سیستم های سیاسی و گریدلاک در سراسر جهان
انواع مختلفی از نظام های سیاسی در کشورهای مختلف جهان وجود دارد. اگر ایالات متحده یک نوع سیستم انتخابات مستقیم ریاست جمهوری دارد، بریتانیا و هند دارای سیستم پارلمانی هستند که با ترکیبی از انتخابات مستقیم و غیر مستقیم مشخص می شود. این بدان معناست که کشورهای دموکراتیک در جهان هر کدام نسخه های خود را از نظام های سیاسی دموکراتیک دارند. در این زمینه، شایان ذکر است که در سالهای اخیر، صرف نظر از نوع نظام سیاسی کشورها، به نظر میرسد بنبستی در بین قانونگذاران وجود دارد و علیرغم تلاشهای خیرخواهانه بسیاری از سران منتخب دولت، سیاستها فلج شده است. و بن بست سیاسی به ویژگی های دائمی نظام های سیاسی تبدیل شده است. قبل از تحلیل دلایل این انسداد، توجه به این نکته حائز اهمیت است که فلج و بنبست سیاسی عمدتاً به دلیل برداشتهای متفاوت از برنامههای احزاب سیاسی اتفاق میافتد و از این رو، بدون مقصر دانستن شکل خاصی از نظام سیاسی، راهحلها را باید در ماهیت احزاب سیاسی و برنامههای آنها جستجو کرد. همراه با اعلامیه هایشان نکته اینجاست که به دلیل انبوهی از عوامل، گرایشی به تشدید شکاف میان احزاب سیاسی وجود داشته است و از این رو، بن بست و فلج شدن سیاست ها به امری عادی تبدیل شده است.
تلاش برای تغییر و مقاومت
در ایالات متحده، پرزیدنت اوباما با وعده پایان دادن به حزب گرایی و تغییر روش کارکرد فرهنگ سیاسی واشنگتن، مبارزات انتخاباتی خود را آغاز کرد. با این حال، او نتوانسته است پیشرفت زیادی در این زمینه داشته باشد و این مخمصه چیزهای زیادی به ما می گوید که تا چه حد منافع شخصی و وضعیت موجود در ساختار سیاسی ریشه دوانده است. در بریتانیا، نخست وزیر دیوید کامرون نیز به طور مشابه وعده داد که سیستم سیاسی را اصلاح کند و تغییراتی را در نحوه عملکرد سیستم های سیاسی در آن کشور ایجاد کند. با این حال، او نتوانسته است این کار را انجام دهد. وضعیت در اروپا بسیار بدتر است زیرا بسیاری از کشورها صرفاً توسط تکنوکرات های غیر منتخب اداره می شوند که وفاداری به مردم ندارند و در عوض از برنامه های بانکی و منافع مالی پیروی می کنند. اگرچه این نکات ممکن است بدبینانه و غم انگیز به نظر برسد، جنبه کلیدی در اینجا این است که نظام های سیاسی در سراسر جهان از تغییر مصون مانده اند و در عوض طعمه بن بست و فلج سیاست شده اند. به عنوان مثال، در بزرگترین دموکراسی جهان، هند، پارلمان اکنون بیش از یک سال است که کار نمی کند و این خود گویای فاجعه ای است که دموکراسی به آن تبدیل شده است. درسهایی که از نمونههای ذکر شده در اینجا به دست میآید این است که طبقه سیاسی نباید آرزوی تغییرات کلی و ریشهای داشته باشد و در عوض باید روی تغییر سیستم تمرکز کند تا حداقل ظاهری از نظم وجود داشته باشد.
چند تامل در مورد اینکه چرا دموکراسی هنوز بهترین گزینه است
با این اوصاف باید به این نکته نیز توجه داشت که نسل امروز و نسل جوان جوان نسبت به این شکست طبقه سیاسی مهربانی نمی کنند و با اعتراض و توسل به مقاومت در برابر طبقه سیاسی با پای خود رای می دهند. علاوه بر این، ناامیدی و بدبینی نیز در نظام های سیاسی وجود دارد که منجر به بی تفاوتی و بی تفاوتی می شود. این روندها برای آینده دموکراسی خوب نیست و از این رو، اکنون زمان آن است که همه احزاب سیاسی در سراسر جهان متوجه شوند که وفاداری واقعی آنها به مردمی است که آنها را انتخاب کرده اند و نه به منافع خاصی که آنها را در چنگ آنها دارد. . از این رو، موضوع اصلی در این بحث این است که زمان آن فرا رسیده است که طبقه سیاسی اختلافات خود را کنار بگذارند و اطمینان حاصل کنند که دموکراسی در عمل و نه فقط در تئوری کار می کند. بدیل یک قیام خشونتآمیز یا کودتا خواهد بود که صدمات جبرانناپذیری به نهادهای دموکراتیک وارد میکند که در شرایط کنونی لنگ میزنند اما همچنان میتوانند نماینده مردم باشند. در پایان، دموکراسی هر روز بر سایر اشکال نظام های سیاسی ارجحیت دارد و این درسی است که نسل کنونی قبل از تلاش برای تغییر نظام باید بیاموزد.
بدون نظر