مطمئناً هر دانشجوی مدیریت علاقه مند است بداند چه چیزی باعث می شود سازمان هایی مانند اپل، سونی، مایکروسافت و گوگل و غیره از بقیه متمایز شوند و به عنوان رهبران بازار محسوب شوند. از منظر سازمانی، این شرکتها در رویکرد خود به توسعه محصول که سازمانها را قادر میسازد تا رهبران محصول شوند، از بقیه جدا هستند.
اکثر این رهبران محصول در زمینه فناوری، سازمانهای جوانی هستند که توسط مجرد یا گروهی از نوآوران جوان رهبری میشوند که توانستهاند ایدههای خود را به عنوان سرمایهگذاری موفق رشد دهند . آنها با یک محصول یا فنآوری پیشرو روی موفقیتهای خود تکیه نکردهاند، بلکه به سرعت متوجه شدند که باید به طور مداوم نوآوری محصول را دنبال کنند، هم برای حفظ رهبری خود در بازار با محصولات موجود و هم برای معرفی محصولات انقلابی جدید به بازارها. . در حالی که برخی مسیر بهبود ارائه محصول فعلی یا محصولات جدید را با نوآوری با استفاده از فناوری جدید و غیره دنبال کردهاند، برخی دیگر نیز تلاش میکنند تا نیازها و خواستههای مشتریان را درک کنند و برای توسعه محصولاتی که چنین نیازهایی را برطرف میکنند، تلاش میکنند.
چه یک سازمان جوان باشد و چه پیر، پیشرفت در نوآوری ناشی از فرهنگ داخلی است که با اشتیاق به نوآوری، اشتیاق به برتری و نیاز به ترسیم مسیر جدید در تمام مدت هدایت می شود. مهارت توسعه محصول با مجموعه مهارت های کارآفرینی متفاوت است. توسعه محصول جدید مستلزم توانمندسازی تیم های بسیار با استعداد و خلاق برای ادامه نوآوری برای شکستن همه رکوردها و ایجاد انگیزه در آنها برای فکر کردن به خارج از جعبه است.. استعداد خلاق از گرد هم آوردن تیم چند رشته ای متشکل از افرادی به وجود می آید که بسیار خلاق هستند و می توانند بدون ترس از شکست به عنوان یک تیم در سراسر کارکردها با هم کار کنند. گوگل موفقیت اولیه خود را مدیون مروجین خود است، اما موفقیت بعدی توسط تیمهای خلاقی که روی پروژههای توسعهای مختلف در حوزههای بازاریابی رسانههای اجتماعی و فناوری کار میکردند، به دست آمد. گوگل همچنین خوش شانس بوده است که یک تیم مدیریتی متشکل از پیشتازان صنعت دارد که میتوانند محصولات خود را تجاری کنند، فرصتها را در بازار حس کنند و محصول و راهحلهایی را در همین راستا بسازند. بهترین نمونه از چنین نوآوری، پروژه اسکن و انتشار الکترونیکی کتاب است که توسط گوگل رهبری می شود.
سازمان های مختلف توسعه محصول را به روش های مختلف دنبال می کنند. در حالی که شرکتهایی مانند اپل، مایکروسافت و اینتل تمایل دارند فناوریهای آیندهنگر را بررسی کنند و همچنین روی محصولات موجود برای تقویت ویژگیها، مزایا و غیره کار کنند، سازمانهایی مانند سونی و جنرال الکتریک و غیره رویکردی متفاوت به رهبری محصول و نوآوری دارند. در طول سالها، آنها فرآیندی را برای طوفان فکری و ارائه ایدهها بر اساس محیط بیرونی تعریف کردهاند و با فرآیند مشخصی برای تبلور ایده در محصولات پیش میروند. شرکتهای داروسازی تمایل زیادی به سرمایهگذاری هنگفت در تحقیق و توسعه دارند تا محصولات جدیدی را فرموله کنند که بتواند مشکلاتی را که در بخشهای بهداشتی راهحلی ندارند برطرف کند. آنها تمایل دارند مبالغ هنگفتی را برای تحقیق و توسعه و آزمایشات بالینی خرج کنند و فرآیند توسعه می تواند دوره های طولانی از نظر چندین سال طول بکشد.
اگرچه سازمانها محصولات جدیدی را اختراع و توسعه میدهند، مدتی طول میکشد تا تقاضای بازار افزایش یابد و مصرفکنندگان محصولات جدید را بپذیرند. هر بار که یک محصول انقلابی جدید معرفی میشود، شرکت باید هزینههای هنگفتی را صرف افزایش آگاهی و ایجاد نیاز در بازار کند. چنین تلاش و ظرفیتی برای پایداری با سازمان هایی که فرآیند توسعه محصول و رهبری خود را ساده کرده اند امکان پذیر و در دسترس است.
بدون نظر