در مقالات قبلی چگونگی نقش مهم سهامداران در ترویج حاکمیت شرکتی خوب بحث شد. این مقاله به الگوهای مالکیت سهامداران رایج در سازمانها در دنیای شرکتها میپردازد. برای شروع، هر شرکت اعم از سهامی خاص یا سهامی عام نیاز به داشتن سهامدارانی دارد که در تأسیس شرکت مشارکت داشته باشند و به نوبه خود سهام را به منظور افزایش ارزش بازار شرکت معامله کنند. به این ترتیب، سهامداران با سهام خود در شرکت، مالکیت شرکت را اعمال می کنند.
اشکال مالکیت سهامداران می تواند از جهات مختلف باشد و برخی از آنها شامل کنترل مستقیم شرکت توسط اکثریت سهامداران، مشارکت در هیئت مدیره به نسبت میزان تصدی آنها در شرکت و در نهایت، سهامداران اقلیت در یک شرکت و داشتن سهام می باشد. بر این اساس حق رای . این الگوهای مالکیت سهامداران کم و بیش در سراسر جهان دنبال می شود.
با عطف به جنبه اعمال کنترل بر شرکت ها، سهامداران اغلب به داشتن نمایندگان خود در هیئت مدیره متوسل می شوند که سپس مراقب منافع سهامداران باشند. این دیدگاه غالب در مورد مالکیت سهامداران است که در آن ارقام و روشی که اکثریت سهام در اختیار یک سهامدار خاص است، حقوق مالکیت را به سهامداران اعطا می کند. البته از نظر تئوری همه سهامداران مالک شرکتها هستند و بر این اساس بر اعمال شرکت قدرت دارند. با این حال، در عمل، معمولاً آنهایی هستند که تعداد بیشتری از آنها را کنترل می کنند. از این رو می توان گفت که مالکیت سهامداران از اصول دموکراتیک پیروی می کند که در آن بزرگترین سهامدار نسبت به سهامداران اقلیت کنترل بیشتری دارد.
غالباً چنین است که مالکیت سهامداران به عنوان پدیده ای مملو از ریسک در نظر گرفته می شود. این به این دلیل است که سهامداران بر اساس دارایی های خود نشان دهنده مالکیت هستند که در صورت افزایش شکم شرکت نیز می تواند بومرنگ شود. منظور ما این است که از آنجایی که سهامداران مالک شرکت ها هستند، در صورت شکست، ضربه را نیز متحمل می شوند. در مورد کسانی که دارای اوراق قرضه و اوراق قرضه در شرکت ها هستند اینطور نیست. از این رو، این سهامداران هستند که در قبال ریسک ها مسئول هستند. از سوی دیگر، تا زمانی که کارها خوب پیش میرود، این سهامداران هستند که برای داراییهای خود و رفتار ریسکپذیرشان پاداش دریافت میکنند.
در نهایت، مالکیت سهامداران پدیده ای است که امکان تصمیم گیری عادلانه شرکتی و احساس مسئولیت و ریسک مشترک را فراهم می کند. نکته اینجاست که بدون مجموعه ای از سرمایه گذاران که مایل به سرمایه گذاری در یک شرکت هستند، مروجین ممکن است نتوانند سرمایه مورد نیاز شرکت را افزایش دهند. علاوه بر این، خطر به جای اینکه مروجین مجبور باشند کل بار را به دوش بکشند، در تعداد بیشتری پخش می شود. به این ترتیب، مالکیت سهامداران به حدی تکامل یافته است که به پیش نیاز حاکمیت شرکتی خوب تبدیل شده است.
بدون نظر