در مقالات قبلی به نقش و مسئولیت سهامداران پرداختیم. در این مقاله، ما به تمایز بین مالکیت سهامداران و کنترل نگاه میکنیم و چگونگی انجام این مقایسه در دنیای شرکتها را روشن میکنیم. برای شروع، بسیاری از شرکت های سهامی عام دارای سهام انبوهی هستند که در شرکت سرمایه گذاری کرده و در راه اندازی شرکت و اداره آن مشارکت داشته اند.
با این حال، مالکیت سهامداران به معنای کنترل نیست، زیرا قانون شرکت روشن می کند که تنها درصد اکثریت سهامداران می توانند کنترل را اعمال کنند . نکته اینجاست که برای داشتن نظر موثر در اداره شرکت، اکثریت رای سهامداران با پیروی از هنجارهای دموکراتیک مشارکت حاکم بر شرکت ها ضروری است.
از این رو، برای همه مقاصد، واضح است که هر زمان و هر کجا که سهامداران اکثریت لازم را کسب کنند، بر شرکت نیز کنترل خواهند داشت.
از نظر تئوری، سهامداران مالک شرکت هستند و از این رو شرکت باید طبق دیکته سهامداران اداره شود. با این حال، در عمل، اختلاف نظرهای قابل توجهی بین سهامداران وجود خواهد داشت و این منجر به شرایطی می شود که رسیدن به اجماع امکان پذیر نیست. از این رو، این شرط که برای داشتن کنترل یا اظهار نظر مؤثر در تصمیم گیری شرکت ها باید اکثریت درصد سهامداران وجود داشته باشد، وضع شده است. در مورد هر تصمیمی که هیئت مدیره و سهامداران اتخاذ می کنند نیز چنین است زیرا کنترل در دست کسانی است که بتوانند آرای لازم را جمع کنند. این تمایز اساسی بین مالکیت سهامداران و کنترل است که در دنیای واقعی اعمال می شود.
با این حال، این بدان معنا نیست که کنترل سهامداران همیشه به اکثریت آرا نیاز دارد. به عنوان مثال، ممکن است مواردی وجود داشته باشد که بسیاری از سهامداران دسترسی خود را به سایر سهامداران واگذار کنند که می توانند از طرف آنها اقدام کنند. علاوه بر این، سهامداران نهادی نماینده بلوکهای رایدهنده هستند که میتوانند نسبت به سهامداران اقلیت در اداره شرکتها سهم بیشتری داشته باشند. این تفاوت ها هستند که در قلب بحث در مورد مالکیت و کنترل سهامداران هستند که ماهیت کنترل اعمال شده در دنیای شرکت را تعیین می کنند. نکته اینجاست که سهامداران مالک شرکت هستند و از این رو حق کنترل شرکت را دارند. با این حال، مانند هر دموکراسی، آنها باید اعدادی را در کنار خود داشته باشند تا در اداره شرکت نظر داشته باشند.
سرانجام، در سالهای اخیر، افزایش فعالیت سهامداران عمدتاً به دلیل این واقعیت است که بسیاری از رسواییهای شرکتی ظاهر شده است که منجر به ناراحتی سهامداران شده است. بنابراین، در واقع کنترل سهامداران برای جلوگیری از اتخاذ تصمیمات یک جانبه توسط مدیریت و هیئت مدیره که به نفع سهامداران نیست، ضروری است. در خاتمه، این مورد این است که سهامداران هوشیار باشند و حافظ منافع خود باشند نه اینکه منفعل باشند و اجازه دهند هیئت مدیره یا مدیریت از طرف آنها تصمیم بگیرند.
بدون نظر