ما بحث کردهایم که چگونه حاکمیت شرکتی و اعمال شیوههای تجاری اخلاقی و هنجاری برای شرکتها برای ادامه مسیر و بهرهمندی از مزایای بلندمدت ضروری است. در این مقاله به بررسی این موضوع میپردازیم که چگونه سرمایهگذاران نهادی یا سرمایهگذارانی که افراد حقیقی نیستند، بلکه مدیران صندوقهای بزرگ و خانههای سرمایهگذاری هستند، نقش عمدهای در ترویج حاکمیت شرکتی خوب دارند. دارند.
در قلب موضوع در مورد سرمایه گذاران نهادی و حاکمیت شرکتی این واقعیت است که چیزی به نام مشکل نمایندگی وجود دارد که در سازمان های حرفه ای مدیریت می شود. آنچه این مشکل نمایندگی نشان می دهد این است که مدیران دارای مسئولیت های متناقضی در قبال خود و سازمان هستند و در بیشتر موارد; آنها به دنبال ارتقای منافع خود به قیمت منافع سازمان هستند. نکته اینجاست که مدیران ذاتاً به دنبال به حداکثر رساندن منافع خود در رابطه با سود هستند و از این رو نیاز به موازنه کردن آن با سایر نیروها وجود دارد.
این نیروها یا تعادل جبرانی توسط سرمایه گذاران نهادی ایجاد می شود که علاقه مند به ارتقاء سلامت بلندمدت شرکت هستند. با پیگیری فعال هیئت مدیره سازمان ها برای پیروی از حاکمیت شرکتی مؤثر، سرمایه گذاران نهادی اطمینان حاصل می کنند که شرکت ها منافع بلندمدت سازمان را در نظر می گیرند و همچنین اطمینان می دهند که سازمان ها منافع سهامداران را بر منافع مدیران ترجیح می دهند. نکته در اینجا این است که سرمایه گذاران نهادی اغلب بخش های بزرگی از سهامداران را نمایندگی می کنند و از این رو می توانند یک کنترل موثر برای تمایل طبقه مدیریتی برای اولویت دادن به منافع خود باشند.
سومین جنبه سرمایه گذاران نهادی این است که آنها نسبت به سهامداران جزئی یا سهامداران خرد مؤثرتر هستند. در اکثر مجامع عمومی سالانه، میتوانیم شاهد باشیم که سرمایهگذاران کوچک سوالاتی را در رابطه با حاکمیت شرکتی مطرح میکنند. در برخی موارد به این نگرانی ها رسیدگی می شود در حالی که در بیشتر موارد سهامداران خرد علیرغم ابراز اعتراض به دلیل نداشتن اعداد و ارقام نادیده گرفته می شوند. اینجاست که سرمایه گذاران نهادی وارد تصویر می شوند زیرا آنها تعداد زیادی سهامدار را نمایندگی می کنند و از این رو قدرت چانه زنی مورد نیاز برای ایجاد تفاوت را دارند. البته طرف دیگر این است که سرمایه گذاران نهادی معمولاً تغییرات بنیادی را دنبال نمی کنند و در عوض بر حفظ کارایی مالی و عملیاتی سازمان و ترویج حاکمیت شرکتی خوب تمرکز می کنند.
در نهایت، سرمایهگذاران نهادی میتوانند سنگ ثبات در زمانهای پرتلاطم باشند، همانطور که در بحران اخیر در مورد زغال سنگ هند مشهود بود. این مورد که PSU تلاش می کرد بسیاری از مخالفت های سهامداران را نادیده بگیرد، به دلیل فعال بودن سرمایه گذاران نهادی، در تلاش های خود خنثی شد. علاوه بر این، در مورد ودانتا، سرمایهگذاران نهادی اطمینان حاصل کردند که این شرکت از هنجارهای اجتماعی و زیستمحیطی پیروی میکند و از تعهدات خود در قبال جامعه و دولت غافل نمیشود.
بدون نظر