیم بگیرند و در عین حال به آنها انعطاف پذیری برای گسترش و زمینه سازی آنها بر اساس نیازهای خود ارائه می دهند . قانونگذار باید اطمینان حاصل کند که اهداف شرکت برای کل جامعه مفید است و تضاد منافع وجود ندارد.

یکی دیگر از جنبه های مهم این بحث این است که هم دولت و هم تجارت همیشه آزادانه بر یکدیگر تأثیر گذاشته اند. بنابراین، یک مدیر ارشد شرکتی که با قلب باز مشارکت سیاسی می کند، ممکن است تأثیر زیادی بر قوانین ایجاد شده توسط دولت در مورد رقابت داشته باشد. دولت ایده آل یا شرکت، بازار آزاد است که در آن حداقل دخالت دولت وجود دارد. اما بحران اقتصادی اخیر این پرسش را که آیا باید بازار آزاد داشته باشیم یا نه، بار دیگر در کانون بحث قرار داده است. با این حال، دولت ها همیشه نسبتاً پیشگیرانه در ایجاد تسهیلات برای مشاغلی که نیازهای بلندمدت اجتماعی و پیامدهای مالی نادیده گرفته شده اند، عمل کرده اند.

مهم‌تر از همه، بزرگ‌ترین عاملی که بر تصمیمات شرکت تأثیر می‌گذارد، هدایت می‌کند و تغییر جهت می‌دهد، خود بازار است . با گسترش شرکت ها در سراسر جهان، تعیین محل اقامت آنها دشوار است و بنابراین نیاز به ساختار حاکمیت شرکتی هماهنگ تر ایجاد می شود. همچنین مهم است که شرکت‌ها تصمیمات خود را بر اساس برنامه‌ریزی استراتژیک و مالی بلندمدت قرار دهند تا اینکه درگیر سود و سود کوتاه مدت باشند. تأثیر تصمیمات شرکتی نه تنها بر اقتصادها، بلکه بر زندگی افراد عادی نیز بسیار زیاد است.

برای پیروی از دستورالعمل های ارائه شده توسط بانک جهانی برای اقتصادهای نوظهور، سه نکته مشخص شده است:

  • شفافیت
  • نظارت مستقل
  • مسئوليت

به منظور حفظ مشروعیت و اعتبار خود، شرکت باید تصمیمات خود را با در نظر گرفتن پارامترهای فوق اتخاذ کند. خود تنظیمی توسط شرکت ها در آینده نزدیک یک امکان دور باقی می ماند، به ویژه در پی بحران اقتصادی فعلی، نقش قانونگذار و دولت در حصول اطمینان از اینکه منافع بزرگتر به خطر نیفتد، مهم می شود.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هجده − یک =